«جهان حالش شبیه روزهای قبل است
جنگ و خون بهایی زیستن است
من به تو گفته ام عمر چیز مهمی نیست
زندمانی را همه دارند
انسان به زندگانی قیمت میگیرد
حافظه ی جهان هیچ چیز جز تو را به خاطر نخواهد سپرد
جنگ ها را سیاستمداران درست میکنند
و زندگی را عاشقان میسازنند
من میانه ی جنگ و عشق
انتخابم عشق است
و جهانی که بهایش خون است را نمیخواهم
مگر ان خون که به پای تو ریخته شود
که تو به همه چیز ارزش میدهی

هزارو یک سال و سی و یک شب»