رفتنت که پیش آمد، نگاهم به دنیا عوض شد!

به این فکر میکنم که اصلا بعد از شهادت تو چه تغییراتی را تجربه کرده ام؛ ساده ترین شان شاید عوض شدن خیابان هایی که با هم در آن قدم زده بودیم باشد، تقاطع کارگر و جلال آل احمد شده زیرگذر و رو گذر (بماند که هیچ تاثیری در ترافیک امیرآباد دوست داشتنی نداشته)، پل طبیعت ساخته شده، پل گیشا خراب شده و، پل روگذر صدر ساخته شده، اتوبان شهید صیاد امتداد یافته و ... اصلا زمین گرم تر شده!

تغییرات در سطح کلان هم فراوان بوده است، نگاه و حساسیتم از سیاست داخلی به سوی سیاست خارجی تغییر کرده است. نمیدانم نوع رفتن تو سبب این تغییر شد یا من از سن شور جوانی عبور کردم و همه چیز را ابتدا تحلیل میکنم بعد نظر میدهم در موردش! قطع نامه علیه ایران صادر شد، پرونده هسته ای ایران تحت فصل هفت شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت، تحریم شدیم، برجام امضا شد، آمریکا از برجام خارج شد، دوباره تحریم ها برگشت، کشورهای اروپایی به تعهداتشان عمل نکردند، پهپاد جاسوسی آمریکایی را در آب های ایران در خلیج فارس زدیم، نفتکش ما در جبل الطارق توقیف شده، نفتکش بریتانیایی در آب های خلیج فارس توقیف شد، جنگ در سوریه، یمن و عراق اوج گرفت و فروکش کرد و ... . شاید اگر نوع رفتن تو نبود به راحتی از تمام این اتفاقات عبور میکردم ولی الان به آن راحتی ها نیست!

از نظر شخصیتی هم خیلی عوض شده ام. شاید الان من را نشناسی؛ دیگر هرچیزی نه آنقدر من را فرومیپاشاند نه امیدوارم می کند. طول کشید که تصمیم بگیرم نترسم؛ میدانی از هرچه ترسیده بودم سرم آمده بود آخر، پس چرا باید بترسم! رودربایستی هایم کمتر شده؛ یعنی سعی میکنم کمتر باشد!

میدانی پیشامد رفتنت و نوع آن سخت و جانکاه بوده و هست ولی من را ساخت! خوبیش این است مثل همه تغییرات دور و برمان زندگی نیز در گذار و گذر است!