به گزارش پارس نیوز، 

دانشگاه تهران در نشست علمی بررسی چالش رابطه ایران وآمریکا در خانه اندیشمندان علوم انسانی افزود: در صورت وجود چالش بین ایران و آمریکا، اسرائیل می تواند در چشم مقامات آمریکایی برای خود جایگاه خط مقدم مبارزه با ایران را شکل بدهد. در واقع اسرائیل به دنبال شعله ورنگه داشتن آتشی است که تنها آتش نشان آن خودش است. از همین منظر است که مرتبا در سخنان مقامات اسرائیلی این جمله تکرار می شود که اسرائیل خط مقدم مبارزه با تروریزم است.

**نقش لابی ها در سیاست های دولت آمریکا

موسوی با اشاره به نقش لابی ها در آمریکا برای پر رنگ کردن دشمنی بین ایران و آمریکا گفت: موضوع ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در قبال مسائل فلسطین این بود که اصلا این مسئله به ما چه ربطی دارد و ما در این موضوع دخالت نخواهیم کرد. اما وقتی ترامپ درهمین انتخابات تحت فشار مالی قرار گرفت یکی از لابیست های معروف صهیونیستی 100 میلیون دلار به او پول داد که از آن موقع به بعد نظر ترامپ کاملا در قبال مسئله فلسطین تغییر کرد.

 

**فرایند شکل گیری رابطه اسرائیل با آمریکا

وی سپس به شکل گیری لابی صهیونیزم در آمریکا اشاره کرد و گفت: لابی صهیونیزم زمانی که در دهه پنجاه میلادی در آمریکا شکل گرفت بیست سال طول کشید تا به قدرت تاثیر گذاری برسد. شما تصور نکنید که رابطه اسرائیل و آمریکا از اول مثل الان گرم بود. در جنگ سوئز آمریکا اسرائیل را تهدید کرد اگر عقب نشینی نکند اسرائیل را از سازمان ملل اخراج خواهد کرد. یا در سال 1991 میلادی بوش پدر به مقامات اسرائیلی گفت که در کنفرانس مادرید شرکت کنید، گفتند شرکت نمی کنیم که بوش پدر هم 10 میلیار وامی که قرار بود به اسرائیل بدهند را تعلیق کرد. درو اقع می خواهم بگوییم این قدرت لابی اسرائیل در طول هفت دهه در آمریکا ساخته شد.

**آمریکا حاضر به فروش اسلحه به اسرائیل نبود

وی افزود: آمریکا از سال 1948 تا اواسط دهه 60 میلادی اسرائیل را به صورت «دی فاکتو» به رسمیت شناخته بود و در واقع اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت ولی تا دهه 60 میلادی هیچ کمکی به اسرائیل نکرد. 

در دهه پنجاه اسرائیل به دنبال آن بود که از آمریکا اسلحه خریداری کند تا 1962 حاضر به فروش سلاح به اسرائیل نشد. تا اینکه در سال 1962 برای اولین بار موشک های زمین به هوای پاک را داد .

 

**جنگ شش روزه عامل نزدیکی اسرائیل به آمریکا

وی در مورد گرم شدن روابط اسرائیل با آمریکا هم گفت: زمانی که در سال 1967 اسرائیل موفق شد در جنگ شش روزه کشورهای عربی را شکست دهد روابط آمریکا با اسرائیل گرم شد چرا که در دیدگاه مقامات آمریکایی این تصویر به وجود آمد که اسرائیل توانست در عرض شش روز متحدین شوروی در منطقه را در هم بکوبد.این امر مصادف با درگیری آمریکا در جنگ ویتنام وشکل گیری این ایده در سیاست خارجی آمریکا بود که خود آمریکا نباید درگیر شود بلکه باید متحدان خود را تقویت واز آن ها برای سرکوب کشور ها و یا نیروهای متخاصم استفاده بکند. پس در این جا این ذهنیت به وجود آمد که اسرائیل می تواند متحد خوبی برای آمریکا مقابل متحدین شوروی در منطقه باشد.

** رشد چند برابر کمک های آمریکا به اسرائیل

وی افزود: آمار کمک های آمریکا از این زمان به اسرائیل رشد چند برابری پیدا می کند و اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک آمریکا مطرح می شود. اما با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد این سوال درمحافل آمریکایی مطرح می شود که اسرائیل قرار است چه کاری در قبال حمایت های ما برای آمریکا انجام بدهند. در واقع در این مقطع است که اسرائیل نقش خود را از دست می دهد و در جنگ اول خلیج فارس آمریکایی ها به اسرائیل اعلام می کنند که در جنگ حق دخالت ندارد.

«در این جا بود که بحث لابی که اسرائیل به کار آن ها آمد ، نقش لابی ها پررنگ شد و با تلاش و اثر گذاری لابی صهیونیزم روابط آمریکا و اسرائیل از این مقطع به بعد بیشتر به نفع اسرائیل شد تا آمریکا و اسرائیل توانست در هر دو جناح سیاستمداران آمریکایی نفوذ پیدا کند هر چند که بیشتر مایل به دموکرات ها بودند.»

**چالش ما با آمریکا طبیعی است

استاد دانشگاه تهران سپس به بحث چالش ایران و آمریکا پرداخت و گفت: چالش ما با آمریکا از یک منظر کاملا طبیعی است. سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر حفظ هژمونی آمریکا در عرصه جهانی است ؛ خودشان از کلمه رهبری آمریکا بر جهان استفاده می کنند. در اسناد ملی آمریکا از دوران اوباما به بعد حفظ آمریکا درجایگاه بین المللی این کشور اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا است. در این سیستم سیاسی ، آمریکا کشور هایی متخصام خواهند بود که به دنبال تغییر در توازن قوا در عرصه بین المللی هستند که ایران جزو این کشورها محسوب می شود. برای همین آمریکایی ها به ایران، چین و روسیه کشور یاغی می گویند. با این توضیح چالش ایران با آمریکا طبیعی است. 

**لابی ها دشمنی ایران با آمریکا را پر رنگ نشان می هند

وی افزود: اما پرسش مهم این است که ایران کشوری نیست که مثلا تمامیت ارضی آمریکا یا امنیت ملی آمریکا را بتواند تهدید کند و تا به امروز هم چنین اتفاقی صورت نگرفته است پس چرا با این وضع که ما نهایتا منافع آمریکا در منطقه را به چالش کشیده ایم اما در رنک دشمنان آمریکا رتبه دوم وسوم را داریم در حالی که باید در رتبه هفتم وهشتم باشیم.

موسوی ادامه داد: در پاسخ به این پرسش باید به بحث لابی ها برگردم. انتخابات در آمریکا یک فرایند بسیار پرهزینه است. هزینه های انتخاب در آمریکا به 6 میلیار دلار رسیده است. خوب این هزنیه ها از کجا باید تامین شود؟ تامین بخشی از این هزنیه ها بر عهده لابی ها در آمریکا است.

**حضور دهها هزار لابیست در آمریکا

وی افزود: در دو دهه گذشته تعداد افرادی که به طور رسمی به عنوان لابیست ذکر شده اند به بیش از 10 هزار نفر رسیده است، مبلغ هزینه شده هم در این بازه 3.4 میلیار دلار بوده است. کشورهای مختلف برای این لابی ها پول پرداخت کرده اند درصدر آنها کره جنوبی قرار دارد و از منطقه ما هم عربستان، امارات، قطر واسرائیل در این فهرست قرار دارند. 

**ایران در آمریکا لابی ندارد

کارشناس مسائل آمریکا افزود: وظیفه این لابی ها در قبال پول هایی که می گیرد تصمیم سازی به نغع آن کشور هاست وقتی عربستان، امارات، اسرائیل ومنافقین در این زمینه هزینه کرده اند، نتیجه طبیعی اش بالا رفتن رنک دشمنی با ایران در ذهن مقامات آمریکایی خواهد بود این در حالی است که ما هیچ لابی در آمریکا نداریم .

**مخالفت مردم آمریکا با خروج ترامپ از برجام

موسوی ادامه داد: در زمانی که ترامپ می خواست از برجام خارج شود رویترز یک نظرسنجی منتشر کرد که در آن 71 درصد مردم آمریکا مخالف این اقدام ترامپ بودند اما ما چون هیچ لابی نداشتیم نتوانستیم این مخالفت را تبدیل به فشار سیاسی در آمریکا بکنیم در حالی که مخالفین ما آن 30 درصد را تبدیل به فشار و برنامه علیه ما کردند و در نهایت ترامپ از برجام خارج شد. 

**ابعاد لابی گری در آمریکا

وی سپس با بیان اینکه لابی گری فقط تزریق پول نیست، گفت: لابی سه تا بعد مهم دارد؛ پول، ارتباطات دوستانه و فامیلی مثل ارتباطات سفیر امارات در آمریکا و سیرمایه گذاری در اندیشکده های آمریکایی به منظور ایجاد فکر و ایده و تزریق آن به نهادهای تصمیم گیر آمریکا، این سه مولفه به یک کشور قدرت لابی در آمریکا می دهد. از این رو وقتی نگاه می کنیم که کشوری مثل قطر 14 میلیارد دلار به اندیشکده های آمریکایی پول پرداخت کرده است قطعا بدون دلیل نیست. در حالی که ما اصلا ارتباطی با این اندیشکده ها نداریم.

**لابی گری در مجلس سنای آمریکا

وی سپس با ذکر مثالی قدرت لابی گری در آمریکا را تشریح کرد و افزود: لوایحی که در مجالس آمریکا مطرح می شوند مخصوصا در مجلس سنا اکثر با رای ناپلئونی تصویب می شوند یعنی مثلا 51 به 49 در حالی که لوایحی که مربوط به ایران می شوند با رای قاطع تصویب می شود. آخرین لایحه در مورد ایران در مجلس سنا با رای 99 به صفر تصویب شد.

**مشکل فرهنگی باعث عدم لابی ما در آمریکا می شود

این استاد دانشگاه در مورد اینکه چرا ایران نمی تواند در آمریکا لابی کند، گفت: دو عامل باعث می شود وقتی با مسئولان دولتی در این زمینه صحبت می کنید بحث های مختلفی را مطرح می کند از جمله اینکه ما تحریم هستیم و اصلا اندیشکده های آمریکایی از ما پول قبول نمی کنند یا ما پول نداریم. اما معتقدم هر چیزی بالاخره باید از یک جایی شروع شود و ما اگر امروز این لابی گری را شروع کنیم به نظرم 20 سال بعد نتیجه خواهد داد در واقع کم توجهی مسئولان سیاست خارجی ما دلیل اول در این زمینه است.

وی ادامه داد: دلیل دوم در این زمینه مسائل فرهنگی در جامعه ما است. ببینید معمولا کسانی لابی انجام می دهند که جز مقامات رسمی کشورها نبوده وافراد غیر رسمی هستند اما در کشور ما تا یک عکسی از یکی از همین افراد غیر رسمی با یک فرد پرنفوذ آمریکایی بیرون می آید سریع او را متهم به خیانت و جاسوسی می کنند. در حالی که اصلا لابی گری یعنی همین ارتباط گرفتن و مذاکره کردن و اگر قرار است هر کسی جلو رفت ما خودمان پشتش را خالی کنیم فطعا در لابی گری در آمریکا موفق نخواهیم شد.