ملت‌هایی که جنگ را از سر گذرانده‌اند، تنها از ویرانیِ خانه‌ها و جان‌ها عبور نکرده‌اند؛ بلکه از دره‌ای عبور کرده‌اند که نامش «امید» است. پس از جنگ، هر خشت تازه، نه‌فقط سازه‌ای استوارتر، که نشانه‌ای است از زنده‌بودن روح یک ملت. اتفاق‌های خوب، در روزگار پس از ستیز، دیگر تنها انتخابی زیبا نیستند؛ بلکه ضرورتی هستند بی‌بدیل. مردمی که روز و شبشان با صدای انفجار آمیخته شده بود، سزاوارند صبح را با صدای باز شدن درِ مدرسه‌ای تازه، کارخانه‌ای نوپا یا اجرای طرحی رفاهی آغاز کنند.
امروز که در چهارراهی از صبر و صعود ایستاده‌ایم، جامعه بیش از هر زمان، محتاج دمیدن نسیم رویدادهای مثبت است؛ اتفاق‌هایی ملموس و امیدبخش. نه صرفا سخنرانی‌های پرطمطراق یا وعده‌های بلندپروازانه، بلکه وقایعی واقعی. رونمایی از پروژه‌ای که مشکل آب منطقه‌ای را حل می‌کند؛ افتتاح یک کارخانه کوچک که چند ده نفر را از بیکاری درمی‌آورد؛ یا حتی برگزاری جشنواره‌ای فرهنگی برای تسکین روان جامعه.
رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید کرده‌اند که پیروزی در جنگ، اگر به ساخت فردای بهتر منجر نشود، ابتر می‌ماند. جنگ، صحنه امتحان بود؛ اما سازندگی، صحنه عمل است. اگر جنگ، وحدت و همدلی را به اوج رساند، دوران پس از آن باید به میدان خدمت‌رسانی و گره‌گشایی بدل شود تا این سرمایه بی‌نظیر هدر نرود.
فراموش نکنیم که دشمن، اگرچه در میدان نبرد شکست خورد، اما هنوز در کمین روحیه مردم است. بی‌تفاوتی نسبت به مطالبات واقعی جامعه، به همان اندازه خطرناک است که یک حمله نظامی. امید، بزرگ‌ترین سپر ماست و هیچ‌چیز مانند تحقق یک اتفاق مثبت، این سپر را محکم نمی‌کند.
از امروز، باید هر مسئول و کارگزاری، حتی اگر در حوزه‌ای کوچک، در پی آن باشد که «اتفاقی خوب» رقم بزند. همان‌قدر که گلوله‌ها سهمی در رقم زدن سرنوشت داشتند، کلنگ‌ها نیز دارند. ما پیروز شدیم؛ اما اگر مردم، طعم شیرینی صلح و سازندگی را نچشند، این پیروزی در حافظه جمعی، ناقص می‌ماند.
امروز، در روزگار پس از جنگ، هر خبر خوش، هر گره بازشده، هر امید تازه، سنگری است که در برابر دشمنان فردای این سرزمین ساخته می‌شود. و‌ باید اتفاق بیفتد.