هرچی فکر میکنم نمیدونم چی بنویسم، هنگ کردم تو شوک هستم، قرار بود که از آلمان اومدین بیام دیدنت، همین چند روز پیش بود تولد فلورا جون رو تبریک گفتم و حالت و پرسیدم، بهم گفت خوبی، خدارو شکر بهتری، ازش خواهش کردم هر وقت حوصله داشتی بیام ببینمت ، عجب رفیق قدیمی، دوست، برادر، نمیدونم چی بگم ولی یادمه تو این سالها خیلی وقتها اتفاقات بدو خوب زیادی افتاد، یه روزهایی توی کار قهر بودیم و یه روزهایی آشتی و خدارو شکر که الان همون موقع آشتی امون بود که اگه قهر بودیم رفیق جان و بی خداحافظی میرفتی ، من کی فرصت داشتم بیام برای آشتی و حتما بیشتر از الان میمردم و دق میکردم، همین یکماه پیش بود که با صدای گرفته زنگ زدی و گفتی دکترها دیگه جوابم کردند و گفتم شوخی نکن، چون شوخی اش هم قشنگ نیست ، بهت گفتم تو اینقدر قوی هستی که اینبارم شکستش میدی شک ندارم، خیلی حالم بد خیلی جدی میگم . اشک امان نمیده و من با کلمات درگیرم هنوز و فلورا جان عزیزم ، مهربونم، خیلی تلاش کردی، خیلی همسر بودی براش، خیلی رفیق بودی براش ، خیلی عاشق بودی ، و همه جوره همراهش بودی عزیز دلم و مجید اوجی همیشه و همیشه و همیشه عاشقت بود و به عشق تو و فریال عزیزم زندگی میکرد، به عشق تو و فریال جان مبارزه میکرد با این بیماری، بمیرم برای دل تو عزیز دلمم که رفیقت و عشقت و همسرت و همه زندگیت و از دست دادی، تسلیت برای این جدایی واژه کوچیکیه فلورا جانم ،فریال جانم،خدا بهتون صبر بده عزیزانم، چقدر دلمون برات تنگ میشه رفیق، برادر، همکار قدیمی
مجید اوجی تهیه کننده قدیمی سینما تلویزیون و همسر فلورا سام کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون بودند . برای عزیزانی که از سوال پرسیدند . من افتخار داشتم در سریال روزهای زندگی و باغ سرهنگ ایشون بازی کنم و در سریال همسایه ها ایشون منشی صحنه کارشون باشم.