تحلیل وقایع جاری در اراضی اشغالی تبدیل به اصلی ترین دغدغه استراتژیستها و آینده پژوهان  آمریکایی و صهیونیستی شده است. اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بین الملل بر این باورند که پدیده ای انحصاری و بی مانند در اراضی اشغالی رخ داده و ترسیم مختصات و حتی توصیف آن به سادگی امکانپذیر نخواهد بود. حتی اعلام شرایط جنگی و تشکیل کابینه اضطراری نیز نتوانسته است منجر به مدیریت صحنه توسط تل آویو شود:امروز هم زمین بازی و هم قواعد بازی به ضرر تل آویو و حامیانش دفرمه شده است! 

در اینجا با کلید واژه ای تحت عنوان موازنه وحشت مواجه هستیم. از زمان اشغال فلسطین تا کنون ، موازنه وحشت تبدیل به چارچوب اصلی بازی صهیونیستها در تقابل با جریان مقاومت و افکار عمومی منطقه شده است:به این معنا که وحشت از قدرت ادعایی رژیم اشغالگر قدس باید تبدیل به یک گزاره و پیش فرض ثابت در توصیف و تحلیل تحولات داخلی و منطقه ای رژیم صهیونیستی گردد . حتی در سال ۲۰۰۹ ( در جریان مقاومت   ۲۲ روزه غزه) ، زمانی صهیونیستها از میدان  عقب نشینی کردند که قدرت ایجاد ،استمرار و تثبیت موازنه وحشت در تقابل با حماس ، جهاد اسلامی و گروه های مقاومت   را از دست دادند. 

آمریکا، اتحادیه اروپا و متحدان منطقه ای رژیم اشغالگر قدس در طول سال های گذشته و اخیر  نقش به سزایی در ترویج موازنه وحشت به سود تل آویو ایفا کرده و همواره تلاش کرده اند  سیاستمداران آماتور ، ژنرال های پرادعا و افسران امنیتی موساد و شین بت را در روایت سازی  رسانه ای و تبلیغاتی خود به موجوداتی ماورایی و شکست ناپذیر تشبیه کنند.
آنچه اخیرا در جریان عملیات طوفان الاقصی رخ داد، موازنه وحشت را به گونه ای آشکار به ضرر صهیونیستها تغییر داده است. تخلیه حداقل  ۲۰ شهرک صهیونیستی و فرار بی فایده  هزاران نفر از ساکنان اراضی اشغالی به فرودگاه بن گورین  ( فرودگاهی که پروازهای آن متوقف شده است )
 برای فرار از جهنمی که امثال نتانیاهو، لاپید، گانتز و بن گویر برای آنها ایجاد کرده اند، بیانگر واقعیاتی است که حتی رسانه های غربی قدرت انکار آن را از دست داده اند.

این وحشت زدگی واقعی، حتی در نحوه اعلام آمار کشته شدگان ، زخمی ها و اسرای صهیونیست نیز خود را نشان داده است. 
واقعیت امر این است که  ابعاد و تبعات از بین رفتن موازنه وحشت به ضرر تل آویو، محدود به زمان حال نیست و حتی اگر بر فرض محال ، عملیات حماس در همین نطقه و با واسطه گری بازیگران منطقه ای پایان پیدا کند، آینده را به ضرر رژیم اشغالگر قدس ترسیم خواهد کرد. در این معادله جدید، رژیم صهیونیستی نه به عنوان یک بازیگر مسلط بر صحنه، بلکه به عنوان بازیگری  آسیب پذیر و محصور در احتمالات و فرضیات مورد شناسایی افکار عمومی دنیا قرار می گیرد. جنگ غزه در سال ۲۰۲۱ میلادی، قدرت تسلط گروه های مقاومت بر عمق استراتژیک اراضی اشغالی را به اثبات رساند و عملیات اخیر طوفان الاقصی ، این قدرت را به تبلور مطلق رسانده است. این همان کابوسی است که صهیونیستها مدتهاست از وقوع آن هراسان بوده اند.