دوستی با سروش صحت قصه امروز و دیروز نیست. از این‌جور جلسات هم تا به امروز زیاد داشته‌ایم. از هنرهایش، یکی یافتن بهانه‌های شیرین است برای معاشرت‌های گاه و بی‌گاه. مکانش هم اصلا مهم نیست؛ در خیابان، در خانه، سر صحنه، قبل کلاس، بعد کلاس، وسط کلاس (یک بار ناگهان در را باز کرد و آمد تو) و... سروش از جمله آدم‌های کمیابی است که هر جا باشد فضا را به رنگ خودش درمی‌آورد؛ به رنگ صمیمیت. به هر شکل و شمایلی که باشد دلپذیر است؛ چه با ریش و موی ژولیده و انبوه این‌بار، چه با آن ظاهر شبیه دزدان‌دریایی‌اش هربار. بهانه دیدارمان در شب بارانی ششم آبان #همینگوی بود و #پیرمرد_و_دریا، و قرار پخش‌اش چهارشنبه هشتم آبان، ساعت هشت شب است؛ زمانی که مشغول تماشای فیلم «کلاه» روی پرده‌ام، آن‌هم در روز تولدم، در #باغ_کتاب. چه بهانه‌های زیبایی: ملویل و همینگوی... جلسه #کتاب_باز با حضور دو دوست دیگرم، آرش خوشخو و احسان رضایی، ضبط شد و به لطف هم‌نشینی با این عزیزان دقایق لذتبخشی رقم خورد.