درباره سه قحطی بزرگ تاریخ ایران، که پیامدهای عظیم در سرنوشت ایران داشت، کار تحقیقی کافی نشده. از این منظر،‌ کتاب‌های آقای دکتر محمدقلی مجد ارزشمند است زیرا برای اولین بار به‌طور جدی ما را با ابعاد فاجعه انسانی که در ایران رخ داده آشنا می‌کند. اولین قحطی بزرگ در سال ۱۲۸۸ ق./ ۱۸۷۱ میلادی رخ داد و ایران را به کشوری نسبتا فقیر تبدیل کرد که برای تامین نیازهای اولیه خود درمانده بود.

درباره این قحطی گفته‌اند: گرانی که آدم‌خوری باب گشت/  هزار و دویست است و هشتاد و هشت. دومین قحطی بزرگ، قحطی سال‌های جنگ جهانی اول است که حدود ۸ الی ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را از بین برد. کتاب «قحطی بزرگ» دکتر مجد در این‌باره است که مطلع شدم ویرایش دوم آن انتشار یافته. ویرایش دوم با چاپ دوم متفاوت است یعنی مطالب و اسناد جدید بر کتاب افزوده شده، هم در متن انگلیسی و هم در ترجمه فارسی آن. سومین قحطی بزرگ، قحطی سال‌های جنگ جهانی دوم است که خوشبختانه کتاب دکتر مجد در این زمینه نیز اخیرا منتشر شده و موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ترجمه آن را به فارسی آغاز کرده است. دکتر مجد تلفات قحطی جنگ جهانی دوم در ایران را حدود چهار میلیون نفر برآورد می‌کند. حداقل رقمی که برای جمعیت ایران در حوالی سال ۱۹۰۰ میلادی مورد اجماع است رقمی است که ویلیام مورگان شوستر بیان کرده یعنی ۱۳ الی ۱۵ میلیون نفر. اگر دست‌کم را مبنا قرار دهیم یعنی ۱۳ میلیون نفر و میزان (نرخ) رشد جمعیت در ایران را ۲/ ۱ درصد بدانیم، که به‌نظر من نرخ رشد جمعیتی پایینی است برای ایران آن زمان، در سال ۱۹۴۴،‌ یعنی در پایان جنگ جهانی دوم، جمعیت ایران باید ۲۱٬۹۷۲٬۸۲۵ نفر باشد. اگر نرخ رشد را ۳ درصد بگیریم، که با توجه به بافت عشایری ایران آن زمان معقول است مانند پاکستان که در دهه ۱۹۸۰ نرخ رشد بالای ۳ درصد داشت و الان ۶/ ۱ درصد است، جمعیت ایران در پایان جنگ دوم جهانی باید ۴۷٬۷۲۸٬۸۷۹ نفر باشد. این درحالی است که جمعیت ایران در سال ۱۹۴۴ بار دیگر ۱۳ میلیون نفر ارزیابی می‌شود و در سرشماری ۱۳۳۵ ش./  ۱۹۵۶ م. به ۱۹ میلیون نفر نزدیک می‌شود. به این ترتیب،‌ ملاحظه می‌شود که به‌دلیل قحطی ناشی از دو جنگ جهانی چه فاجعه بزرگ انسانی در ایران رخ داده است.

عجیب اینجاست که همه ملت‌هایی که با چنین فاجعه‌ای مواجه بوده‌اند درباره آن فراوان سخن می‌گویند و تحقیق و تبلیغ می‌کنند و گاه اغراق‌؛ از هولوکاست یهودیان تا هولوکاست لهستانی‌ها و ارامنه و اخیرا اوکراینی‌ها. همه این مرگ‌ومیرها به دلیل قتل‌عام نبوده بلکه به دلیل عوارض جنگ مانند قحطی و بیماری نیز بوده است. ولی در مورد ایران زمانی که چنین مسائلی بیان می‌شود با مقابله جدی و گاه حتی تخطئه مواجه می‌شویم. در زمان جنگ جهانی دوم قحطی بزرگی سراسر شوروی را فراگرفت. روزنامه‌های آن زمان پر است از اخبار قحطی وحشتناک روسیه. این قحطی شامل اوکراین نیز می‌شد. طبعا در جریان قحطی عمومی جنگ جهانی دوم در شوروی سابق در اوکراین نیز عده کثیری مردند. ارقام تلفات از ۸/ ۱ میلیون نفر شروع می‌شود و بعضی بیشتر تخمین می‌زنند. در سال‌های اخیر که ناسیونالیسم ضدروسی در اوکراین اوج گرفته، ناسیونالیست‌های اوکراین غربی مفهومی ساختند به نام «هولودومور» به تقلید از واژه «هولوکاست». «هولودومور» پس از انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ باب شد و در سال ۲۰۰۶ ویکتور پوشچنکو، رئیس‌جمهور غرب‌گرای اوکراین آن را رسما‌ به‌عنوان سیاست سازمان‌یافته روس‌ها برای نسل‌کشی در اوکراین از طریق ایجاد قحطی مصنوعی تعریف کرد.

محققان جدی می‌دانند که قحطی فوق، اختصاص به اوکراین نداشت و مردم روسیه نیز قربانی آن بودند، ولی کانون‌های ضد روسی از این مفهوم برای تقویت ناسیونالیسم ضدروسی در اوکراین حمایت کردند تا به آنجا که دولت استفن‌هارپر در مه ۲۰۰۸ اولین دولتی بود که «هولودومور» را به رسمیت شناخت و شخص‌هارپر در سخنرانی معروفی رقم تلفات اوکراین در قحطی جنگ جهانی دوم را به ۱۰میلیون نفر افزایش داد!

 از یادداشتی به قلم عبدالله شهبازی