به گزارش پارس نیوز،  به بهانه موفقیت «شبی که ماه کامل شد» در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر، به‌نحوه روایت زنان در آثار نرگس آبیار نگاهی خواهیم داشت. اما قبل از بررسی آثار، به این پرسش می‌پردازیم که از منظر فمینیستی نقش زن و کنشگری اجتماعی او چگونه است؟

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

ادوار فکری فمینیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می‌کنند:

دوره اول) از 1850 تا 1920. در این دوره اهم مباحث حول ضرورت آموزش و پذیرش زنان در جامعه می‌گردد. در این سال‌ها زنان به کلی از جامعه طرد شده و هم‌تراز حیوانات پنداشته می‌شدند، اما با تلاش‌های روشنفکران و اولین فمینیست‌ها، حقوق اولیه زنان به‌عنوان بدیهی‌ترین حقوق زن، مطالبه می‌شود. آنها عقیده داشتند نابرابری‌های میان زن و مرد طبیعی نیست بلکه محصول محیط اجتماعی است؛ محیطی که زنان را به استعمار و استثمار کشیده ‌است. آنها بسیاری از گرفتاری‌های اجتماعی در طول تاریخ (از جمله جنگ‌ها و ناامنی‌ها) را از جانب مردان می‌دانستند و اصلی‌ترین توقعات آنها در این دوره؛ حق مالکیت، حق اشتغال و حق رای بود. در سال‌های میان 1920 تا 1960 حق اولیه زنان به رسمیت شناخته شد و لذا زنان به یک پیروزی نسبی در اجتماع دست یافتند، اما در این فاصله زمانی، تاحدودی فعالیت‌های فمینیسم کاهش می‌یابد که اصلی‌ترین عامل آن جنگ‌های جهانی است.

دوره دوم) 1960 تا 1980. در این دوره تاکید فمینیسم بر جدایی از مردان و استقلال شخصیتی است. آنها با ازدواج مخالفت کرده و بر تجرد و فعالیت اقتصادی (منظورشان کار در کارخانه یا منشی‌گری و کارهایی ازاین دست بود) تاکید داشتند. از دیگر آرمان‌های این دوره، مبارزه برای جدایی روابط جنسی، جنبش آزادی زنان در تمام امور، کاهش زاد و ولد و [آزادی] درخواست طلاق، ایجاد موسسات فرهنگی و اجتماعی زنان و به دست‌آوردن قدرت در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی است. در نگاه‌های افراطی‌ای که در این دوره به وجود آمده، هرگونه نگاه غیرزنانه، طرد شده و به مبارزه با مردان و جنس مذکر می‌پردازند.

دوره سوم) از 1980 تاکنون. در این دوره از افراط‌ها کاسته می‌شود و به نقش زن در خانواده و تربیت مادرانه تاکید می‌شود. در این دوره حقوق زنان به رسمیت شناخته شده و از افراط‌های دوره دوم پرهیز و درنهایت راهکارهایی بهتر برای نحوه حضور زنان در جامعه ارائه می‌شود.

آنچه از فمینیسم به ایران انتقال یافته، رویکردی کاریکاتوری از موج اول و دوم است. بسیاری از فمینیست‌های وطنی، تجرد گزیده و برای اخذ حق طلاق تلاش می‌کنند و نه‌تنها با نگاه‌های ابزاری به زنان مخالف نیستند بلکه پوشش زننده در برخی ماجراهای تبلیغاتی را از جانب برخی مدل‌ها، افتخار محسوب می‌کنند. واکنش این جماعت به موفقیت‌های زنان نیز کاریکاتوری است، به‌حدی که اگر کسی از زنان یا دختران، بدون نمایش پوششی شاذ به افتخاری برسد، در مارپیچ سکوت آنها گرفتار می‌شود، اما اگر با پوششی نامتعارف حاضر شود و کنایه‌ای نیز به دیانت یا حکومت بزند، قهرمان زن محسوب خواهد شد.

در این میان نرگس آبیار، کارگردانی خوش‌ذوق است که در سال‌های اخیر با فیلم‌هایش مورد احترام اهالی سینما و عموم جامعه قرار گرفته است. اما اهمیت آبیار صرفا در دوری سیاسی و تشکیلاتی یا فکری از فمینیسم نیست، بلکه در روایت زنانه آثار اوست. در موضوعات آثار آبیار، داستان‌پردازی و روایت فیلم، با توجه به زن و نحوه کنشگری و فعالیت و تفکر زنانه صورت گرفته؛ اما چرا روایت زنانه واجد اهمیت است؟

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

فمینیسم در همه ادوار و امواج آن، خواه‌ناخواه «زن» را مقابل «مرد» فرض گرفته و تلاش کرده حقوق و حتی موجودیت او را مقابل «دیگری» اثبات کند. این نحوه برخورد فارغ از نرم یا سخت بودنش یا فارغ از نحوه مبارزه و برخوردش (فلسفی، فرهنگی، قانونی، سیاسی، مدنی و...) در هرصورت، «مقابله و مواجهه با دیگری» را تجویز می‌کند. اما «روایت زنانه»، مستلزم و توجیه‌گر مقابله، خوارداشتن یا خشونت با دیگری نیست. روایت زنانه می‌تواند موجب درک زنان (چه توسط مردان و چه درک زنان از خود) باشد. مشخص است که اگر زنان بتوانند با روایتگری از خود، آنچه را درمورد آنان مغفول مانده است، مطرح کرده و به دید آورند، بسیاری از مسائل زنان نیز مرتفع خواهد شد تا آنجا که به‌حد قابل‌توجهی، «جنگ و جدال با دیگری» بلاموضوع شود. در این میان، سینما توانمندی‌هایی اساسی و جدی برای چنین روایتی دارد و آبیار، شاید اولین و ساده‌ترین (خصوصا به‌معنی صادقانه‌ترین) گام‌های چنین روایتگری‌ای را برداشته ‌است. فیلم‌های نرگس آبیار علاوه‌بر اصل چنین «روایتگری»ای، ظرافت‌هایی دیگر نیز دارد و در هر یک از آثار او، یکی از این ظرافت‌هاست که پررنگ‌تر است. توجه او به هرکدام از این ظرافت‌ها، این روایت‌گری و سمپاتی و همدلی ناشی از آن را را پخته‌تر و پذیرفتنی‌تر کرده است.

آبیار در اولین اثر خود «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» زنی را روایت کرده است که برای به‌دست آوردن آرامش در زندگی خود تلاش می‌کند اما در گفتن حقیقت تردید کرده و همین امر باعث برهم‌ریختن آرامش او می‌شود. در این فیلم رفتارهایی به تصویر کشیده شده که در وضع روزمره، ازکنار آنها می‌گذریم و راجع‌به به آنها فکر نمی‌کنیم.

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

طبقه اجتماعی در این فیلم، مانع از همدلی با قهرمان زن فیلم نیست و مساله ظاهرا کوچک و پیش‌پا افتاده او (بشقاب همسایه و دروغ‌گفتن) نه‌تنها سبب نمی‌شود که از فیلم به بیرون پرتاب شویم و مساله زن را باور نکنیم، بلکه ما را علاوه‌بر زن این روایت، با مشکلات متفاوتی که طبقات محروم و مهاجر با آن مواجهند نیز آشنا می‌کند. همان‌طور که بیان شد، در این اثر خانم آبیار داستان اجتماعی خود را زنانه روایت می‌کند ولی به شأن اجتماعی مرد و حذرش از آشکار کردن شغلش هم توجه دارد و در روایت، درکی از مرد خانواده نزد زن نیز پیدا می‌شود. مساله حاملگی و فرزند نیز در فیلم مطرح است و نسبت زن و فرزندش را نیز نه انتزاعی و آبستره، بلکه در حین مشکلات و در جریان زندگی روایت می‌کند. نکته اساسی این فیلم همین است: روایت زنانه از وضع و موقعیت اقتصادی، اجتماعی و شئون و نقش‌های مختلفی که یک زن می‌تواند برعهده بگیرد. البته این پراکندگی شرایط، به‌رغم محاسنی که می‌توانست داشته باشد، مانع پرداخت عمیق و جدی به یک شأن نیز بود.

در «شیار 143» دومین اثر آبیار که برنده سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر هم شد، روایتی از مادر شهیدی را شاهدیم که سال‌ها منتظر خبری از فرزند شهید خود است و نهایتا پس از گذشت سالیان، فرزند شهیدش بازمی‌گردد. شیار گرچه در زمره فیلم‌های دفاع مقدس است اما در اکثر سکانس‌ها، نمایش شیوه زندگی مادر شهید و انتظارکشیدن‌های اوست. روایت «پیوند عاطفی میان مادر و فرزند» و روایت «انتظار» و تب و تاب مادر در انتظار فرزند (که انتظاری فعال هم هست و نه منفعل)، همچنین روایت سایرین در مواجهه با این انتظار مداوم، به‌لحاظ عاطفی بسیار آموزنده و گسترش‌دهنده دامنه درک مخاطب از احساس «مادری» است.

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

«نفس» سومین اثر آبیار، به‌رغم انتقادهای فراوان و گذشته از اینکه اکثر منتقدان، این اثر را در تراز خانم آبیار نمی‌دانند اما باز هم در این فیلم داستان زندگی یک دختر به تصویر کشیده می‌شود. نگاه دختر کوچک فیلم به عالم و آدم و خیال‌پردازی‌های او، چون هیچ جمع‌بندی و سامانی نداشت، مخاطب را جز با «خیالات پراکنده» آشنا نمی‌کند و شاید دلیل اصلی خسته‌کنندگی و کشش نداشتن فیلم همین بود که آبیار نتوانست روایتی صمیمانه و منسجم از «بهار»، همان دختر کوچولوی فیلم (یا هر دختر کوچولویی) به‌دست دهد و می‌توان گفت چون بازگشت به کودکی برای آبیار ممکن نشده بود، روایتش شکل نگرفت.

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

تازه‌ترین اثر خانم آبیار که به‌تازگی رکورددار کسب بیشترین جوایز جشنواره فیلم فجر شد، «شبی که ماه کامل شد» جذاب و خوش‌ساخت است. «داستان عاشقانه و روایت تلخ و شیرین از زندگی عبدالحمید ریگی»، تمام داستان این فیلم نیست.

روایت زنانه بدیل‌ فمینیسم

گرچه در فیلم داستان خیانت‌های گروه تکفیری ریگی به تصویر کشیده می‌شود اما سبک روایت فیلم همچنان زنانه است و عشق فائزه به عبدالحمید و پسرش، زمینه اصلی داستان است. فیلم علاوه‌بر روایت زنانه، از تصویربرداری، جلوه‌های ویژه، موسیقی متن، فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد و زن نیز به خوبی بهره برده است. موضوع فیلم موقعیت خاص و نادری است و با یک موقعیت هرروزه یا اتفاقی رایج مواجه نیستیم. اما مواجهه با خشونت و تغییر، حفظ زندگی، پرهیز از خطر و... موقعیت‌های خاصی نیستند و کمابیش می‌توان احساس زنانه را در این موقعیت‌ها مورد ملاحظه قرار داد. به عبارت دیگر، نقطه‌ قوت و نقطه ضعف فیلم، یک چیز یعنی موضوع آن است. آبیار در این فیلم علاوه‌بر «روایت زنانه» و «برانگیختن سمپاتی بیننده» و «گسترش دادن جهان مخاطب»، عشق، خشونت و تحول شخصیت، زندگی و مرگ، خطر و نجات، فرار و قرار و... را از نگاه زنانه روایت کرده است. موقعیت «فائزه» به‌سختی قابل توصیف بوده و نزدیک شدن آبیار به «نظرگاه و احوال» فائزه، دشواری‌هایی را پیش آورده است که مخاطب با دیدن فیلم، متوجه آن خواهد شد. به‌هرحال این پروا نکردن از موضوعات خاص را می‌توان به فال نیک هم گرفت.

نرگس آبیار از مصادیق حضور موثر زنان در اجتماع است. آثار او به لحاظ موضوع و موقعیت‌هایی که انتخاب کرده، دارای اهمیت است اما مهم‌تر از موضوع، نحوه روایت و نظرگاه روایت است که احساسات زنانه در آن به‌خوبی به تصویر کشیده شده است. آبیار به‌عنوان زن ایرانی، به‌خوبی توانسته است بدیل فمینیسم یا جایگزین بومی آن را ارائه دهد، بدون آنکه در دام نگاه‌های ابزاری یا صرفا سیاسی بیفتد.