به گزارش پارس نیوز، 

اخیرا یکی از همکاران اهل رسانه، ادعایی را در فضای مجازی درباره بابک حمیدیان و همسرش مینا ساداتی مطرح کرده است. متن این توییت به این شرح است: «متاسفانه هنر به سمتی رفته که بازیگر برای حضورش در اثری شرط می‌گذارد. قبلا «یا من یا فلانی» بود، به‌تازگی «هم من، هم فلانی» هم شده! مثلا، در سال‌های اخیر وقتی اسم بابک حمیدیان را در پروژه‌ای می‌شنوید امکان ندارد همسرش مینا ساداتی در آن کار نباشد. تو خود حدیث مفصل بخوان.»

در این گزارش، این ادعا و گزاره را بررسی کرده‌ایم که آیا واقعا این طور است و هر کاری که بابک حمیدیان در آن حضور دارد، مینا ساداتی هم در آن هست یا نه؟ سوال دیگر این است که آیا همکاری‌های مشترک این دو بازیگر فی‌نفسه اشکالی دارد و اصلا چرا نباید یک زوج مستعد، توانا و امتحان پس داده در بازیگری - ولو زن و شوهر- با یکدیگر همبازی شوند؟ بحث دیگر این‌که اگر فرض کنیم حمیدیان برای حضور همسرش شرط می‌گذارد، آیا در همه کار‌ها قادر به اعمال نفوذ در ترکیب بازیگران یک فیلم هست یا نه؟

هشت‌تایی‌ها

بله، همکاری‌های مشترک بابک حمیدیان و مینا ساداتی ممکن است این شائبه را به وجود بیاورد که آن‌ها همیشه در هر کاری با هم هستند. مثل این شب‌ها که این زوج روی صحنه تئاتر حضور دارند و در نمایش «جنایات و مکافات» به کارگردانی رضا ثروتی بازی می‌کنند. همچنین چندی پیش خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی براین‌که این دو بازیگر در فیلم سینمایی در حال تولید «هستی و زمان» به کارگردانی مانی باغبانی نیز با یکدیگر همکاری می‌کنند. دراین‌صورت باید گفت بابک حمیدیان و مینا ساداتی تا اینجا در هشت اثر نمایشی با هم همکاری داشته‌اند؛ سرو زیرآب (محمدعلی باشه‌آهنگر)، جشن دلتنگی (پوریا آذربایجانی)، خرگیوش (مانی باغبانی)، هیهات (هادی نائیجی، دانش اقباشاوی، روح‌ا... حجازی و هادی مقدم‌دوست)، تنها در چند دقیقه سکوت (بهاره صادقی‌جم) و جنایات و مکافات (رضا ثروتی).

بله، درست می‌گویید! این‌که شد هفت همکاری. همکاری غایب در اینجا، بسیار عجیب و غریب و منحصربه‌فرد است که در همین گزارش به آن اشاره می‌شود.

مورد عجیب امکان مینا

این همان همبازی شدن عجیب و غریب بابک حمیدیان و مینا ساداتی است که تعداد همکاری‌های این زوج را تا اینجا به عدد ۸ می‌رساند. موقع تماشای «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، ناگهان چشمم به بابک حمیدیان افتاد و تا بیایم ذوق‌زدگی از حضور او را در فیلمی که نامش در تیتراژ دیده نمی‌شد، نشان دهم و از اطرافیانم در سالن سینما درباره صحت حضور او بپرسم که آیا این خود حمیدیان بود یا نه، نمای کوتاه او به پایان رسیده بود و بعد از آن هم انگار نه انگار حمیدیان در این فیلم حضور داشته است.

اگر به خاطر ندارید، اجازه دهید حضور او را یادآوری کنم؛ دقیقه ۱۱ فیلم است که اپراتور مخابرات خانم پروین سرابی (مینا ساداتی) را برای ارتباط تلفنی با پاریس به کابین ۳ فرا می‌خواند، همان‌موقع رزمنده‌ای با بازی بابک حمیدیان را می‌بینیم که پسربچه‌ای روی زانوی او نشسته است. او نگاهی به مینا ساداتی می‌اندازد و وقتی می‌بیند او داخل کابین می‌رود، از اپراتور می‌پرسد: «نوبت ما کی می‌شه؟» که جواب می‌شنود: «هرکابینی که خالی شد...» این حضور که تقریبا به شکل ناواضح برگزار می‌شود، به هرحال راهی به فهرست همکاری‌های مشترک حمیدیان و همسرش پیدا می‌کند. هرچند در اینجا به نظر می‌رسد، اگر هم شرط و سفارشی بوده، از سوی مینا ساداتی اتفاق افتاد که نقش اصلی زن این فیلم را بازی می‌کرد. جالب اینجاست که نام حمیدیان به هیچ عنوان در تیتراژ‌های ابتدایی و پایانی ذکر نمی‌شود تا خدشه‌ای به عجیب بودن این همکاری وارد نشود.

بلااشکال

بابک حمیدیان، از بازیگران جوان سینمای ایران است که در نخستین حضور جدی خود در سینما، یعنی در «قدمگاه»، نوید یک چهره مستعد را داد. او پس از آن با چند نقش‌آفرینی خوب در سینما همچون طبل بزرگ زیر پای چپ، خدا نزدیک است و بی‌پولی، جایگاه خود را تثبیت کرد. نکته مهم درباره حمیدیان، طیف متفاوت بازی‌های اوست. مینا ساداتی هم بازیگر جوان و مستعدی است که بازی‌های خوبی از او را در فیلم‌هایی، چون سرو زیرآب، محمد رسول‌ا... و امکان مینا و ... دیده‌ایم؛ بنابراین فارغ از پیوند زناشویی، می‌توان همکاری این دو بازیگر خوب را نه تنها بلااشکال بلکه خوب و مثبت ارزیابی کرد؛ البته در صورتی که این همکاری‌های مشترک، واقعا بدون پارتی‌بازی و اعمال نفوذ و فشار باشد و مصادف با تضییع حق بازیگران دیگر نباشد. اما اگر این همکاری‌ها، در حد پیشنهاد و توصیه باشد، باتوجه به استعداد مینا ساداتی، نمی‌توان خرده‌ای بر آن گرفت. اما در سینمای ایران، موارد زیادی از توصیه‌ها و پیشنهاد‌ها و شرط‌ها را می‌توان مثال آورد که آن بازیگر آشنا و خویشاوند و دوست، به‌هیچ وجه قابل و توانا نیست و ضمیمه او به پروژه‌ها، ابدا نتیجه خوشایندی ندارد.