پروفسور «آر. شپ ملنیک» استاد علوم سیاسی در کالج بوستون است. وی در زمینه سیاست در آمریکا، سیاست عمومی، علوم قضایی، مؤسسات سیاسی در آمریکا، دیوان‌سالاری و دموکراسی تدریس و تحقیق می‌کند. او در این زمینه آثاری چون «قوانین و دادگاه‌ها»، «دولت آمریکا در قرن بیستم» و «میان خطوط» را نیز به رشته تحریر درآورده است.  

در توصیف وضعیت سوسیالیسم در عرصه سیاسی بین‌الملل بعد از کناره‌گیری «برنی سندرز»، سناتور ایالت ورمانت از رقابت‌های انتخاباتی ۲۰۲۰ آمریکا به خبرنگار ایلنا گفت: به‌رغم آن‌که سندرز توانست در دورهای آغازین انتخابات درون‌حزبی نتایج مثبتی را کسب کند، اما بیش از ۳۰ درصد آرا را به خود اختصاص نداد. این در حالی است که عملکرد «جو بایدن»، معاون رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا در رای‌گیری‌ها بسیار بهتر بود و این خود نشان می‌داد که چرا سناتور ایالت ورمانت شانس چندانی برای پیروزی ندارد. 

وی افزود: البته شکی نیست که هنوز چیز خاصی مشخص نیست، اما بخش اعظم هواداران سندرز، پس از اعلام حمایتش از بایدن، به این سیاستمدار کهنه‌کار رای خواهند داد. این احتمال وجود دارد که حتی میزان آرای ریخته‌شده به کارزار بایدن بیشتر از آرایی باشد که «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه پیشین آمریکا، در سال ۲۰۱۶ نصیبش شد. دلیلش هم این است که تمامی دموکرات‌ها متحد شده‌اند که از شر «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا خلاص شوند. بنابراین یکی از دلایل کناره‌گیری سندرز، به رغم اختلاف عقاید سوسیالیست‌مآبانه‌اش با بایدن، همین موضوع بود. ایده کنار زدن ترامپ قوی‌تر از آن است که در وضعیت فعلی بتوان تن به شکاف در صفوف دموکرات‌ها داد، هرچند که نهایتا معتقدم که سندرز هیچ‌گاه نمی‌توانست آن حمایتی را که باید در کارزار انتخاباتی کسب کند. 

از سوی دیگر، ۱۵ تا ۲۰ درصد از هواداران سرسخت سندرز که به ارزش‌های چپ‌گرایانه او پایبند هستند، در زمان انتخابات یا در خانه می‌مانند یا حتی ممکن است به ترامپ رای دهند! بنابراین جبهه‌ای که سندرز نمایندگی‌اش را می‌کند ممکن است از انصراف او دچار شکست شود. 

این استاد دانشگاه در رابطه با همزمانی خروج سندرز با استعفای «جرمی کوربین»، رهبر حزب کارگر بریتانیا از رهبری این حزب و احتمال کنار رفتن سوسیالیسم از عرصه سیاست بین‌الملل گفت: شخصا معتقدم که سندرز را نمی‌توان به معنای کلاسیک کلمه سوسیالیست دانست. راستش را بخواهید، سوسیالیسم در ایالات متحده هیچ‌گاه تاریخ منسجم و یکدستی نداشته است. سندرز در سه یا چهار سال گذشته تا حدی توانست این مفاهیم را در میان نسل جدید جا بیندازد. 

وی در ادامه افزود: راستش چندان مشخص نیست که منظور از این کلمه در آمریکا چیست. برای مثال، بریتانیا را در نظر بگیرید. در این کشور سنتی قوی و حساب‌شده از سوسیالیسم وجود دارد که تاریخ این کشور را پر از اعتراض‌های صنفی و کارگری، به‌ویژه در دهه‌های اخیر کرده است. در مورد کشورهایی چون فرانسه و آلمان نیز می‌توان چنین گفت. در بریتانیا، حزب سوسیالیست واقعی وجود دارد، با درکی سراسر مارکسیستی از ابزار تولید. ما جرمی کوربین را در بریتانیا داریم که در سال‌های گذشته بدل به استخوان‌بندی حزب کارگر این کشور شده است. اما چنین چیزی در آمریکا چندان معنایی ندارد. در آمریکا اصولا حزب کارگری وجود ندارد و به همین خاطر جایگاهی را که کوربین در بریتانیا داشت، به هیچ عنوان نمی‌توان برای سندرز متصور شد. 

استاد علوم سیاسی در کالج بوستون در ادامه عنوان کرد: در ایالات متحده، از آنجایی که حزب سوسیالیست به معنای عینی و منسجم کلمه وجود ندارد، بیشتر تاکیدها بر سیاست‌های مبتنی بر دولت رفاه، آن هم در حد بسیار معتدل، بوده است. بنابراین مشخص نیست که گمانه‌زنی‌ها درباره رخت بربستن اندیشه چپ از سپهر بین‌الملل، با در نظر گرفتن کناره‌گیری سندرز، به چه چیزی اشاره دارند. در اروپا این پایگاه همچنان به وقت خود باقی است و تظاهرات گسترده ضدجهانی‌سازی و همچنین اعتراض‌های جلیقه‌زردها خود نشان داد که سوسیالیسم همچنان در قاره سبز قوی است. در آمریکا بیشتر بحث بر سر آن بوده که ما ناراضی هستیم و می‌خواهیم شرایط تا حدی بهتر شود. 

وی در رابطه با رهبر جدید حزب کارگر بریتانیا گفت: تا جایی که من می‌دانم او اقتصاددان است و دیدگاه‌هایی به نسبت میانه‌روتر از کوربین دارد. با این حال، هنوز مشخص نیست که در دوران زمامداری او حزب کارگر به چه سمت و سویی می‌رود. آثار شکست این حزب در انتخابات پارلمانی همچنان قوی است و باید دید که در آینده و با توجه به تاثیرهای اقتصادی کرونا این حزب چه برنامه‌ای در چنته دارد.