به گزارش پارس به نقل از مشرقعربستان سعودی در اقدامی بی‌سابقه، سفارت ایران در یمن را هدف موشک قرار داد که ظاهراً بر اثر برخورد ترکش های موشک های سعودی، خساراتی به ساختمان سفارت وارد آمده و نیروهای حفاظت سفارت کشورمان در صنعا نیز زخمی شدند. پیش از این در 31 فروردین ماه سال جاری، موشک‌های سعودی به چند متری سفارت کشورمان در صنعا اصابت کرده و شیشه‌های سفارتخانه شکسته شده بود اما خوشبختانه سفیر و کادر دیپلماتیک ما صدمه ندیده بودند که با احضار کاردار عربستان در تهران و تذکر جدی و ارائه یادداشت اعتراضی به عربستان درباره وظایفشان در قبال حفظ دیپلمات ها و اماکن دیپلماتیک همراه شد. اما این بار اوضاع متفاوت تر است.

جنگ سرد بین پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی ایران بیش از سه دهه پیشینه دارد. با این حال تنش های اخیر بر سر اعدام شیخ نمر باقر النمر اختلافات میان دو کشور را به اوج رسانده است. این یک بحران کامل خاورمیانه ای است که تحولاتش با چنان سرعتی پی در پی اتفاق می افتد که حتی برای ناظران امور خاورمیانه دنبال کردن آن چالش برانگیز است. تلاش برای یافتن ریشه های آن هم به داخل دربار سعودی بازمی گردد:  پادشاهی سعودی که با فشار داخلی و خارجی روبه رو است به دنبال مشروعیت در بیرون مرزها می گردد، مشروعیتی که با تنش آفرینی منطقه ای حاصل می شود.  چارلز فریمن، سفیر پیشین آمریکا در عربستان سعودی، می گوید: "برای هفتاد سال به شکلی کاملا نادرست این تصور وجود داشت که حکومت سعودی ها ثبات ندارد. این نخستین بار است که ممکن است چنین باشد.” در بیرون مرزها، تهران، رقیب دیرین ریاض، تسلط سنتی سعودی ها بر منطقه و اتحادشان با واشنگتن را با تعامل با آمریکا بر سر مساله هسته ای تهدید می کند. جنگ در کشورهای همسایه، عراق و یمن که سعودی ها در آن درگیر بمباران هوایی خونینی علیه حوثی ها بوده اند، تنها به حس انزوای عربستان افزوده است.

 

علاوه بر این  سعودی ها برگ برنده ای نیز در مقابله با ایران ندارند. جامعه شهروندی ایران در مقایسه با رقبای عربی‌اش از غنای غیر قابل مقایسه ای برخوردار است. از جنبه آموزش و فرهنگ، ادبیات و فیلم، علم و دانشگاه، فعالیت اجتماعی، اخلاق کاری و دینامیسم روشنفکری گرفته تا جنبه معروف به "قدرت نرم”، بین رقبای دو سوی خلیج فارس یک دریا فاصله وجود دارد. عربستان سعودی در عرصه توانمندی‌های اجتماعی و فرهنگی، نیز ظرفیت مقابله با ایران را ندارد. پادشاهی عربستان چنددهه‌ به این امر دل خوش کرده بود که جمهوری اسلامی از سوی غرب در حالت آچمز نگاه داشته شود و این کشور با خرید بالای تسلیحات، قدرت برتر منطقه باشد. این  محاسبه‌‌ای استراتژیک بود  که ظاهرا غلط از آب در آمده است. شکست های پی در پی در سوریه، یمن، عراق و لبنان و همچنین افول جایگاه بین المللی سعودی ها خود شاهدی بر این مدعا هستند.

 

در چنین شرایطی است که سه‌تفنگدار دستگاه رهبری عربستان سعودی (ملک سلمان و دو ولیعهدش) تلاش می‌کنند برای ترساندن رقیب قدرتمند خود، آن هم در آستانه رها شدن این رقیب از چنگ تحریم‌ها، منطقه را وارد آشوب کنند. امری با موفقیت کم و ریسک بالا که می‌تواند تمام منطقه را به درگیری کلان سوق دهد، اما این امردست و پا زدن بی حاصل سعودی ها در منطقه است. ریاض  از یک سو به خوبی  به ضعف های خود آگاه است و از سوی دیگر می داند که منطقه با یک تغییر بزرگ روبه رو است . همیشه کشور ها در این حالت تنش را به بالا ترین درجه می رسانند که یا میزان برد خود را بالا ببرند یا باخت های خود را لاپوشانی کنند و این دقیقا همان چیزی است که عربستان دنبال می کند.

 

عربستان با به کارگیری سلاح نفت و مذهب و نیروی نظامی و همچنین جنگ روانی و رسانه ای در پی گل آلود کردن آب منطقه است. در چنین شرایطی به نظر می رسد ایران باید با حکمت بسیار بالا و به صورت عاقلانه و با آرامش خاطر به دور از هر تشویش به دنبال تخفیف این بحران رفته و به هیچ عنوان در دام نقشه های عربستان نیفتد و مقابله به مثل نکرده و با روش های خاص خود بحران را به عاملی برای برد سیاسی تبدیل کند.