پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- کشور مسائلی دارد و معمولا مسئولان در دایره بسته ای می نشینند و مسائل را بحث و بررسی می کنند و به راه حل هایی می رسند. برخی از پاسخ های مرسوم به مسائل کشور که توسط مسئولان اخذ می شود و یا حتی در جامعه گفته می شود به نوعی به بیراهه کشیدن کشور و فرار از مسئله است.

پول

1- یکی از مهمترین این پاسخ ها تشکیلات سازی و ساختار سازی است. یک پاسخ مرسوم دیگر تزریق منابع مالی است و پاسخ مرسوم سوم هم تهیه یک سند جامع است.  البته هر یک از پاسخ های فوق برخی اوقات لازم است اما واقعیت مطلب این است که هر سه پاسخ فوق در عمل  پاک کردن صورت مسئله ، تکرار آن و یا حواله دادن آن به آینده است. 

2- درباره تصور حل مسئله با منابع مالی باید گفت در  هم مسائل مهم - مثلا مسئله فرهنگ و حجاب - کشور به مقدار زیادی منابع مالی هزینه کرده است. اگر قرار باشد منابع جدیدی تزریق شود باید اول توضیح داده شود که این منابع چگونه هزینه خواهد شد و چگونه مسئله را حل می کند؟ فرقش با هزینه های گذشته چه خواهد بود و... تا بتوان قانع شد که ممکن است با منابع جدید بتوان مسئله را حل کرد. به عبارت دیگر صرف نیاز به منابع قبل از تبیین چگونگی هزینه آن و تمایز با گذشته نمی تواند به حل مسئله منجر شود. 

3- بویژه اینکه معمولا منابع مالی در کشور ما جایگزین فکر و نوآوری می شود و جلوی تولید راه حل های نو و استفاده از ظرفیت ها را می گیرد. همچون دوره تحریم، وقتی پول نباشد مجبور می شویم فکر کنیم و مسئله را با تکیه بر توان داخلی حل کنیم. اما وقتی پول فراوان و زیاد دستمان بیاید می رویم واردات می کنیم؛‌اول دفتر کارهای خوب برای خودمان درست می کنیم و حقوق های مناسب تعیین می کنیم تا به اصطلاح نیروهای خوب جذب کنیم و... 

با همین توضیح مختصر کاری که مزیت اصلی اش منابع مالی است قطعا محکوم به شکست است. چه طرح تحول سلامت باشد و چه بنگاه های زود بازده و امثال آن؛ و متاسفانه برداران عزیز در سپاه این تجربه را مکررا تکرار می کنند. تجربه چند ساله اول قرارگاه خاتم الاوصیا، قرارگاه سلمان و اینک تجربه قرارگاه آبادانی و پیشرفت. 

نهادسازی و ساختارسازی

1- ساختار سازی هم پاسخ درستی به مسائل کشور را حل نیست. ساختار سازی یعنی به جای اینکه الان راه حل بدهیم می گوییم یک جایی درست بشود و راه حل ارائه کند. بویژه اما ساختارهایی که در کشور ما پیشنهاد می شوند عمدتا ستادی و از جنش شوراهای هماهنگی و ... است. شورای فضای مجازی  و شورا و یا سازمانی برای آسیب های اجتماعی و امثال آن. 

2- اینجا هم باید همان سئوال مربوط به منابع مالی را تکرار کرد. مسئولان کشور گعده های زیادی برای دور هم نشینی و حرف و زدن و تصمیم گیری دارند. از مجلس و کمیسیونهایش و هیات دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای عالی دیگر و... قبل از اینکه ستاد، ساختار و شورای جدیدی برای حل مسائل کشور تاسیس کنیم ببینیم چرا شوراهای فعلی کارآمد نیست و مهمتر اینکه چرا ساختار فعلی کارآمد باشد؟

3- به عرصه آموزش عالی نگاه کنید. چندین نهاد مشغول تصمیم گیری برای حل مسائل آموزش عالی هستند. مجلس، هیات دولت،‌ معاونت علمی و فناوری، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ستاد اجرایی سازی نقشه جامع علمی، شورای عتف و... . آیا مسائل کشور حل شده است ؟ آیا متصوریم که مسائل کشور حل بشود؟

4- این سئوالات درست جواب پیدا نکند در حقیقت یک دکان جدید برای عده ای درست شده است و یواش یواش کشور تبدیل می شود به دکان های متنوع ستادی بالادستی که آدمهایشان یکی است،‌ ولی با هم دعوا می کنند. در عوض در کف میدان کسی نیست که کار کند و یا اگر هست کسی احوالش را نمی پرسد و بهش رسیدگی نمی کند، یا اینکه از هر طرف یک چیزی بهش می گوییم و... مشکل هم باقی می ماند.

5- البته اشتباه نشود که ساختار سازی و نهادسازی همیشه بد نیست. اتفاقا خیلی هم خوب است! منتها به شرط اینکه یک جای خالی شناسایی شده را پر کند و ماموریت مشخصی را داشته باشد. ما هر چقدر نهاد صفی ماموریت گرا داشته باشیم ضرر نکردیم. مثلا وقتی پارک فناوری و یا دفتر حمایت از صادرات و مرکز رشد و صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر تاسیس می شود؛ یک جای خالی شناسایی و پر شده است. ماموریت گرا، در صف و متناسب با نیاز. 

تدوین سند جامع

یکی از مهمترین وقایع سیاست گذاری کشور تورم اسناد بالادستی است. چند صد حکم در قالب چند سیاست کلی تدوین و ابلاغ شده است. علاوه بر این هر پنج سال یک بار چندصد حکم دیگر در قالب برنامه های توسعه نوشته می شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی ده ها سند از نقشه جامع علمی گرفته تا سند اسلامی شدن دانشگاه ها و سند ملی گیاهان دارویی و طب سنتی و سند توسعه صنایع دریایی و... را تصویب کرده است. علاوه بر آن سندهای متنوع دیگری به تصویب هیات دولت رسیده است . مثلا بیش از ده سال پیش هیات دولت برای هر استان یک سند توسعه تصویب کرده است. به این فهرست می تواند اسناد مصوب توسط وزارت خانه ها را هم بیافزایید. 

سند نویسی اگر به روش درست انجام شود حداقل یک فایده برای کشور دارد و آن اینکه مسئولان را به یک نوع اجماع فکری می رساند یعنی باعث می شود اکثر مسئولان یک طور فکر کنند. اما این برای کشور کافی نیست. سند نویسی مشکلاتی را برای کشور ایجاد کرده است :

1- بسیاری از مسائل را به تاخیر می اندازد. یعنی وقتی از مسئولی مطالبه درست شدن وضع کشور را می کنیم به ما پاسخ می دهد باید یک سند جامع و همه جانبه باشد و بر اساس آن عمل کنیم. معنای دیگر حرفش این است که تا آن موقع کار مهمی را نخواهد کرد. 

2- دوم اینکه بسیاری از اقدامات بدیهی و درست به همین بهانه انجام نمی شود. اگر  این حرف را قبول کنیم که به سند جامع نیاز داریم اما این حرف را هم نمی توانیم رد کنیم که همین الان بسیاری اقدامات درست و قابل دفاع هستند که در هر سند جامعی مصوب خواهند شد و لازم نیست معطل تدوین سند باشیم. 

3- سندهایی که تصویب می شود کیفیت لازم برای اتکا را ندارند. به دلیل اشکالات نظام سیاست گذاری،‌ اسناد مصوب کشور اسنادی هستند که پاسخ سئوالات کلیدی مهمی را نمی دهند.

 از یک سو انتخاب گر نیستند یعنی دقیقا آنجایی که باید تعیین شود که چه باید بکنیم؛‌در آن اسناد ذکر نمی شود. یک دهه پیش اسناد توسعه استانها برای هر استان بیش از ده اولویت اقتصادی در نظر گرفته بودند. همچنین نقشه جامع علمی دهها اولویت را برای کشور در نظر گرفته است. 

از سوی دیگر بسیاری از احکامشان به جای پاسخ به مسئله کشور ، صورت مسئله را دوباره تکرار می کنند. در اسناد می نویسند ارتباط صنعت دانشگاه زیاد بشود و کشور پیشرفت بکند و تورم کم بشود و از این طور چیزها 

4- و آخر دست اینکه احکام درست و حسابی آنها هم با گردن کلفتی مسئولان اجرا نمی شود. مثل حکم تمام وقتی پزشکان در برنامه پنجم  توسعه و یا ممنوعیت تصدی مسئولیت های وزارت بهداشت توسط ذی نفعان بخش خصوصی و... 

5- و بویژه واقعیت این است که اکثر مسئولان در عمل سند نویسی را انتهای کار می بینند حال آنکه سند نویسی ابتدای کار است.

بنابراین روندهای سند نویسی نه تنها اثر قابل توجهی بر پیشرفت کشور ندارند. از یک سو وقت کشور و مسئولان را می گیرد؛‌ از سوی دیگر حل مسائل کشور را به تاخیر می اندازد و در عمل امید به اصلاح وضع فعلی را در دل مردم کمرنگ تر از پیش می نماید. 

اکتفا به انتصاب افراد حزب اللهی 

نوعی از آسیب شناسی مسائل کشور به این ختم می‌شود که بگوییم مشکل افراد هستند. این افراد اصولگرا نیستند و یا حزب اللهی نیستند و به همین دلیل مسائل کشور را پیگیری نمی کنند و یا به دنبال حل آن نمی روند. 

یک طرف این آسیب شناسی ممکن است درست باشد. بدین معنا که اعتقادات و افراد انسانها در تعیین مقصد فعالیت‌ها موثر است. کسی که معتقد به خودکفایی نباشد قطعا این مسیر را پیگیری نمی کند. کسی که قائل به فروش نفت خام باشد قطعا مسیر توسعه صنعت پالایشگاه را پیگیری نمی کند و...

با این حال عکس این مسئله درست نیست . بدین معنا که صرفا با انتصاب یک نفر حزب اللهی مسائل کشور حل نمی شود. به هر حال در هشت سال اکثر مدیران این کشور از حیث فکری به آرمانهای انقلاب معتقد بودند و پیگیری منویات رهبری و اهداف نظام را جزء دغدغه های خود می دانستند با این حال این اهداف آنطور که مد نظر بوده است پیگیری نشده است. 

در این زمینه دو مسئله مغفول است: 

1- هم از مسائل کشور. فهم درست از مسئله و ریشه هایش و رویکردها و راه حل ها یکی از لوازم اصلی موفقیت است. مدیر حزب اللهی باشد یا نباشد ،‌اصولگرا باشد یا اصلاح طلب اگر به شکل کارشناسی مسائل کشور را نشناسد نمی تواند آن‌ها را حل کند. متاسفانه اکثر مدیران کشور ما چنین تجربه ای را ندارد. یک بار هم در موضوعات مهم کار کارشناسی نکردند. لذا ممکن است درباره مقصد مد نظر انقلابی باشند اما مسیر لازم برای رسیدن را بلد نیستند و لذا کار را به نتیجه نمی رسانند. 

2- توان شخص مدیر. جدای از وجه عقیدتی افراد وجود شخصیتی آن‌ها هم مهم است. مدیر با توانمند باشد. خوب بفهمد،‌خوب تصمیم بگیرد، خوب پیگیری کند. بتواند از ظرفیتها استفاده کند. با دیگران تعامل کند.امکانات را جذب کند،‌ سرمایه انسانی را مدیریت کند و... . هر حزب اللهی ای چنین نیست. 

بنابراین این تصور بخشی از جامعه حزب اللهی که اگر مدیران کشور حزب اللهی باشند مشکلات کشور حل می‌شود تصور جامعی نیست. نمی توان توصیه کرد که همه وقتمان را برای برداشتن افراد به ظاهر غیرحزب اللهی بگذاریم و یا بالعکس تلاش کنیم هر به ظاهر حزب اللهی را در جایی منصوب کنیم که متاسفانه بخش مهمی از جامعه حزب اللهی مستمرا مشغول چنین کاری هستند.

مشکلات کشور زمانی حل می‌شود که ما بتوانیم بگوییم بر فرض تصدی مسئولیت ها چه مسیری را برای حل مشکلات طی خواهیم کرد، ‌چگونه و با چه ابزارهایی و بر موانع پیش رویمان چگونه غلبه خواهیم کرد.