پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی دزفولی- حدود یک هفته قبل نفتکش سانچی در نزدیکی چین دچار حادثه شد و امروز تراژدی به حد اعلای خود رسید. کشتی بعد از یک هفته سوختن منفجر شد و به زیر آب رفت و همه 32 سرنشین ایرانی آن هم کشته شدند.

اما این حادثه به ظاهر عادی نیست و علامت سوال های جدی دارد:

1- نقطه ای از نفتکش که گفته شده کشتی چینی با آن برخورد کرده است حداقل ۵۰ تا ۸۰ متر از موتور خانه و خوابگاه نفتکش فاصله دارد. محموله نفتکش،میعانات گازی پارس جنوبی است که حاوی گاز سمی هیدروژن سولفوره می باشد. این در حالی است که کشتی دارای دستگاه های تنفسی بوده است و سرنشینان می توانستند از آن در مواقع خطر استفاده کنند.

2- چرا دستگاه ناوبری کشتی اعلام خطر نکرده است و زمانیکه برخورد صورت گرفته است گویا همه تازه هوشیار شده اند که کار از کار گذشته بود و صرفا خدمه کشتی چینی دیگر زنده ماندند! آیا این باور کردنی است؟

3- کشتی دارای دو قایق نجات است که در دو طرف کشتی و در نزدیکترین فاصله به خوابگاه نصب شده اند که بدون نیاز به برق امکان به آب اندازی آنها وجود دارد. این قایق ها کاملا نفوذ ناپذیرند و می توانند از وسط آتش هم عبور کنند، اما از آنها استفاده نشده است!

4- دهها جلیقه نجات هم در جای جای کشتی وجود داشتند که سرنشینان می توانستند آنها را بپوشند و خود را به آب بیندازند، اما این اتفاق هم رخ نداد.

5- ازکشتی چینی مورد ادعا که با این نفتکش برخورد کرده عکس و خبر خاصی منتشر نشده است! چرا؟ به چه دلیل به آن کشتی آسیب جدی وارد نشده و کسی کشته نشده اما نفتکش ایرانی دچار آسیب ها و انفجارهای جدی شد؟

6- ابعاد این حادثه مخاطب را به یاد جنگ نفتکش های در سال 66 در خلیج فارس می اندازد. زمانیکه آمریکا و ایران و شوروی رسما وارد تقابل جدی در ماه های پایانی جنگ شدند. آیا این اتفاق و ابعاد آن مشابه آن اتفاقات در سی سال پیش نیست؟ آیا یک عامل خارجی گفته نشده در این حادثه نقش نداشته است؟

اینها سوالات جدی است که تا به حال به آن ها پاسخ داده نشده است. امید است که با پیدا شدن جعبه سیاه کشتی این سوالات هم جواب بگیرد، مگر اینکه قبل از حادثه اتفاقی در آن کشتی رخ داده باشد و افراد یا زنده نبوده باشند و یا مساله ای باعث اتفاق ویژه ای برای سرنشینان شده بوده که از آن بی خبریم و تا به حال درباره آن حرفی زده نشده! امیدواریم در آینده حقایق بیشتری درباره این نفتکش آشکار شود.

بی دفاع و بی پناه غرق شد

متین خادمی- کشتی نفتکش غول پیکر سانچی، پس از هشت روز سوختن غریبانه، بی دفاع و بی پناه غرق شد.

سی و دو انسان، سی و دو مجاهد اقتصاد مقاومتی، سی و دو فرزند عزیز ایران، جان باختند.

 عروج این عزیزان را خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه)، رهبر عزیزمان امام خامنه ای (مدظله العالی) و خانواده های آن عزیزان تسلیت می گویم.

اما، بحث کم کاری دولت و مسئولین چیزی نیست که بر آن چشم ببندیم.

وزیر امور خارجه کجا بود؟

چطور وزیر امور خارجه ی انگلیس بخاطر جاسوسش به ایران آمد ولی قهرمان دیپلماسی! ما، از جایش تکان هم نخورد؟

ژنرال زنگنه کجا تشریف داشت که وزیر کار باید مسئول رسیدگی گردد؟

مسئولین هلال احمر و سازمان امداد و نجات کجا بودند تا با همتایان خود در چین و کره و ژاپن، در جهت تسریع امدادرسانی مذاکره کنند؟

این همه پیمان و اعتلاف نظامی وزارت دفاع و رده های ارتش با کشورهای آسیائی، چه کارایی ای داشت که حتی هلی کوپتر هم برای هلی برن بر عرشه، در اختیار تکاوران ارتش قرار نگرفت؟

اصلا اگر کار امداد و نجات فقط در حیطه ی تخصص تکاوران دریایی بود، چرا اعزام ایشان در روز اول حادثه صورت نگرفت؟

اصولا کانون دریانوردان که سالانه حق عضویت زیادی از کلیه دریانوردان اخذ میکند تا در زمان حادثه، برای یافتن آنها اقدام کند، کجا بود و چه کرد؟

با بضاعت علمی کمی که حاصل سفرهای دریایی ام است، ذکر چند نکته را لازم میدانم:

کشتی های نفتکش خصوصا زمانی که حامل میعانات سبک و فوق سبک نفتی باشند، یک بمب متحرک هستند، به گونه ای که طبق کنوانسیون های بین المللی، حق ندارند از یک فاصله ی معین، به ساحل کشوری نزدیکتر شوند. حساسیت این کشتی ها به گونه ای است که در هنگام سوار شدن بر روی عرشه ی آنها، باید تلفن همراه خود را خاموش کنیم. عکاسی با فلش و استعمال دخانیات کلا ممنوع است و همواره در بالای عرشه، شاهد اعوجاجات میعانات گازی هستیم، نظیر آنچه در بالای شعله ی گاز می بینیم.

انفجار و در پی آن، آتش سوزی، علاوه بر شعله، موجب ایجاد دود، بخار و گازهای سمی می گردد و این گازها، بر اثر حرکت رو به جلوی کشتی، ناشی از کار کردن موتور در همان ساعات اولیه، بسرعت به سمت اکومودیشن یا همان ساختمان مسکونی کشتی میرود و بوسیله ی فن های قوی دستگاه تهویه مطبوع، به کابین ها و نقاط مختلف کشتی میرود. در این صورت اگر ظرف مدت کوتاهی، نفرات ملبس به لباس ضد حریق نشوند و از ماسک های متصل به کپسول های کوچک اکسیژن تعبیه شده در کابین ها و نقاط مختلف، استفاده نکنند، به سرعت بر اثر استنشاق این گازها، بیهوش شده و در نهابت می میرند.

در هنگام حریق، هشدار آتش بصورت خودکار یا دستی عمل میکند و کلیه ی پرسنل موظفند با لباس و ماسک ویژه، در استیشن آتش مستقر شوند و برای اطفای آن تلاش کنند. در صورتی که آتش غیر قابل اطفاء شناخته شود، به دستور کاپیتان، افراد باید کشتی را ترک کنند. بحث سیتادل و نقطه ی امن در کشتی، چه موتورخانه باشد و چه هر جای دیگر، مربوط به پایرسی اتک یا همان حمله ی دزدان دریایی است و عاقلانه نیست که دریانوردان، آن هم در نفتکشی با میلیونها لیتر بار میعانات فوق سبک، به علاوه ی مازوت بعنوان سوخت کشتی و گازوئیل بعنوان سوخت ژنراتورها، که احتمال انفجار در هر لحظه ی آن متصور است، چنین تصمیم اشتباهی اتخاذ نمایند. زیرا عملا خود را در زیر آتش مدفون نموده اند و دسترسی به هوای پاک برای تنفس و آب و غذای کافی هم، برای خود محدود نموده اند.

حال صحبت بنده این است که چگونه مدیرعامل نفتکش، با امید دادن واهی به خانواده ها، بحث احتمال حضور در موتورخانه را مطرح نمودند و خانواده ها را در چنین برزخ احساسی ای قرار دادند؟