نویسنده: مایک ویتنی 

دیپلماسی ایرانی: رسانه ها در توضیح اینکه دقیقا چه اتفاقی در استان ادلب در سوریه در حال وقوع است، ضعیف عمل می کنند. اگرچه این مسئله تاسف برانگیز است، اما حقایق کاملا آشکار هستند. یک سال پیش ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، و رجب طیب اردوغان، همتای ترک او، در سوچی با یکدیگر بر سر موضوعی توافق کردند: هیچ کسی اردوغان را به امضای توافقنامه وادار نکند و او تنها به اراده خود سندی را امضا کند.

البته تفاهمنامه سوچی موارد مهم دیگری را نیز شامل می شود، اما در اینجا تنها سه نکته کلیدی در آن مورد بررسی قرار می گیرد: 1) همه گروه‌ های تروریست افراطی تا ۱۵ اکتبر سال 2018 باید از منطقه غیرنظامی بیرون رانده شوند؛ 2) همه نیروهای گروه های رقیب باید تا 10 اکتبر 2018 از منطقه غیرنظامی خارج شوند؛ 3) در راستای کسب اطمینان از رفت و آمد آزادانه ساکنان محلی و حمل و نقل کالا، و همچنین ازسرگیری روابط اقتصادی و تجاری، ترانزیت در مسیرهای ام4 و ام5 تا پیش از پایان 2018 از سر گرفته شود. این سه مورد قلب و روح توافق سوچی محسوب می شدند و در هر سه مورد اردوغان در عمل به تعهداتش ناکام ماند. لازم به ذکر است که اردوغان هیچ اقدامی انجام نداده که نشان دهد قابل اعتماد و قابل اتکاست.

طبق مفاد این توافقنامه، ترکیه اجازه داشت ۱۲ ایست نظارتی ایجاد کند و نیروهای این کشور می ‌توانستند در این ایست های بازرسی «شورشیان میانه ‌رو» را از جهادگرایان مرتبط با القاعده متمایز سازند. آنگاه، جهادگرایان باید از منطقه غیرنظامی ادلب بیرون رانده می شدند. ترکیه نه تنها هیچ اقدامی برای عمل به تعهداتش انجام نداد، بلکه گذاشت جهادگرایان در حوالی ایست های نظارتی پناه بگیرند. طبق چندین گزارش مستقل، ایست های نظارتی نیروهای ترک در منطقه غیرنظامی ادلب در مقر گروه های تروریستی واقع شده و با آنها در هم آمیخته اند. در همین حال، تروریست ها به طور روزانه پایگاه هوایی روسیه را در شهرهای سوریه هدف گرفته اند. همین افراط‌ گرایان سنی حملاتی انجام دادند که به طور موقت امکان اشغال بخش هایی از جاده های ام4 و ام۵ را برای آنها فراهم آورد و همه این حملات از منطقه ای صورت می ‌گرفتند که ترکیه وعده داده بود آن را از گروه ‌های شبه‌ نظامی سنی پاکسازی کند. به همین دلیل بود که پوتین نهایتا خودش امور را به دست گرفت.

مساله قابل توجه این است که اردوغان از همان ابتدای امر به تروریست ها کمک می کرد: به آنها اسلحه و آنها را آموزش می داد و حمایت لجستیک برای آنها فراهم می آورد. این شبه نظامیان سنی نیروهای نیابتی ترکیه در پیشبرد جنگ برای توسعه اراضی به شمار می روند؛ عملیات نظامی ترکیه در ادلب جنگ بر سر زمین است. به همین دلیل است که عملیات ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه برای بازپس‌گیری شمال سوریه از شورشی ها  اردوغان را دچار جنون کرده است. رویای اردوغان این بود که بخش عظیمی از کشور همسایه را در ترکیه ادغام کند و اکنون، این رویا به کلی نابود شده است.

لازم به ذکر است که اردوغان «محدوده ایمن» را برای محافظت از امنیت ملی ترکیه نمی‌خواهد. این صرفا یک دروغ دیگر است. او تنها می ‌خواهد منطقه ‌ای از امپراتوری عثمانی را مجددا به ترکیه بازگرداند. در همین حال، روزنامه ترکی «دیلی صباح» تلاش برای دزدی اراضی سوری را اینطور توجیه می کند: «آنکارا نمی‌تواند سیاست دولت (بشار) اسد در حذف سنی ‌ها از سوریه را تحمل کند. در غیر این صورت، بازگرداندن نزدیک به ۷ میلیون پناهجوی سوری به کشورشان غیرممکن می شود. از این رو، ترکیه متعهد است که حضور خود را در سه منطقه  عاری از جنگ و احتمالا یک محدوده ایمن در ادلب حفظ کند.» یکی دیگر از ادعاهای این روزنامه این است که گروه های وابسته به القاعده همچون حیات تحریر الشام، جبهه ملی آزادی و النصره به دنبال سرنگون کردن دولت مشروع سوریه نیستند و طبقه کارگر سنی هستند که سعی دارند در منطقه ای سخت دوام آورند. در ادامه مقاله منتشر شده در دیلی صباح آمده است: «ادلب شاید به عنوان محل ارتباط میان دمشق، حلب و لاذقیه برای روس ها از اهمیت استراتژیک برخوردار باشد. با این حال، اهمیت این استان برای ترک ها خیلی بیشتر است. برای آنکارا، ادلب به مثابه کلید ادامه کنترل ترکیع بر سه منطقه ایمن در شمال سوریه به شمار می رود.» می توان دید که ترکیه قصد دارد به طور دائمی بخش هایی از شمال سوریه را اشغال کند و از امنیت ملی به عنوان بهانه ای برای توجیه دستورکار خود استفاده می کند.

در ادامه مطلب منتشر شده در دیلی صباح اینطور آمده است: «پوتین باید درک کند که اردوغان که به روابط شخصی خود با رئیس جمهوری روسیه اهمیت زیادی می ‌دهد، مصمم است عملیات نظامی جامعی در ادلب انجام دهد. نادیده گرفتن منافع ملی ترکیه به روابط بین این کشور و روسیه آسیب می زند. آیا پوتین واقعا چنین چیزی می خواهد؟ واقعیت این است که مسکو ظاهرا هیچ چاره ‌ای غیر از توافق با آنکارا و ترغیب دمشق به خارج کردن نیروهایش از مناطق غیرنظامی توافقی در سوچی ندارد. در غیر این ‌صورت، ترکیه کاری را که برای امنیت ملی خود ضروری می داند، انجام خواهد داد.» به عبارت دیگر، پوتین باید خواسته ‌های ترکیه را قبول کند یا اردوغان جنگی علیه روسیه به راه خواهد انداخت. قطعا نمی ‌توان رویکرد باج گیری اردوغان را دیپلماسی نامید!

روسیه از عملیات ارتش سوریه برای بازپس گیری مسیرهای ام۴ و ام۵ حمایت هوایی کرده و نیروهای پلیس خود را برای بازداری از عملیات تهاجمی ترکیه به یاری نیروهای سوری فرستاده است. از این رو، می ‌توان گفت که پوتین در برابر خواسته اردوغان سر خم نکرده، اما این بدان معنا نیست که تمایلی به توافق یا یافتن راهی برای مصالحه ندارد. پوتین یک ایدئولوگ نیست، یک عمل‌ گراست که به دنبال راهی برای پایان دادن به درگیری و در همان حال، محافظت از منافع ملی روسیه می گردد. او راه حلی که کشور سوری را به خطر نیندازد و بهشت ایمنی برای تروریست‌ ها ایجاد نکند، مشتاقانه می پذیرد. تقریبا هر موضوع دیگری قابل مذاکره است. اما پوتین پراکنده شدن گروه های مرتبط با القاعده در سراسر سوریه، تبدیل شدن آنها به چالشی برای دولت بشار اسد و تهدیدی برای دیگر کشورها را هرگز نخواهد پذیرفت. به ‌عبارت دیگر، روسیه همچنان در خط مقدم جنگ علیه تروریسم جهانی حضور خواهد داشت و اردوغان نمی ‌تواند نظر پوتین را در این رابطه تغییر دهد. روسیه همچنین به محافظت از کشور سوریه ادامه خواهد داد چون پوتین باور دارد که تمامیت ارضی سنگ ‌بنای قوانین بین المللی و امنیت جهانی است. پوتین در این زمینه نیز انعطاف نشان نخواهد داد.

پوتین می‌ خواهد از جنگ تمام عیار بین روسیه و ترکیه جلوگیری کند و بی شک راهی برای حفظ وجهه اردوغان در آتش ‌بس خواهد یافت. روسای جمهوری دو کشور مجبورند در میانه مسیر و بدون زیر پا گذاشتن ارزش های خود، مصالحه کنند. خبرهای منتشر شده از آتش بس و گشت مشترک روسیه و ترکیه در مسیرهای ام4 و ام5 و مناطق غیرنظامی نیز از یک مصالحه اینچنینی حکایت دارند. پوتین و اردوغان پس از مذاکرات گسترده در کنفرانس خبری مشترک در مسکو از توافق بر سر کاهش تنش های نظامی در استان جنگ زده ادلب خبر دادند. سند امضا شده بر تعهد مسکو و آنکارا به حفظ تمامیت ارضی سوریه دلالت داشت.