مصطفی هدایی ، کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان «دفاع از عزت و حیثیت ایران با اقدام برجامی مجلس » نوشت: مجلس شورای اسلامی در هفته گذشته طرح بسیار مهمی را در پرونده هسته‌ای ایران تصویب و به دولت ابلاغ کرد. اساس این طرح قرار دادن بازه زمانی دو ماهه برای برداشتن محدودیت‌های مالی و اقتصادی ایران است که در صورت عدم اجرای آن توسط غرب، دولت باید اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. مصوبه مجلس به تصویب شورای نگهبان رسید و قالیباف نیز آن را به‌عنوان قانون به دولت ابلاغ کرد. اما دولت به شدت مخالف این قانون است. پیشتر علی ربیعی اعلام کرده بود که مجلس نمی‌تواند در این موضوع وارد شود و شورای عالی امنیت ملی حق تصمیم‌گیری در این باره داره چراکه مسئله‌ای فراقوه‌ای است.

اما واکنش‌ها‌ به همین جا ختم نشد و حسن روحانی از مجلس خواست هول نشوند: «برادران عزیز که در کشور مشغول خدمت هستید همه باید دست به دست هم دهیم تا در کشور امید و ثبات ایجاد کنیم. هیچ عجله نکنیم و هول نشویم که کاری انجام دهیم. اشکالی ندارد اگر دولت موفقیتی به‌دست آورد آن موفقیت را تقدیم شما می‌کند. غصه نخورید که دولت مسائل را حل کرده و تمام می‌کند.»

موضعی که با واکنش نمایندگان و رئیس مجلس روبه‌رو شد و قالیباف در اظهاراتی در گفت‌وگوی تلویزیونی، عنوان کرد: «خروج از برجام حرف مصوبه ما نیست. گفتیم حالا که طرف مقابل به تعهداتش در برجام عمل نمی‌کند، ما هم تعهدات‌مان را کاهش دهیم. آقای روحانی گفته هول نشوید. ما هول نیستیم؛ می‌خواهیم دولت با خاطره خوب به پایان برسد. مردم هفت سال است منتظرند کاری انجام دهید.»

رئیس مجلس در سخنانی مهم بحث گرانی را بیشتر معطوف به سوءمدیریت دولت کرد و ۶۵ درصد آن را ناشی از این روش مدیریتی دانست. قالیباف توضیحات مبسوطی درباره اقدام راهبردی برای رفع تحریم‌ها داد ولی به نظر می‌آید شفاف‌سازی در این حوزه نیز با بهانه‌جویی‌هایی همراه خواهد شد و دولت سعی می‌کند مانع از اجرایی شدن آن شود.

اقدام دیرهنگام مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نهاد ناظر و قانون‌گذار، را باید به فال نیک گرفت. توافق هسته‌ای برخلاف وعده‌های رئیس جمهور برای حل مشکلات و گشایش‌های اساسی در معیشت و اقتصاد کشور، خود معظلی برای همین بخش‌ها تبدیل شد. طرف‌های غربی به بهانه برجام در سایر حوزه‌های راهبردی ایران دخالت کرده و مانع از ورود شرکت‌های خارجی و سرمایه به کشور شدند. توافق هسته‌ای دست دولت را نیز برای اقدامات متقابل بست و با احتیاط و محافظه‌کاری صنعت هسته‌ای ایران بیش از پنج سال با کندی و توقف روبه‌رو شد. یک توافق دو سر باخت برای ایران. حال اصرار دولت برای نگاه داشتن چنین محدودیت‌هایی با هیچ منطقی در روابط بین‌الملل منطبق نیست.

برجام ایران را در موقعیت ضعف قرار داده و دولت نیز با انفعال در برابر خواسته‌های نامعقول غرب، به ضعف موجود دامن می‌زند. بهتر است مقایسه‌ای در باب قبل و بعد از برجام صورت گیرد. در زمان دولت گذشته که توان هسته‌ای ایران با شتاب خیره کننده‌ای پیش رفت، تحریم‌هایی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل شکل گرفت ولی با این وجود کشور توانست از طرق مختلف به فروش نفت مبادرت بورزد و راه‌های دور زدن تحریم هم تا حد زیادی باز بودند.

ولی بعد از برجام، هرچند برای مدت کوتاهی تحریم هسته‌ای تعلیق شد ولی توان هسته‌ای محدود و در یک بازه زمانی غرب توانست از وضعیت موجود سوءاستفاده کند و راه‌های دور زدن تحریم را مسدود کند. دولت که خود را آماده استفاده از بستر تعلیق تحریم‌ها برای رشد اقتصادی کرده بود، با چند مانع جدید روبه‌رو شد. شرکت‌های غربی و حتی بین‌المللی با تحریم‌های ثانویه آمریکا روبه‌رو شدند و عملاً امکان معامله با ایران را پیدا نکردند و پس از مدت کوتاهی آمریکا تحریم‌های یک‌جانبه خود را با زور و قدرت بر تمام کشورها تحمیل کرد. اروپا نیز به همین بهانه حتی از مبادلات مالی در زمینه غذا و دارو اجتناب کرد. دولت حسن روحانی در شرایط جدید با بن‌بست فروش نفت از طریق دور زدن تحریم‌ها روبه‌رو شد و فروش نفت ایران در دوره پس از برجام و تحریم‌ها حتی از دوره قبل از برجام و تحریم‌های بین‌المللی نیز کمتر شد.

بازی دو سر باختی که تا به امروز ادامه داشته و دولت با ساده لوحی در انتظار ورود جو بایدن به کاخ سفید و بازگشت آمریکا به برجام و در نتیجه رفع تحریم‌هاست!! این در حالیست که بایدن در اظهاراتی اعلام کرده در مشورت با شرکای غربی خود به‌دنبال افزایش محدودیت‌های هسته‌ای و موشکی بر کشورمان است. عقل سلیم در روابط بین‌الملل می‌گوید که دولت – ملتی نباید دست‌های خود را از توان و قدرت به هر شکل و شیوه‌ای که هست خالی کند. زیرا پس از آن فرصت برای پیش‌روی بیشتر رقیب و افزایش ضعف ایجاد می‌شود.

تمام مسئولان دولتی به‌خوبی می‌دانند که نظام ظالمانه بین‌الملل و غرب تنها در صورت خلع سلاح کامل ایران، دست از سر کشور بر می‌دارد. این خلع سلاح خود به زنجیره‌ای از بحران‌ها منتهی می‌شود که دیگر نامی از جمهوری اسلامی و ایران به شکل کنونی‌اش باقی نخواهد ماند. در طول تاریخ ایران به‌ویژه معاصر، ثابت شده که با تضعیف قدرت مرکزی در کشور، نیروهای مرکز گریز به سرعت قوت گرفته و تجزیه کشور را عملیاتی می‌کنند و همچنین دولت مرکزی نمی‌تواند به امور ساده در پایتخت نیز مبادرت ورزد. خلع سلاح میخ آخر دشمن برای نابودی ایران است و ضعف و ناتوان ساختن کشور از ظرفیت‌ها و قدرت موجود، به این سناریو قدرت عملیاتی می‌بخشد.

از این‌رو برجام زمانی می‌توانست برای منافع ملی ثمربخش باشد که فرمول برد – برد در آن وجود داشته باشد ولی همان‌گونه که تجربه نشان داد این بازی برای ایران تنها یک باخت همه جانبه را به‌دنبال خواهد داشت. دولت حتی تا حدی محافظه کار شده که نیروهای مسلح ایران برای پاسخ دادن به تهدیدات و تجاوزات دشمن نیز دستش بسته است و زمانی که پاسخ کوبنده‌ای برنامه‌ریزی می‌شود، دولت با همین بهانه و جلوگیری از فروپاشی برجام مانع آن می‌شود. به ضرس قاطع می‌توان گفت که خروج از برجام منافع ملی ایران را بیشتر تامین خواهد کرد. هرچند طرح مجلس به گفته قالیباف، به معنای خروج از برجام نیست ولی باید کشور را از این حالت انتظار به سرعت خارج کرد و مسیرهای جایگزین برای توسعه و پیشرفت اقتصادی را پیش گرفت. همچنین باید تمام سطوح اقتداربخش نظامی و دفاعی تا انتها و با قدرت بیشتر پیگیری شوند و در بازه زمانی ابزارهای اعمال قدرت در منطقه و جهان را به رخ غرب کشید. این حالت کمک خواهد کرد در مذاکرات احتمالی نیز قدرت چانه‌زنی کشور به حد بالایی افزایش یاید و ایران امتیازات واقعی‌تری کسب کند.