پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محسن مهديان- مسئله تلقي و باور مردم از مبارزه با فساد اقتصادي به نقطه حساسي رسيده است. حساسيت از اين حيث است که سطح ادبيات مبارزه با فساد اقتصادي، به گپ و گفت هاي عاميانه و مزاح گونه کوچه و بازار تبديل شده است. لطيفه هاي جديدي که اين روزها درباره اختلاس و دزدي و فساد اقتصادي دست به دست مي شود را نبايد دست کم گرفت. 

پيشتر رگ گردن ها بود که بيرون مي زد و صداها بالا مي رفت. اين مردم روزگاري براي فساد اقتصادي برافروخته و آشفته مي شدند و با تعصب اخبار فساد را دنبال مي کردند. ورود ادبيات عاميانه و مزاح گونه به ماجراي فسادستيزي معنا دار است.

علت توليد انبوه اين لطيفه هاي سياسي مفصل است و مجالي در اين يادداشت ندارد، اما نسبت به پيامد هاي اين تغيير باور، بايد نگران بود. 

مبارزه با فساد اقتصادي در سطوح حاکميتي و اهل قدرت، يک شاخص مشروعيت ساز براي جمهوري اسلامي است. ماجرا صرفا کارکرد سياسي-اقتصادي ندارد، لذا تبديل اين ارزش انقلابي، به مزاح عاميانه کوچه و بازار، چند پيام جدي دارد. اول اينکه مسئله فساد در کشور همه گير شده است و از قالب يک "خبر استثنا و نادر" خارج شده است. امروز حتي اخبار مهم فساد اقتصادي با ارقام نجومي نيز حساسيت برانگيز نيست. گو اينکه خداي نکرده نظام خبري کشور، چه در سطوح رسمي و چه سنتي اش به اين اخبار خو گرفته است. ديگر اعداد فساد ميليارد دلاري نيز خالي از ارزش خبري است. 

ديگر اينکه اين موج شوخي هاي سياسي را ناشي از کمرنگ شدن اميد به دستگاه قضايي مي توان دانست. نتيجه اين مسئله، نگرش بدبينانه نسبت به حاکميت و نظام خواهد بود. فساد اقتصادي همه جا هست. همه دولت ها و همه کشور ها کم و بيش درگير اين ماجرا هستند. همه نيز با هر ايدئولوژي در تلاشند که بستر شکل گيري فساد را ناامن سازند. کشور ما نيز گرفتار فساد دانه درشت ها و آقازاده ها است. اما بدون ترديد همزمان با شکل گيري فسادهاي سازماني و سياسي، عدليه نيز با تمام قوا و با انگيزه کافي در صدد مواجهه با فساد يقه سفيدها است. دوست و دشمن تصريح مي کنند که دستگاه قضايي کشور نسبت به گذشته انگيزه و کارايي بيشتري در برخورد با مفسدان پيدا کرده است. 

همين روزها دادگاه يک آقازاده صاحب نام در حال برگزاري است. چندي پيش معاون اول رئيس جمهور سابق با حکم دادگاه راهي زندان شد. چنين اهتمام ويژه اي در دستگاه قضا قابل تقدير است. اما چرا جامعه نسبت به فساد بي تفاوت و کم اميد است؟ ذکر اين نکته بسيار ضروري است که بروز رفتارهاي اجتماعي، ناشي از احساس مردم است نه حقيقت ماجرا. برداشت و احساس جامعه از وضعيت فساد، تبديل به رفتار اجتماعي و ساخت ادبيات طنز گونه در کوچه و بازار مي شود. سوال اين است که چه چيز اين باور را شکل داده است؟ علت اين احساس بي تفاوتي و کم اميدي از مسئله مبارزه با فساد چيست؟ 

ممکن است يک تلقي اين باشد که سطح و عمق فساد در کشور بيشتر شده است. اما نبايد فراموش کرد که به همان نسبت برخورد قضايي نيز بيشتر و کارآمد تر شده است. چه آنکه اگر دستگاه قضايي با درايت و شجاعت و سرعت عمل بيشتري رفتار کند همين فساد اقتصادي نيز تبديل به فرصت مي شود که با اقدامات صورت گرفته در دوره اخير دستگاه قضايي برخي اميدها زنده شده است چرا که مردم جديت نظام در برخورد با مفسدين را درک مي کنند. اما ماجرا تنها رشد فساد نيست. 

مسئله اين است که فساد اقتصادي به موضوعي براي گرو کشي هاي سياسي و دعواهاي زرگري تبديل شده است. امروز ميدان دار مبارزه با فساد اقتصادي عدالت خواه ها نيستند. ادبيات ضد فساد مدت ها است از دست آن ها خارج و ابزار کسب قدرت سياسيون شده است. عده اي براي افشاگري و بگم بگم ها مسابقه گذاشتند. اين بازي ناتمام از دولت گذشته شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. 

دولت فعلي، هر روز يک فساد از دولت قبل را رسانه اي مي کند. مخالفان دولت نيز سندهايي منتشر مي کنند که بسياري از مفسدين دانه درشت در اطراف مردان اصلي دولت يازدهم هستند. در اين بين آمارهاي نجومي نيز منتشر مي شود که برخي نيز در ميانه راه تکذيب مي شوند. 

معاون اول رييس جمهور از «خروج و فروش» 22 ميليارد دلاري از کشور در دولت قبل مي گويد و اين را به گونه اي مي گويد که مردم فکر مي کنند اين ۲۲ ميليارد دلار دزديده شده است يا فلان نماينده مجلس از انتقال پول هاي آزاد شده در مذاکرات هسته اي به خارج از کشور خبر مي دهد و اين مسابقه در سطوح سياسي و اصحاب قدرت ادامه دارد. 

نکته مهم در اين حس بي تفاوتي غم انگيز، همين رقابت سيري ناپذير است. سياسيون براي بازي جناحي خود مسابقه افشاگري گذاشتند، حال آنکه مردم در چنين شرايطي، بين اصلاح طلب و اصولگرا تفکيکي قائل نيستند و معتقدند "احوط جمع است".