سلام بر ۴۲ سالگی... جات خالی بود بابای نازنینم ،،سایه ات به روی سر من همیشه مادر . مادرم میگه چند سالت شده ننه،،میگم ۴۲ سال ننه جون،،میگه پیر شدیاااا مادر ..، میگم تازه یادت افتاده ممنونم ازتون برای یکسال با هم بودن  دوستتون دارم و تو قلب من جا دارید.. یا حق 

افتخار کنید به پدر و مادرتون با هر شکل و لباسی،، اونا خدای روی زمین هستند و یه دعاشون بسه برای یه قرن ،این شبهارو میشه با خیلی ها تقسیم کرد و خیلی جاها باشی ولی هیچ جایی خونه و ننه علی نمیشه به خود خدا قسم.. تو خوشحالی من برام یه دنیا و آخرته ننه، به موی سپیدت قسم.