به گزارش پارس نیوز، 

 انتشارات کتاب نیستان در کمتر از یکسال پس از انتشار رمان «لم یزرع» اثر محمدرضا بایرامی چاپ سوم این کتاب را روانه بازار نشر کرد.

«لم یزرع» که یکی از بهترین رمان‌های سال 96 به شمار می‌رود‌، توانسته جایزه جلال آل احمد‌، جایزه ادبی غنی‌پور و جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را از آن خود کند. محمدرضا بایرامی از جمله نویسندگان موفق ایرانی است که هم خوب مخاطب را می‌شناسد و هم می‌داند به فراخور نیاز مخاطب و حال و هوای اجتماعی که در آن نفس می‌کشد چه باید بنویسد،‌ او نویسندگی را در سال‌های پایانی دهه 60 شروع و آثار متعددی از خود بر جای گذاشت که از مهمترین آن‌ها می‌توان به «کوه مرا صدا زد»،‌» «مردگان باغ سبز»، «پل معلق»، « آتش به اختیار» و ... اشاره کرد.

بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» از قصه‌های سبلان توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوئیس و نیز جایزه کتاب سال سوئیس را از آن خود کند.

آخرین رمان او «لم یزرع»‌ نیز به مانند سایر آثار پیشین و موفق بایرامی مخاطب را غافلگیر می‌کند،‌ او در جریان مطالعات درباره تاریخ معاصر عراق و دوران به قدرت رسیدن صدام، آن را دوره‌ای بسیار دراماتیک می‌یابد. اما باز هم برای نوشتن تردیدهایی داشته که با سفر به عراق این تردیدها برطرف و رمان نوشته می‌شود.او این بار زاویه نگاه خود را برخلاف سایر آثار نوشته شده تاکنون به آن سوی مرز برده و از دید یک جوان عراقی شیعه که دلباخته دختری از اهل سنت است به ماجرا نگاه می‌کند.

بایرامی با تکنیکی که پیش از این در آثار سینمایی می‌شد از آن سراغ گرفت، روایت‌های داستانی موازی با خط اصلی داستان را با فلاش بک‌هایی داستانی و با تغییر موقعیت و فضای روایت و زاویه دید و راوی صورت داده است. به عبارت دیگر او به جای انتخاب دیالوگ صرف و روایت از زبان قهرمان داستان، داستانی حاشیه‌ای را در فضای دیگر روایت می کند و این اتفاق ساده در تعادل و شناور بودن فضای داستانی و دور شدن از یکنواختی آن بسیار مؤثر است.

شاید بتوان درخشان‌ترین بخش این رمان را پایان‌بندی و فصول پایانی آن دانست که تکلیف قهرمان داستان را به نوعی مشخص می‌کند و فرجام پایانی زندگی او را درست در زمانی که احساس می‌کند به آرامش نزدیک شده است مشخص می‌سازد؛ زیبایی روایت این بخش و تصویرسازی‌های زیبای آن را باید شگفت‌ترین بخش این رمان به شمار آورد.