امید تازه‌ای برای سوریه به دنبال توافق هلسینکی ایجاد شده است. فهم مشترکی که از موضوع سوریه بین دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در ۱۶ جولای در هلسینکی شکل گرفت به‌خصوص بر سر بازگشت آوارگان، بیانگر مقطعی بالقوه مهم در شکل‌گیری همکاری روسی- آمریکایی برای گسترش کمک‌های بشردوستانه و خاتمه دادن به جنگ هفت‌ساله در سوریه بود.


اقدام کوتاه‌مدتی که واکنشی فوری می‌طلبد مسئله‌ی کار بر روی آوارگان سوری در کشور‌های دیگر و جنگ‌زدگان داخلی است. وزیر دفاع روسیه پیشنهاد‌هایی را در ۲۰ جولای به واشینگتن فرستاد مبنی بر اینکه گروه‌های ناظر روسی و آمریکایی مستقر در لبنان و اردن، بازگشت آوارگان سوری به کشور خودشان را تسهیل کنند و برنامه‌ریزی برای تأمین مالی بازسازی زیرساخت‌های سوریه آغاز شود. سعد حریری نخست‌وزیر لبنان در یک چرخش موضع از اقدامات مربوط به آوارگان حمایت کرده که شاید نشانی از تغییر دیدگاه وی باشد یا شاید هم به خاطر بودنش در شرایط پذیرش حداقلی از سوی رهبران ریاض و ابوظبی.


توافق ترامپ-پوتین در حالی صورت گرفته که سوری‌ها در مناطقی که توسط دولت سوریه بازپس گرفته‌شده است در حال بازگشت به خانه‌هایشان هستند. ۵.۶ میلیون آواره شده‌اند و ۶.۶ میلیون نفر هم در داخل خاک سوریه مجبور به جابجایی شده‌اند. اما به نظر می‌رسد جریان در حال معکوس شدن است و سوری‌ها در حال بازگشت به خانه‌هایشان هستند. کمیسونر ارشد سازمان ملل در امور آوارگان گزارش کرده که «علیرغم ۱۴۰ هزارنفری که بر اثر درگیری‌های اخیر در جنوب شرق سوریه مجبور به ترک منازلشان شده‌اند و نیازمند مسیر امن برای خروج از مهلکه‌اند، تخمین زده می‌شود تابه‌حال در سال ۲۰۱۸ نزدیک به ۱۳ هزار آواره‌ی سوری از کشور‌های همسایه و ۷۵۰ هزار نفر آواره‌ی داخلی به خانه‌هایشان در حلب، حمس، حما، مناطق روستایی دمشق، دمشق، جنوب غرب و شمال شرق سوریه بازگشته‌اند.» دو روز بعد از نشست هلسینکی دولت‌های روسیه و سوریه برنامه‌هایی برای برپایی مرکز بازگشت آوارگان اعلام کردند. پوتین در گفتگو با امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در مورد جنبه‌های انسانی فرآیند اسکان سوری‌ها ازجمله انجام یک سری اقدامات مشترک بین روسیه و فرانسه برای رساندن کمک‌رسانی به اهالی غوطه‌ی شرقی سخن گفت.


بیش از ۱۱ درصد از جنگ‌زده‌های داخلی سوریه امسال به خانه‌هایشان برگشته‌اند. انتظار می‌رود این رقم با بازپس‌گیری مناطق جنوب شرقی توسط دولت سوریه افزایش یابد. مسلماً این فقط شروع بازگشت است، اما بااین‌وجود یک واقعیت و جریان مهم و کمتر گزارش‌شده (به‌جز روایت روسی و سوری) است. همچنین نشانه‌ای است از اثرات بالقوه‌ی تفاهم پوتین و ترامپ بر سر مسئله سوریه.

مسئله طولانی‌مدت و پیچیده‌تر، رابطه‌ی پوتین با اسرائیل و ایران است. ماکسیم سوشکوف گزارش می‌دهد که «قبل از نشست هلسینکی، روسیه انتظار داشت تا ۳ اقدام اساسی را انجام دهد: تضمین امنیت اسرائیل در برابر آنچه بنیامین نتانیاهو حضور رو به افزایش ایران در نزدیکی مرز سوریه و اسرائیل می‌داند، محدود کردن نفوذ ایران در سایر نقاط سوریه، آغاز نوعی همکاری و تعامل با آمریکا و دولت‌های دخیل اروپایی؛ همه‌ی این‌ها باهدف مطمئن شدن از خروج نیرو‌های نظامی آمریکا از سوریه؛ بنابراین جملات و تحرکاتی که مقامات روسی در چند روز بعد از نشست هلسینکی از خود نشان داده‌اند به این منظور بوده که نشان دهد مسکو تابه‌حال داشته آن چیزی را انجام می‌داده که به همه‌ی طرف‌های بازی قولش را داده بود: امنیت اسرائیل، همکاری با ایران و مشارکت با غرب.»


به گزارش المانیتور، در ۱۹ جولای، نماینده‌ی روسیه در امور سوریه، الکساندر لاورنتیف برای یک سری دیدار به تهران رفت، ازجمله دیدار با سعید ایروانی معاون دبیر کل شورای عالی امنیت ملی ایران. روز بعد پوتین گفتگویی تلفنی با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل انجام داد.


سوشکوف اضافه می‌کند «روسیه پیوسته به دنبال اجرای دیدگاهش در مورد بلندی‌های جولان است، و هم‌زمان به ایران این را می‌فهماند که این سیاست‌ها کم‌هزینه‌ترین راه برای تأمین منافع جمهوری اسلامی است، اگر با مضرات یک جنگ منطقه‌ای بزرگ‌تر مقایسه شود. مسکو همچنین به دنبال این است تهران را قانع کند که پیشنهاد روسیه در مورد بلندی‌های جولان نه به معنای ترجیح دادن اسرائیل به ایران است نه به معنای تضعیف همکاری‌های روسی-ایرانی در سوریه علیه آنچه هردوی آن‌ها تروریسم می‌دانند؛ به این طریق مسکو تلویحاً به دولت ترامپ هم این سیگنال را می‌دهد که قادر است امنیت اسرائیل را در برابر آنچه ترامپ و نتانیاهو بزرگ‌ترین تهدید می‌شمارند (ایران) تضمین کند.»


سوشکوف ادامه می‌دهد «مشخص است که ایران به‌وضوح در مورد رابطه‌ی نزدیک روسیه با آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها محتاط است.»

 

اگرچه آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران در ۲۲ جولای مذاکره با آمریکا را «بی‌فایده» دانست، به نظر سوشکوف تهران «گزینه‌های محدودی پیش روی خود دارد: یا با پیشنهاد مسکو موافقت می‌کند (البته با قدری حک‌واصلاح) یا ازآن‌رو می‌گرداند و با تشدید تنش نظامی علاوه بر تحریم‌ها و فشار‌ها و نارضایتی‌های داخلی کشور روبرو می‌شود. در مقیاس بزرگ‌تر این قضیه برای اسرائیل و آمریکا هم صدق می‌کند. آن‌ها به توانایی روسیه برای اجرای این سیاست شک دارند؛ بااین‌حال ازآنجاکه ترامپ در مناقشه‌ی سوریه، محتملا تنها چیزی که برایش اهمیت دارد امنیت اسرائیل است ممکن است پیشنهاد روسیه را در مورد بلندی‌های جولان و مناطق کاهش تنش در جنوب سوریه بپذیرد چراکه این کار می‌تواند او را از یک دردسر دیگر در خاورمیانه تقریباً خلاص کند. در مورد اسرائیلی‌ها قضیه پیچیده‌تر است، اما چون آن‌ها ذاتاً فقط روی خودشان حساب می‌کنند به‌هرحال، پیشنهاد روسیه می‌تواند به آن‌ها یک «لایه‌ی امنیتی» دیگر در مقابل ایران بدهد.»


سمی ایدیز در گزارش خود می‌نویسد رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه نگران است که با تفاهم روسی-آمریکایی در مورد سوریه، نفوذ و منافع ترکیه تضعیف شود.

ایدیز می‌نویسد: «ترکیه برای ایجاد تعادل بین تضعیف پیوندهایش با غرب، بر روی پیوند‌های روبه رشدش با روسیه حساب باز کرده است. بااین‌وجود درخواست روسیه از ترکیه برای بازپس دادن مناطقی که از YPG (واحد‌های دفاع مردمی) در شمال سوریه گرفته به رژیم اسد، موجب آزردگی آنکارا شده است.... نقشه‌هایی هم که روسیه برای کرد‌ها در هرگونه قانون اساسی آینده سوریه در نظر گرفته - موضوعی که انتظار می‌رود در هفته‌های آینده مطرح شود- موضوع نگرانی و عدم اطمینان دیگری برای آنکارا است. مقامات ترکی می‌دانند که مسکو و واشینگتن نگرانی‌های ترکیه در مورد YPG و کرد‌های سوری را ندارند.»


ایدیز اضافه می‌کند «به نظر می‌رسد آنکارا کار ساده‌ای نخواهد داشت، با توجه به اینکه اگر مسکو و واشینگتن به اسد فشار بیاورند او نهایتاً مجبور خواهد شد با YPG و PYD در شمال سوریه مذاکره کند. در همین حال طرف ترکی از هشدار روسیه به ارتش آزاد سوریه (FSA) مبنی بر اینکه بعد از عملیات موفق در جنوب سوریه، هدف بعدی رژیم اسد ادلب در شمال خواهد بود هم ناراضی است؛ چراکه ترکیه نیروهایش را در ادلب و در مناطق به‌اصطلاح کاهش تنشی که با توافق روسیه، ایران و ترکیه ایجاد شده‌اند مستقر کرده است. برخی از معارضانی که بعد از شکست‌های جبهه‌ی جنوب به سمت منطقه‌ی ادلب درحرکت‌اند ازجمله «حیات تحریرالشام» (موردحمایت ترکیه) توسط روسیه در فهرست تروریست‌ها قرار گرفته‌اند و بنابراین جزو اهداف مشروع برای حمله به شمار می‌روند. بنابرگزارش‌ها اردوغان طی تماسی تلفنی قبل از نشست هلسینکی به پوتین هشدار داده که هرگونه حرکت علیه ادلب، فرآیند صلح آستانه را که با حمایت روسیه، ایران و ترکیه شکل‌گرفته نابود خواهد کرد. غیر از احتمال از دست دادن ادلب، نگرانی دیگر آنکارا موج جدید مهاجرانی است که از این منطقه به سمت ترکیه سرازیر خواهند شد که بحرانی شبیه آنچه امروز اردن به خاطر پیروزی‌های نیرو‌های رژیم بر معارضان در درعا با آن روبروست برای ترکیه هم رقم خواهد زد.»
پوتین کسی نیست که برای کسی مجانی کار کند. اگر او به نظرش دارد به ترامپ برای یک خروج آبرومندانه از سوریه کمک می‌کند و هم‌زمان امنیت اسرائیل را هم تضمین می‌کند، خب این مسئله‌ی بزرگی است و رئیس‌جمهور روسیه در مقابل توقع امتیاز در این معامله را دارد. برای پوتین این امتیاز خلاصی از حداقل بعضی از تحریم‌های آمریکاست. پیشنهادش برای برگزاری رفراندوم در کریمه هم می‌تواند جزوی از بسته‌ی بزرگ‌تر باشد. هفته‌ی گذشته به خوانندگانمان یادآوری کردیم که «دیپلماسی پوتین تا امروز در پیشگیری از تشدید تنش‌ها در سوریه ابزاری بوده است، اما او بدون کمک آمریکا خیلی نمی‌تواند آن را ادامه دهد. اما سؤال اینجاست که آیا ترامپ با نقشه‌ی پوتین همراهی می‌کند؟ به چه قیمتی؟» و یک سال پیش هم نوشتیم «روسیه از مشارکت آمریکا در ثبات و آرامش سوریه هم استقبال می‌کند و هم به آن احتیاج دارد، اما در صورت نزدیک‌تر شدن روابطش با آمریکا اهرم‌های فشارش بر دمشق، تهران و آنکارا به‌جای تقویت رو به تضعیف خواهند گذاشت. هدف پوتین خلاصی از تحریم‌های آمریکا است. اگر برداشت تحریمی در کار نباشد، پوتین انگیزه‌ای برای کشیدن جور ترامپ نخواهد داشت آن‌هم به قیمت از دست دادن پیوند‌های خودش (ایران و ترکیه و سوریه) در منطقه.»