قریب به هشت ماه از استقرار سید ابراهیم رئیسی و دولت مردمی در خیابان پاستور می‌گذرد. موافق و مخالف، تغییر رویکرد شخصیتی شخص رئیس جمهور، اخلاق‌مداری، مردم‌داری و پرکاری او را تحسین می‌کنند. مهمترین اتفاق در این‌بازه، بلاشک مسئله مقابله با کرونا و واکسیناسیون سراسری بود که با لطف خدا و تلاش مسئولان امر به نحو مطلوبی در دولت سید ابراهیم رئیسی پیش رفت و درحالی‌که هنوز بسیاری از کشورها ازجمله ایالات متحده آمریکا، انگلیس، روسیه، کره جنوبی و سایر کشورهای مدعی، دارای آمار تلفات زیادی هستند، تعداد جان‌باختگان ناشی از کرونا در جمهوری اسلامی ایران به لطف الهی، کم و کمتر شده است. در این دویست و چند روز چند کار شناسنامه‌دار و موفق دیگر نیز انجام شد که محل بحث این نوشته نیست.
نظام مسائل کشور در سه دسته تقسیم می‌شود:
الف) حواشی و مسائلی که ذاتا مسئله نیستند اما با پروپاگاندا و عملیات روانی و رسانه‌ای، مسئله‌سازی می شوند و عامه مردم گمان می‌کنند که آن امر اولا مسئله است ثانیا مسئله اولویت‌دار است.
ب) مسائل زیربنایی و کلان که عموم مردم، احساسی نسبت به آن پیدا نمی‌کنند. اعداد و ارقام بودجه‌ای، وصول معوقات قراردادهای بین‌المللی، پرداخت دیون، مطالبات و جریمه قراردادهای گذشته، مسائل زیست محیطی و امثالهم در این دسته می‌گنجند.
ج) مسائل روبنایی ولی مبتلابه و درگیر با روزمره مردم؛ مانند قیمت کالاها و اجناس مصرفی، قیمت ملک، خودرو، کرایه تاکسی و اتوبوس و مترو و قطار و هواپیما و امثالهم نیز در این دسته قرار می‌گیرند.
رئیس جمهور به‌منزله پدر یک خانواده باید عائله خویش را مدیریت کند. مصالح او را شناسایی و تعریف کند اما بداند که قرار نیست همیشه مطابق بالاترین چیزی که احساس می‌کند کارها را پیش ببرد! یعنی چه؟ یعنی گاهی می‌داند رسیدگی به یک امر ظاهری و خُرد ممکن است اعضای خانواده را از امری که بیشتر به صلاحشان است باز بدارد اما گاهی مصلحت بزرگتر این است که اولا دل خانواده را به دست آورد و ثانیا جایگاه پدری و بزرگتری خود را از دست ندهد.

​​​​​​​فست فود شاید ضرر داشته باشد اما پدر خانواده اگر همیشه راجع به علایق عزیزانش «نه» بگوید، یا فرزندی را عاطفی از دست می‌دهد یا رسما از قطار خانواده پیاده می‌شود و دیگر پدر را به پدری قبول نمی‌کند و می‌خواهد مستقل زندگی کند. آفات زندگی دور از خانواده و پر از خطرات و آسیب‌ها نیز بر کسی پوشیده نیست. پس خواسته‌های خُرد، گاهی مصالح و منافع کلانی در پی دارند که باید نسبت به آن توجه و اهتمام داشت.

در مورد شبه مسائل، به‌واسطه اینکه زمین بازی دشمنان و جنگ نرم است، ناگزیر زد و خورد داریم و عموما تلفات می‌دهیم؛ چراکه در حوزه رسانه کمافی‌السابق ضعیف‌تر از دشمن و جبهه باطل عمل می‌کنیم که البته بخشی از این امر به‌واسطه بسط ید و نداشتن محدودیت دشمن در بمباران دروغ و فریب است.

در مورد مسائل کلان، الحق و الانصاف در همین مدت که حدود یک ششم از دوره ریاست جمهوری، گذشته است، کارهای ارزشمندی صورت گرفته که جای تقدیر و تشکر دارد اما باید دانست که این امور، محسوس و ملموس برای مردم نیستند.

اما در مورد مسائل خُرد و روزمره، علی‌رغم تلاش‌های فراوان و البته تحقق برخی تفاوت‌ها به‌نسبت دولت قبل، اما برآیند توفیق در این قسمت، نامطلوب و ضعیف است. مردم بیش از رشد فروش نفت، رشد قیمت‌ها را لمس کرده‌اند و بیش از افزایش حقوق‌ها، افزایش نرخ خدمات را تجربه کرده‌اند.

رعایت توازن و اولویت‌دهی مناسب به این نظام مسائل، نیازمند خردورزی و مشورت‌پذیری مسئولان مختلف در حوزه‌های گوناگون است تا سرمایه اجتماعی از دست رفته به‌مرور بازگردد و خانواده ایران اسلامی گرم‌تر و مهربانانه‌تر گردهم‌آیند.