یک. طرح پر سروصدای حمایت از کاربران در فضای مجازی که به طرح صیانت مشهور شده، به مرکز پژوهش‌های مجلس ارجاع شد. این یعنی تا اینجای کار، منتقدان طرح، کمی توانسته‌اند از تیزی آن بکاهند و روند قبلی را تعدیل کنند. اما مسئله امروز ما، موافقت و مخالفت با طرح صیانت نیست‌. حقیقت مطلب آن است که تا پیش از انباشت ناکارآمدی و تبدیل‌شدن مسئله فضای مجازی به یک کلاف سردرگم، باید به فکر علاج بود.
دو. برای بیان بهتر مطلب، اشاره به یک مثال خالی از لطف نیست. صنعت خودروسازی ایران، از سال ۴۷ خورشیدی و هم‌زمان با هیوندای کره جنوبی آغاز به کارکرد. دو کشور ایران و کره، هر دو از مونتاژ شروع کردند، ما تا سال‌ها مونتاژکار ماندیم و آن‌ها یکی از بهترین خودروسازهای جهان شدند. در کشور ما، ترکیبی از مدیریت غیر چابک و غیر خلاق دولتی، انحصار، سیاست‌های غلط گمرکی و تنظیم بازار، مدیریت دستوری و نظام قیمت‌گذاری غلط، وضع را به‌جایی رسانده که امروز خودروساز داخلی محصول باکیفیت تولید نمی‌کند و چون عملا دسترسی راحتی هم به خودروی باکیفیت نیست، مردم مجبور به استفاده از محصولات همین شرکت‌های داخلی هستند. رضایت مردم جلب نمی‌شود، ایمنی پایین است، سوخت تلف می‌شود، برشدت آلودگی هوا می‌افزاید، محصول نهایی عملا قابل صادر کردن نیست و در سوی دیگر خود شرکت خودروساز هم زیان‌ده است و زیان انباشته دارد. امروز دیگر خودروساز داخلی را نه می‌توان به رقابت با برندهای معتبر خارجی تشویق کرد چون چنین چیزی ممکن نیست و از سوی دیگر هم نمی‌توان واردات را کاملا آزاد کرد، چون قطعا شرکت‌های داخلی خودروساز و قطعه ساز از بین خواهند رفت و هزاران کارمند و کارگرشان بیکار خواهند شد. خلاصه که وضع امروز صنعت خودرو، کلافی سردرگم و حاصل نیم‌قرن ناکارآمدی است و مشکلات پنجاه‌ساله، حتی پنج‌ساله هم حل نمی‌شود و ارتباطی هم به این دولت و آن دولت ندارد.
سه. اگرچه هنوز در حوزه فناوری‌های مجازی و شبکه‌ای، به وضعیت پیش‌گفته نرسیده‌ایم، اما با سرعتی که دنیا در این حوزه دارد، با رسیدن به نقطه انفعال قطعی، فاصله چندانی هم نداریم. 
چند هفته پیش بود که سامانه مصرف سوخت و جایگاه‌های بنزین کشور موردتهاجم قرار گرفتند و نتیجه‌اش اخلال جدی و چندروزه در برقراری این خدمت ضروری بود. از همان روز، بارها بسیاری از سامانه‌های ضروری همچون آب و برق موردحمله قرارگرفته‌اند که هرچند با آن‌ها مقابله شده و مشکلی به جامعه منتقل نشده، به‌جرئت می‌توان گفت که فضای مجازی کشور، وضع عادی ندارد.
چهار. ما در بسیاری از موارد تعارف داشته‌ایم و شفاف نبوده‌ایم. بسیاری از متخصصان حوزه فناوری‌های مجازی از کشور مهاجرت کرده‌اند، برخی که مانده‌اند، اغلب علاقه دارند در حوزه خصوصی مشغول کار شوند و دانش دستگاه‌های متولی در این حوزه پایین است. مدیران غیرمتخصص که  عمدتا بر اساس روابط سیاسی و نه تخصص تکنیکال به مسئولیت در این حوزه رسیده‌اند، فضای حکمرانی سایبری کشور را به‌شدت تضعیف کرده‌اند و هنوز هم برخی متخصصان ناصادق، با ایده‌هایی همچون فیلترینگ هوشمند از بودجه‌های کلان برخوردارند.
پنج. هدف این نوشته، اشاره به مباحث تکنیکال فضای مجازی نیست، اما همین‌قدر باید نوشت که تنها راه سالم‌سازی فضای مجازی، تولید محتوای مفید و سالم در حجم بسیار بالاست، این یعنی سالم‌سازی فضای مجازی هیچ راه‌حل فنی و تکنیکالی ندارد و هرچه هست، در حوزه تولید محتواست.
 نسل‌های جدید اینترنت و فناوری‌های مجازی درراه‌اند که عملا مفاهیمی همچون فیلترینگ را بی‌معنا می‌کنند. آن روز دیگر دعوای موافقان و مخالفان طرح صیانت و حمایت و هرچه آن را بنامند، هیچ سودی نخواهد داشت. اصل قضیه جای دیگر است. طرح صیانت فعلی هم اگر بتواند به اهدافی که طراحان برای آن متصور هستند برسد، تأثیر چندانی نخواهد داشت. باید تا پیش از روز واقعه که معلوم شود اوضاع کشور در امنیت مجازی تا چه حد آشفته است، چاره‌ای فوری و ملی اندیشید. نمایندگان مجلس و دست‌اندرکاران اقداماتی از قبیل صیانت نیز باید ابعاد بزرگ‌تر و جدی‌تر مسئله را ببینند و جامعه را به دعواهای سطحی و درگیری‌های کم خاصیت مشغول نکنند.