به گزارش پارس نیوز، 

عربستان سعودی در طول سالیان گذشته همواره تلاش کرده است هر جا که بتواند اعمال نفوذ کند. بی گمان نفوذ در کشور‌های عربی در اولویت آن بوده است. در این میان عراق، سوریه، لبنان و یمن حوزه‌هایی بوده است که دست کم در طول دو دهه اخیر عربستان تمام تلاش خود را به کار برده که اعمال نفوذ کند.

تا قبل از روی کار آمدن محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، اعمال نفوذ عربستان بیشتر مبتنی بر دیدگاه وهابیت بود، نگاهی که در عرصه سیاسی و دیپلماسی عربستان سایه انداخته بود؛ بر اساس این دیدگاه ریاض دوست و دشمن خود را تعریف می‌کرد و به شکاف عمیقی که می‌رفت در دیپلماسی منطقه‌ای اش به وجود آید، اعتنایی نمی‌کرد.

طبیعتا مطابق با این دیدگاه اهل تسنن نیرو‌های خودی و شیعیان به این دلیل که همواره در مظان اتهام وابستگی یا تمایل به ایران بوده اند و در عین حال در کشور‌های مختلف عربی به ویژه عراق قدرت را بعد از حدود یک قرن از اهل تسنن گرفته اند، نیرو‌های غیرخودی محسوب شده اند. این مساله سبب شد تا دیدگاه طایفه گرایی در کشور‌های هدف تشدید شود و به دنبال آن اصطکاکات شدید طایفه‌ای به وجود آید.

عراق از بارزترین کشور‌هایی بود که عربستانی‌ها همین سیاست را در قبالش دنبال کردند. حمایت عربستان سعودی و کشور‌های عربی متحد آن از گروه‌های معاند و متخاصم با شیعیان سبب شد تا عراق حتی تا مرز جنگ داخلی نیز پیش برود تا آن جا که در بسیاری از مناطق عراق، به ویژه بغداد، شاهد عملیات گسترده تروریستی باشیم.

انتخابات یکی از فرصت‌هایی بوده است که عربستان همواره تلاش کرده از آن برای اعمال نفوذ خود استفاده کند. فرصتی که در لبنان به عنوان یکی دیگر از کشور‌های عربی، همیشه روی آن سرمایه گذاری کرده است. عربستان در تمامی انتخابات عراق به نحوی تلاش کرده است اعمال نفوذ کند و برای این اعمال نفوذ خود نیز سرمایه گذاری‌های بسیاری کرده است. عموما هم تلاشش بر این مبتنی بوده است که جایگاه اهل تسنن را به عنوان بازیگران مهم، حساس و بالفعل عراق تقویت کنند.

انتخابات اخیر عراق نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. با این تفاوت که با رسیدن محمد بن سلمان به راس قدرت، سیاست عربستان کمی ملایمتر شده و این گونه وانمود شده است که ریاض توجه چندانی به مباحث شیعه – سنی ندارد و کلیت عراق را مد نظر دارد. با این وجود همچنان احساس می‌شده که این نقابی است که ریاض زیر سایه آن همچنان به دنبال حمایت و تقویت جریان‌های سنی در برابر شیعیان است. بر اساس همین دیدگاه است که شاهد تلاش‌های عربستان برای ارتباط گرفتن با گروه‌های شیعی بوده ایم که نمونه آن را در دعوت از مقتدا صدر برای سفر به ریاض و دیدار با ولیعهد عربستان و سفر‌های مکرر حیدر العبادی، نخست وزیر عراق و مقامات عراقی به این کشور بوده ایم. اما این به آن معنا نیست که گروه‌های شیعی وام دار عربستان شده اند بلکه بر عکس این عربستان است که تلاش می‌کند خود را به گروه‌های شیعی نزدیک کند. اتفاقا مقتدا صدر، رهبر جریان صدر و ائتلاف السائرون که برنده انتخابات شد نسبت به این که او را به عربستان ربط دهند حساس است در عین حالی که هیچ مشکلی در رابطه با ایران برای خود نمی‌بیند. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد بودند که تلاش عربستان برای برقراری این نوع رابطه در حقیقت تسهیل در جهت حمایت از گروه‌های اهل تسنن بوده است.

در انتخابات اخیر گروه‌های شیعی هیچ کمک مالی از عربستان دریافت نکردند. حتی ایاد علاوی که در گذشته مورد حمایت عربستان سعودی بود این بار از ناحیه ریاض حمایت نشد. این در حالی است که گفته می‌شود در میان اهل تسنن کمک‌های مالی عربستان توزیع شده است. بر اساس برخی گزارش‌ها عربستان دست کم حدود ۳۰ میلیون دلار در میان گروه‌های سیاسی اهل تسنن توزیع کرده است. در بحبوحه انتخابات نیز فردی موسوم به زکریا که مسئول پرونده عراق در سازمان امنیت عربستان بود به عراق سفر کرد و تلاش‌هایی را برای تقویت جریان اهل تسنن در برابر شیعیان و تشکیل ائتلافی میان آن‌ها انجام داد، اما با واکنش تند گروه‌های شیعی که به دنبال گذر از مرحله طایفه گرایی هستند، مواجه شد و او مجبور شد با دست خالی عراق را ترک کند.

عربستان با عراق ۸۱۲ کیلومتر مرز مشترک دارد. بسیاری از عشایر دو کشور و عمدتا مرزنشین با یکدیگر تماس‌های مستقیم دارند و حتی برخی عشایر عراقی و عربستانی برآمده از یک شاخه هستند. اما متاسفانه عربستانی‌ها هرگز از ظرفیت‌های مردمی عراق و مشترکات میان دو کشور به ویژه بعد از سقوط صدام حسین، استفاده نکردند. آن‌ها عمدتا تمرکز خود را برای نفوذ در این کشور روی نفوذ امنیتی و تماس‌های مخفیانه با گروه‌های سیاسی اهل تسنن قرار دادند. حتی در بحث‌های اقتصادی نیز عربستانی‌ها حاضر نشدند از ظرفیت‌های خود و پتانسیل موجود در عراق استفاده کنند، چرا که تنها هدفشان تضعیف دولت مرکزی تحت کنترل شیعیان و تقویت گروه‌های سنی تحت نفوذ خود بوده است. تمرکز صرف روی مسائل امنیتی سبب شده است تا با تغییر چهره‌ها و تضعیف جریان‌ها آن‌ها طی گذر زمان همان نفوذ نیم بند خود را هم در عراق از دست بدهند.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان عربستانی‌ها در حال حاضر در رابطه با عراق در نوعی سر در گمی به سر می‌برند. از یک سو با توجه به اوضاع سیاسی جدید و تحت فشار امریکایی‌ها می‌خواهند با دولت مرکزی تحت کنترل شیعیان ارتباطات نزدیک داشته باشند و از مراحل تلخ گذشته در روابط دو جانبه گذر کنند و از سوی دیگر دل در گرو حمایت از گروه‌های اهل تسنن مطابق با ایدئولوژی همیشگیشان دارند. این مساله سبب شده است تا حتی خود جریان‌های اهل تسنن نسبت به حمایت‌های عربستان سر خورده شوند و دیگر آن را حمایتی سودمند نبینند.

اگرچه به نظر می‌رسد عربستانی‌ها از سیاست‌های سابق خود در قبال عراق دست کشیده اند و شکست آن سیاست‌ها را لمس کرده اند، اما هنوز نمی‌خواهند واقعیت‌های موجود را درک کنند. عدم تمایل برای قبول واقعیت سبب دلزدگی حتی جریان‌های اهل تسنن شده است.