یک. بورس تهران دو روز فاجعه‌آمیز را پشت سر گذاشت و شاخص کل حدود ۹ درصد سقوط کرد. بیش از ۸۰ درصد بازار در روز کاری دوشنبه صف فروش را تجربه کرد و حدود ۶۰۰ نماد با صف فروش بسته شدند. همچنین بیش از ۶۰ هزار میلیارد ریال طی این دو روز کاری از بازار خارج شد.
دو. بورس پس از تابستان ۹۹ و با گذر سی ماه از آن ریزش شدید، فروردین ۱۴۰۲ توانست رکورد سی ماه قبل خود را بشکند. این یعنی بورس تهران، با وجود تغییرات اساسی در مؤلفه‌های کلان و به‌ویژه دو برابر شدن نرخ ارز، تازه چند هفته گذشته توانست به سطح سه سال قبل برسد و این یعنی عملا عقب‌ماندگی قابل‌توجهی در بازدهی نسبت به بازارهای موازی در این دوره وجود داشته است. بااین‌وجود و در پی رشد تدریجی بازار، سرمایه‌های افراد حقیقی در یک روند آرام در حال ورود به بازار بود. اما گویا قرار نیست بازار سرمایه در کشور ما، رنگ آرامش و ثبات ببیند و می‌خواهد همچنان سرمایه‌گذاران را بی‌اعتماد کرده و فراری دهد.
سه. شایعات و موارد متعددی در خصوص دلایل سقوط بازار مطرح‌شده است، از جلسه و تماس برای فروش سهام تا شناسایی سود توسط برخی معامله گران. اما این رونق چندماهه و حالا سقوط ناگهانی، نشان داد که بورس برای این شرایط آمادگی ندارد. درحالی‌که فرصت مناسبی برای تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد از مسیر بورس وجود داشت، هیچ صندوق پروژه‌ای در این دوره عرضه نگردید. همچنین دولت از فرصت خوب و فضای مثبت بازار در چند ماه اخیر برای عرضه شرکت‌های دولتی و بخش عمومی در بورس بهره‌ای نبرد که باعث شد عمق بازار متناسب با ورود سرمایه رشد نکند. عجیب‌تر آنکه در سال جاری و در این رونق، تنها یک عرضه اولیه از سوی یک بانک خصوصی صورت گرفت.
چهار. از سوی دیگر، سازمان بورس به‌عنوان مقام ناظر پس از سقوط در اولین روز موضع سکوت گرفت. همین موضع انفعالی موجب شد در دومین روز، بازار سقوط شدیدتری را تجربه کند و شاخص کل در بی‌سابقه‌ترین سقوط، کاهش بیش از ۵ درصدی را تجربه کرد. 
متولیان بورس، پس از ریزش عجیب دیروز، به سخن آمده و اظهارنظرهایی کردند که البته هیچ‌یک موردقبول سرمایه‌گذاران و فعالان بازار سرمایه واقع نشد. در همین راستا، مجتبی توانگر، عضو ناظر مجلس در شورای عالی بورس وارد عمل شد و درخواست برگزاری جلسه فوق‌العاده شورای عالی بورس را نموده است.
پنج. در شرایطی که نگاه دولت و مجلس به سمت خروج پول از بازارهای سفته‌بازی مانند طلا، ارز، مسکن و خودرو است، بورس می‌توانست مآمن و پناهگاه سرمایه‌های سرگردان باشد که تحت تأثیر سقوط دو روز اخیر و بی‌عملی صورت گرفته، اعتماد اندکی که پس از ۳۰ ماه از رونق سال ۱۳۹۹ بار دیگر به‌سختی و کندی در حال برگشت به بازار بود، از بین رفته و تداوم این موضوع می‌تواند ضمن از بین بردن کارکرد بازار سرمایه در اقتصاد ملی، سبب حرکت منابع و سرمایه به بازارهای موازی و چالش‌های آن‌ها باشد. متأسفانه در شرایطی که فرصت‌های اندکی برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی برای دولت سیزدهم باقی‌مانده، یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌ها یعنی جذب سرمایه به سمت بورس از بین رفت.
شش. این نکته بسیار با اهمیت است که سرمایه مردم در بورس با سرمایه اجتماعی دولت پیوندی ناگسستنی دارد. اگر هم قرار است سرعت ماشین سریع رشد بورس کاسته شود، این کار باید به دست رانندگانی مسلط و باتجربه اتفاق بیفتد که بدانند ترمز خودرویی که با سرعت در حال حرکت است را به یکباره نمی‌کشند، چرا که چنین رفتاری می‌تواند راننده و سرنشینان را در معرض آسیب قرار دهد!