به گزارش پارس نیوز، 

چند سال پیش حدود 11 قسمت برنامه مناسبتی برای نمایشگاه کتاب به نام کتاب باز ساخته شد. این جریان آن روزها مثل یکی از اتفاقات روتینی بود که برای چنین برنامه‌هایی درنظر گرفته می‌شود اما کم‌کم قالب آن تغییر کرد و به شکل امروز کتاب باز رسید، برنامه‌ای که مدتی پیش ما هم سراغش رفتیم و یک روز مهمانشان شدیم. استودیویی در مرکز شهر که ورودی آن با در آبی فیروزه‌ای‌اش خودنمایی می‌کرد. مهمانان آن روز به یکی از برنامه‌های چهارشنبه‌ها و گپ کتابی اختصاص داشتند که هفته‌ای یک شب روی آنتن می‌رود.، محمد نادری، احسان رضایی و شروین نادری آن روز قرار بود از «پدرخوانده» بگویند. وقتی ما رسیدیم افشین صادقی‌زاده، (سردبیر برنامه)، نادری و بقیه گروه در اتاق فکر که در گوشه سمت چپ فضای مستطیلی شکل استودیو قرار داشت، مشغول برنامه‌ریزی برای بخش‌ها بودند. فضای هیجان‌انگیز و دوست‌داشتنی بود، اتاقی که دیوارهای آن با کتابخانه‌ها و کتاب‌های زیادی پر شده بود و درست در انتهای آن پله‌هایی به سمت شیروانی می‌رفت که آن جا هم پر از کتاب و صندلی بود که دلتان می‌خواست ساعت‌ها رویش تاب بخورید و کتاب بخوانید. در همین گیر و دار، فرصتی پیش آمد تا با عوامل برنامه گپ و گفتی داشته باشیم، صحبت‌هایی که می‌توانید در ادامه آن رابخوانید.

یک شروع دیگر

رضاییان درباره شروع فصل یک بیان کرد: نیمه‌دوم سال 94 به پیشنهاد شبکه نسیم قرار شد یک برنامه کتابی را روی آنتن ببریم و نتیجه آن فصل یک کتاب‌باز در سال 95 شد. آنجا ما با این فضا کارمان را شروع کردیم که امیرحسین صدیق یک پاتوق کتابی را راه انداخته بود و با این دیالوگ که من تا چند سال پیش آدم کتابخوانی بودم اما در این مدت به دلایل مختلف، مشغولیت‌های ذهنی و کاری از این فضا فاصله گرفتم، برنامه را شروع می‌کرد. ما با این تعریف که برای خیلی‌ها نیز وجود دارد، وارد پاتوق کتاب‌باز می‌شدیم و مهمانانی به میزبانی امیرحسین از حال خوششان با کتاب‌ها می‌گفتند. از همان زمان نطفه‌ای قوی شکل گرفت، اتفاقی که می‌توانست بزرگ شود، راه بیفتد و کم‌کم جای خودش را باز کند. الان هم فکر می‌کنم که در فصل چهارم به نونهالی کتاب‌باز نزدیک شده‌ایم.

اما عنوان کلیشه که خودش هم به یک کلیشه تبدیل شده، مساله‌ای است که به‌خصوص برای ساخت چنین برنامه‌هایی مطرح می‌شود، این که وقتی برنامه‌ای روی آنتن می‌رود، بیننده با خودش نگوید که‌ای وای، باز هم تکرار! رضاییان در پاسخ به این‌که چه قدر توانسته‌اند به دور از این ماجرا مخاطب را با خود همراه کنند، بیان کرد: ابتدا باید بگویم که همه برنامه‌های تخصصی که در حوزه کتاب ساخته می‌شود، واقعا لازم است و کتاب‌باز نافی سبک‌های دیگر برنامه‌های کتابی نیست. اتفاقا کسی که کتابخوان می‌شود از جایی به بعد باید به صورت تخصصی و حرفه‌ای با او در این حوزه برخورد شود. ما هم برای این که در قدم اول مخاطب عام را درگیر کنیم، گفتیم سراغ این فضا برویم. محور این برنامه سوژه‌ای است که اغلب در بیرون مخاطب خاصی ندارد چرا که مردم ما از اساس با این مقوله(کتاب) فاصله دارند، به همین دلیل اولین تعریفمان این بود که می‌خواهیم برای تلویزیون و رسانه‌ای برنامه بسازیم که ابتدا سرگرم‌کننده باشد و بعد به موازات آن حرف‌هایی که داریم را با مخاطب به اشتراک بگذاریم.

او اضافه کرد: در این بین سعی کردیم از چهره‌های محبوب مردم بیشتر استفاده کنیم تا هم عنوان برنامه جا بیفتد و هم مخاطب گارد نگیرد که باز هم قرار است گروهی از نویسندگان و مهمانان سنگین این فضا بنشینند و حرف بزنند. علاوه بر اینها نکته مهمی وجود دارد و آن هم این که زیرساخت کتاب‌باز شبکه نسیم است و اگر از شعار شبکه دور باشیم، این برنامه اساسا شکست می‌خورد. در کنار اینها از آنجایی که دغدغه ما تنها معرفی کتاب نبود، به دنبال آن بودیم که بگوییم خانم و آقایی که مهمان برنامه ماست، چطور با کتاب گره خورده و این که مردم ببینید کسانی هستند که کتاب برایشان سرگرمی می‌آورد و لحظه‌های خوبی با آن داشتند.


هنرمندان همراه

رضاییان همچنین از بازخوردهایی گفت که از همین جنس بوده‌اند و مردم در آنها خاطرات‌شان از داستان‌ها و کتاب‌ها را تعریف می‌کردند. او بیان کرد که در ادامه مخاطبان این انتظار را داشتند که کتاب‌باز به آنها کتاب معرفی کند به همین دلیل در ادامه به سراغ سروش صحت رفتند و فصل بعدی را با او شروع‌کردند.
رضاییان درباره این انتخاب می‌گوید: سروش صحت جزو کتابخوان‌ها و افراد دوست‌داشتنی است که به‌واسطه کارهای طنزش، مردم هم نسبت به حضور او در چنین فضایی گارد نمی‌گیرند، همان‌طور که در مورد امیرحسین صدیق هم به واسطه زی‌زی‌گولو و... این نگاه وجود داشت. با همه اینها بعد از این تغییرات ما با شیب خیلی ملایمی سراغ معرفی کتاب هم رفتیم و از نیمه‌های فصل دوم همراهی هنرمندان هم بیشتر شد، چون در ابتدا کمی سخت بود ولی به هر کدام از دوستداران کتاب بگوییم، می‌آید.
این ماجرا ادامه داشت تا به قول رضاییان کتاب‌باز به مرجع کتابی تلویزیون تبدیل شد و تا الان بیشتر از 300 قسمت برنامه کتابی وجود دارد که آرشیو غنی از جهان کتاب را شکل داده است.
نه به ستاره مربع‌ها

او درباره هزینه ساخت چنین برنامه‌ای هم گفت: برای این که برنامه آفتی نگیرد ما سراغ ستاره مربع‌ها و این فضاها نرفتیم تا مردم نگویند که حتی از فرهنگ هم می‌خواهند پول دربیاورند. بضاعت کتاب‌باز عجیب و غریب نیست، اما با توجه به این‌که سازمان با همین شرایط سختی که دارد، پشت آن است تا الان امورات‌مان گذشته است. سودی که نصیب من می‌شود هم پولی نیست که در جیبم بگذارم بلکه اثرگذاری و اعتباری است که از این برنامه به دست می‌آید. من دختر یک سال و نیمه‌ای به اسم خورشید دارم و همه جا گفته‌ام که کتاب‌باز را برای خورشیدها می‌سازم، تا آنها هم در آینده با انسان‌های کتابخوان و بافرهنگ همنشین شوند.
رضاییان در آخر هم خاطرنشان کرد: در فصل قبل به طور نمادین آرزو کردیم که مردم ما کتابخوان‌ترین مردم جهان باشند، آرزویی که جهان‌مان را تغییر می‌دهد و امیدواریم که روزی این اتفاق بیفتد و ای کاش همه شبکه‌ها چند کتاب‌باز داشته باشند تا به قدم‌به‌قدم به این آرزو نزدیک‌تر شویم.

سرگرم‌کننده و پرمحتوا

احسان رضایی هم که مدت‌هاست به کتاب‌باز پیوسته و این روزها هم در بخش کارشناسی حضور دارد، درباره انتخاب محتوای این بخش می‌گوید: ما هرچهارشنبه یک دور همی کتابی داریم که در آن درباره یک کتاب حرف می‌زنیم، اتفاقی که یک تمرین است برای همه مخاطبانی که قرار است در باشگاه کتاب باز‌ها شرکت کنند، مجموعه‌ای که در آینده‌ای نزدیک به راه می‌افتد. در این بخش اغلب به‌سراغ کتاب‌های معروفی می‌رویم که مخاطب هم از آن شنیده باشد.
افشین صادقی‌زاده، سردبیر کتاب‌باز هم در ادامه به این گفت‌وگو پیوست و درباره وجود کلیشه‌های مثبت بیان کرد: گاهی بعضی کلیشه‌ها خوب هستند اما اگر مدام در آن قالب بمانیم و هیچ تغییر و ساختارشکنی نکنیم، بعد از مدتی خودمان از ادامه آن کار دلسرد می‌شویم.
در کتاب باز هم ما هر دو را داریم، هم کلیشه‌هایی که در سه فصل قبلی موفق بوند و هم اتفاقات جدیدی که برای سرگرمی مخاطب لازم است. البته این سرگرمی به معنی ابتذال نیست بلکه یعنی بیننده در طول برنامه مدام تلفتنش را چک نکند یا کانال را عوض نکند و پای آن بنشیند. او اضافه کرد: در این فصل با تغییرات مختلفی از دکور گرفته تا آیتم‌ها سعی کردیم تا فضای تازه‌ای ایجاد کنیم. در بخش‌های جدیدی که داریم، جهان ادبیات، نویسندگان، اتفاقات کتابی، ادبیات و... را پوشش داده‌ایم تا تنوع را بیشتر کنیم، با این حال همه آنها در قالبی که هم خودمان دوست داریم و هم مخاطبان، ارائه شده است.

کاش کتاب‌باز همیشه باشد

در حین صحبت با رضاییان، سروش صحت هم از راه رسید و بعد از سر زدن به اتاق فکر، فرصتی پیش آمد تا با او هم گپ کوتاهی داشته باشیم.
صحت در پاسخ به این که چه چیزی باعث شده در کتاب‌باز بماند، گفت: نقطه‌ای که باعث شده بمانم این است که کتاب و صحبت کردن درباره کتاب را دوست دارم، همچنین مهمانان مختلفی که علایق و سلیقه‌های مختلفی دارند و بعد از کتاب‌ها می‌گویند، برایم جالب هستند و حرف‌هایشان برایم دلچسب و شیرین است. علاوه بر اینها در چندسالی که با این گروه کار کرده‌ام، مثل خانواده شده‌ایم. بازخوردها و برخوردهایی که از مردم گرفتم هم واقعا دلگرم‌کننده بود، ما کلی بیننده در خارج از ایران داریم و این برای من خیلی جالب است.
او با اشاره به تاثیرگذاری کتاب باز ادامه داد: نمی‌گویم با تمام اقشار اما این برنامه با کسانی که به نوعی به کتاب علاقه داشتند، ارتباط برقرار کرد و این از همه برای من دلنشین‌تر بود. این برخوردها به سن و محدوده خاصی هم برنمی‌گردد و از دانشجویان تا افراد میانسال و پا‌به‌سن‌تر را هم شامل می‌شود، خیلی از آنها به من گفته‌اند ما با این برنامه کتابخوان‌تر شده‌ایم، اتفاقی که خیلی شیرین است.
صحت در ادامه از اتاق فکر برنامه و تلاش‌هایی گفت که برای فرار از تکرار اتفاق می‌افتد. او می‌گوید: در این گروه ما مدام با هم همفکری می‌کنیم و در لحظه اجرا تمام این صحبت‌ها نیز به‌گونه‌ای اعمال می‌شود. من نیز همیشه دوست دارم حرف همه مهمانانمان را بشنوم و در فضای صمیمی این گفت‌وگو را پیش ببرم. تا الان هم کسانی که آمدند، به نظر می‌آید که راضی بودند و برخورد بد و ناراحت‌کننده‌ای نداشتیم.
او با بیان آرزو و انتظارش برای این برنامه اضافه کرد: من دوست دارم که کتاب‌باز به عنوان یک برنامه همیشگی حتی بدون من هم باشد. همچنین امیدوارم آزادی عمل بیشتری در این حوزه وجود داشته باشد تا بشود نویسنده‌ها، مترجم ها، ناشران و همه کسانی که به حوزه کتاب برمی‌گردند را در فضاهای مختلف دعوت کنیم تا همه از تجربیاتشان استفاده کنند.
صحت در پاسخ به این که از کی کتابخوان شده است هم گفت: من از بچگی از آنجایی که خواهر و برادری نداشتم و در خانواده هم کتاب و مجله خوانده می‌شد، به این سمت و سو رفتم و از همان موقع‌ها کتابخوان شدم. اولین کتاب‌هایم هم برای نویسنده‌ای به اسم واو سوتیف بود که نقاشی کتاب‌هایش را خودش می‌کشید، آن هم همزمان به طوری که با دست راست می‌نوشت و با دست چپش نقاشی‌اش را می‌کشید.

کتابخوانی با چهره‌ها

محمد نادری را هم که مهمان آن روز کتاب‌باز بود و در فصل قبل هم حضور داشت در اتاق فکر پیدا کردیم، او هم درباره این برنامه گفت: در مقطعی در بعضی برنامه‌های کتابی در فضای خیلی خشکی وارد بحث در باره این حوزه می‌شدند اما اینجا این‌گونه نیست و بحث‌ها عمدتا درباره نسبت آدم‌ها با کتاب و کتابخوانی است، اتفاقی که به واسطه سروش صحت و دانش او باعث شد که مخاطبانش را پیدا کند. برای خود من هم خیلی لذتبخش است که درباره کتابی که خوانده‌ام صحبت کنم و اینجا چنین اتفاقی رخ داده است.
نادری افزود: فضای این برنامه باعث شده تا جذابیتی درباره موضوعاتی که مطرح می‌شود ایجاد شود که بیننده گاهی به دنبال آن کتاب بگردد و مشتاق شود تا آن را بخواند.
وقتی با این نگاه و ایده در کتاب باز پیش برند باعث می‌شود تا دیگر آن نگاه همیشگی و خشک به چنین برنامه‌ای وجود نداشته باشد. او در آخر هم یادآور شد: استفاده از چهره‌های شناخته‌شده در این حوزه یک کمک است چرا که وقتی من می‌بینم کسی که دوستش دارم به چنین فضایی علاقه‌مند است، به آن جلب می‌شوم و به سراغش می‌روم. من به طور کلی اعتقادی ندارم که باید الگوی خاصی داشته باشیم اما در زندگی خواه ناخواه برخی‌ها برای گروهی تبدیل به الگو می‌شوند و این موضوع در مورد بازیگران وجود دارد. در این بین جوانان و نوجوانانی که درگیر آن برقی‌اند که در ویترین بازیگری است، باعث می‌شود تا خارج از قاب تلویزیون و سینما آن چهره را ببینند و به همان بحث کتاب خواندن او هم ترغیب شوند.