به گزارش پارس نیوز، 

پایگاه تحلیلی آتلانتیک در گزارشی با اشاره به رویکرد ترکیه در برابر سوریه آورده است: "پیش از وقوع جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه با بشار اسد روابط شخصی، دوستانه و بسیار نزدیکی داشت، مرزها میان دو کشور باز بود و روابط اقتصادی افزایش یافته بود. اما این تنها اول ماجرا بود. ترکیه، سوریه را به عنوان بستری برای برنامه‌های خود برای تبدیل به یک قدرت اقتصادی مقتدر در جهان عرب می‌دید. مناطقی که بیشتر آنها را پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی از دست داده بود.

اما با شروع تحولات و ناآرامی‌ها در سوریه، ترکیه در سیاست خود تجدیدنظر کرد. اردوغان روابطش با اسد را قطع کرد و به سمت اپوزیسیون اهل تسنن سوق یافت و این شرط را بست که آنها می‌توانند رژیم علوی که در اقلیت قرار دارد را ساقط کنند.

از سوی دیگر ترکیه رفته رفته خود را دورتر از واشنگتن، شریک استراتژیک نزدیکش در طول دهه‌های گذشته یافت. اکنون نیز با توجه به اختلافات اخیر میان دولت ترامپ و اردوغان اعمال تحریم‌ها علیه ترکیه به دلیل بازداشت کشیش آمریکایی تنش‌ها افزایش یافته است.

در طول هفت سال گذشته در جنگ سوریه ترکیه تلاش کرده است که خود را از بی‌ثباتی‌های منطقه‌ای دور نگه دارد اما جنگ سوریه تبدیل به قبرستانی شده است که تمام رویاهای نئوعثمانی اردوغان را در خود دفن کرده است.

ترکیه آسیب‌های بسیاری را در طول ۱۰۰ سال گذشته از جمله کودتاهای مختلف تا سرکوب مخالفان داخلی تجربه کرده است. این کشور همچنین در جنگ با شورشیان مسلح پ.ک.ک بوده که خود را نماینده کردهای منطقه می‌داند. احتمال جدایی کردها از ترکیه برای رهبران کنونی این کشور غیرقابل تحمل است. آنها از هر روشی از سرکوب‌های شدید تا بمباران‌ها و مذاکرات صلح برای خنثی کردن نیروهای پ.ک.ک استفاده کرده‌اند.

در واقع تعالی حزب عدالت و توسعه اردوغان با تاسیس بنگاه‌های کوچک تجاری و معرفی‌ ایدئولوژی خود و شعار اخوت اسلامی در منطقه به سرعت باعث رشد اقتصادی خود در سال ۲۰۰۲ شد. این "ترکیه مطمئن" با سیاست تنش صفر با همسایگان خود را به عنوان ایجاد کننده توازن در منطقه معرفی کرد. دولت ترکیه انتظار داشت که بتواند نتایج اقتصادی مهمی در آینده به دست آورد.

از سوی دیگر کانال‌های تلویزیونی ترکیه توانستند مخاطبان عرب در سراسر کشورهای عربی با سریال‌های ترکیه‌ای و سفر بدون ویزا به استانبول و سواحل مدیترانه مشغول کنند. اما بهار عربی باعث پایان همه این اتفاقات شد. علاوه بر جنگ سوریه، نقطه عطف پایان این روند، کودتای ماه ژوئیه ۲۰۱۳ در مصر بود. دولت برادر و متحد آنکارا سقوط کرد. با این اتفاق ترکیه شاهد نوسان اعتبار و سرمایه‌گذاری‌هایش شد.

در پاسخ، آنکارا تمام توجه خود را به جنگ داخلی سوریه معطوف کرد. دولت اردوغان در کنار متحدان غربی و عرب خلیج‌فارس تلاش کردند که دولت اسد را شکست دهند. این جنگ نه تنها منافع ترکیه را تحت الشعاع قرار داد بلکه برای افراط گرایان و نیروهای پ.ک.ک یک خلأ ایجاد کرد تا بتوانند دوباره نقش پررنگتری داشته باشند.

همین باعث شد تا کم کم خلع اسد از قدرت برای ترکیه اهمیت اولیه را از دست بدهد و توجهات بر دور نگه داشتن این دو گروه از مرزها معطوف شود. هرکدام از این گروه‌ها ترکیه را تهدید می‌کردند. داعش به دنبال تاسیس دوباره خلافت خود بود و پ.ک.ک می‌خواست حقوق کردها را حفظ کند. رهبران ترکیه نگران بودند که درنهایت پ.ک.ک بتواند یک منطقه خودمختار ایجاد کرده و یکپارچگی ترکیه را بشکند.

در حالی که حملات افراط گرایان در ترکیه افزایش یافته بود در گیری‌ها علیه نیروهای پ.ک.ک در جنوب شرقی این کشور نگران‌کننده شد. در واقع، بعد از اینکه سه سال پیش مذاکرات با پ.ک.ک شکست خورد، پرهزینه‌ترین و بدترین درگیری میان دو طرف شکل گرفت. در این میان پ.ک.ک توانست با کمک یگان‌های مدافع خلق که ترکیه آنها را شاخه سوری پ. ک.ک می‌داند با جذب نیرو تقویت شود. امری که نگرانی بیشتر برای ترکیه را موجب شد بود دریافت کمک‌های نظامی یگان‌های مدافع خلق از آمریکا بود.

امروز ترکیه در یک تناقض بسیار بزرگ گیر افتاده است. هنوز این کشور بخش کلیدی ائتلاف غرب است، اما از حمایت واشنگتن از کردها، اعمال تحریم‌ها علیه کشورش به دلیل بازداشت کشیش آمریکایی و رد درخواست استرداد فتح الله گولن بسیار خشمگین است. از سوی دیگر ترکیه نمی‌خواهد که اتحاد استراتژیک با غرب را رها کند. بدون شک روابط ترکیه با آمریکا دچار تنش شده است اما واشنگتن به آنکارا در برابر روسیه،‌ ایران و افراط گرایان به عنوان یک دروازه‌بان نیاز دارد. همچنین آنکارا نیز به واشنگتن به عنوان یک محافظ در برابر مانورهای ایران و روسیه در همسایگی‌اش نیازمند است.

همه این مسائل باعث شده است ترکیه به این نتیجه برسد که می‌تواند با پیامدهای جنگ سوریه کنار بیاید. یک طرف ماجرا یگان‌های مدافع خلق تحت حمایت واشنگتن هستند و طرف دیگر دمشق که مورد حمایت مسکو است. برهمین اساس ترکیه بین انتخاب بد و بدتر دولت سوریه را تحمل کند و به این جهت می‌توان گفت توافق با روسیه ممکن به نظر می‌رسد. اگرچه این توافق برای اردوغان چندان ایده‌آل نخواهد بود.

همچنین ترکیه در مساله ادلب نیاز به کمک روسیه دارد. در حال حاضر در ادلب حدود سه میلیون نفر زندگی می‌کنند. اگر ترکیه بتواند به کمک روسیه شرایط را مدیریت کند در این صورت می‌تواند از هجوم موج جدید پناهجویان به داخل مرزهایش جلوگیری کند.

اما اهداف روسیه در سوریه همانند ترکیه نیست. مسکو می‌خواهد آنکارا با دولت اسد مصالحه کند و ترکیه در نظر دارد با تکیه بر روسیه بتواند از خود در برابر پ.ک.ک و همچنین موج جدید پناهجویان به خصوص از سمت ادلب محافظت کند. همین مساله ممکن است ترکیه را به سمت همراهی با دمشق که تاکنون به صورت موفقیت آمیز مقاومت کرده، بکشاند.

اما با توجه به حضور رهبران غیرقابل پیش بینی در آنکارا و واشنگتن هیچ کس نمی‌داند که ترکیه در این گردباد به چه سمتی حرکت کند."