به بهانه نزدیک شدن به سالگرد حادثه دردناک هواپیمای اوکراینی ذکر چند نکته ضروری است:
یک. خلاف آنچه برخی رسانه‌ها می‌گویند رسیدگی قضائی پیرامون پرونده موسوم‌به هواپیمای اوکراینی مدت‌هاست آغازشده و تاکنون پنج جلسه دادگاه با حضور متهمان، شکات و وکلای مدافع، تشکیل و برای ۱۰ نفر از نیروهای نظامی به‌عنوان متهمان حادثه، کیفرخواست صادر شده است.
دو. سه‌روز تأخیر در اطلاع‌رسانی آن سانحه دلخراش، کوهی از سرمایه اجتماعی را آب کرد؛ سه‌سال اطاله دادرسی ولو در پیچیده‌ترین پرونده، قابل دفاع و توجیه نیست؛ بدتر از طولانی شدن فرآیند دادرسی، عدم اطلاع‌رسانی مناسب و استمرار همان اشتباه دی‌ماه ۹۸ است. مسئله نه کوچک بوده نه محدود؛ فاجعه‌ای بزرگ و عمومی رخ داده و کل کشور درگیر آن شده است؛ نباید و نشاید توقع کرد در عصر امروز، چنین مسائلی به‌ورطه فراموشی سپرده شود. مردم و رسانه‌ها نباید احساس کنند که نامحرم قلمداد شده‌اند. آنچه ممکن است با تحریف و شیطنت از زبان دشمنان ما بشنوند را در کمال صحت و صداقت از خود ما بشنوند، بهتر نیست؟ اگر جنگ نرم و ادراکی و شناختی و ترکیبی و امثالهم فقط کلیدواژه‌های یادداشت‌ها و سخنرانی‌ها نیست، باید قدم و قلم برداشت و طرحی نو درانداخت.
سه. جمهوری اسلامی یک پدیده ممتاز و قابل افتخار است، فلذا قیاس اقدامات آن با هر کشوری نابجاست. ایدئولوژی ما نسبت به جان مردم، به‌شدت حساس است و این حساسیت باید نمود عینی برای هر انسان آزاده‌ای که طالب حق و حقیقت است، داشته باشد. درست است که شلیک ناو «وینسنس» آمریکا به هواپیمای مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر، شلیک موشک‌های سوخو نیروی هوایی شوروی به پرواز شماره ۰۰۷ شرکت هواپیمایی کره‌جنوبی، شلیک نیروی هوایی اوکراین به پرواز شماره ۱۸۱۲ سیبریا‌ایرلاینز، بمب‌گذاری در پرواز شماره ۱۰۳ پان‌آمریکن و شلیک پدافند هوایی اوکراین به پرواز شماره ۱۷ شرکت هواپیمایی مالزی، مورد رسیدگی کیفری قرار نگرفتند اما جمهوری اسلامی اولا با اعتقاد باید پیگیر احقاق حق و تشفی خاطر بازماندگان باشد و ثانیا باهنرمندی این امر را به سمع و نظر مردم برساند.
حتی اگر بپذیریم که در مورد اول، اقداماتی صورت گرفته، باید اذعان کنیم که در زمینه رسانه‌ای و اقناع بازماندگان و مردم، سراسر تقصیریم.
چهار. گره‌ها و مسائل مردم را نباید نادیده گرفت؛ کنار هر شبهه باید انبوهی از پاسخ‌های متقن و اقناعی قرار داد. باید دروغگو را بی‌حیثیت کرد وگرنه شبهه‌ها ما را از حیثیت و اعتبار می‌اندازد. دوره آنکه زمان، مسائل را حل می‌کند و موج‌های جدید، قبلی‌ها را پاک می‌کند، گذشته است. گاهی حتی لازم است بدیهی‌ترین مسائل را از زاویه‌ای متفاوت برای آنانکه حق برایشان مشتبه شده، بازخوانی کنیم؛ بدیهی‌تر از آنکه وقتی تشییع پیکر حاج قاسم، تبدیل به بزرگترین نقطه قوت کشور شده است و پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را زیر ضربه گرفته‌ایم، چرا باید ورق را به ضرر کشور برگردانیم و جان خودمان را بگیریم که نداریم؛ اما باید همین را هم با زبان و شکل هنرمندانه مطرح کنیم و از تکرار و تنوع شبهات، خسته نشویم. هر چقدر پرونده‌ها حل‌نشده باقی بماند، وزنه‌های متصل به پای حاکمیت، سنگین‌تر می‌شود و حرکت و شتاب را کُند می‌کند. برای رسیدن به ایران قوی، یک نفر هم یک نفر است؛ اگر رویش یک واحد ذوق دارد؛ ریزش ۱۰ واحد درد دارد. هنر این است که مثل حاج قاسم، اهل جمع و وصل باشیم نه تفرقه و فصل.