مصطفی هدایی در یادداشتی به اظهارات حسن روحانی درباره مذاکره و جنگ در زمان اهل بیت علیهم‌السلام اشاره کرد و نوشت: حسن روحانی؛ رئیس جمهور کشور در چند سال گذشته اغراق نباشد، ده‌ها بار برای پیش برد سیاست‌های خود در داخل و خارج از روایت‌های مذهبی و صدر اسلام استفاده کرده است. از جمله در موضوع گفت‌وگو و مذاکره که با عناوینی چون صلح امام حسن علیه‌السلام و مذاکره قبل از عاشورا و … بازی شده است. شیرینی مذاکره و گفت‌وگو برای شیخ دیپلمات ایران آنچنان است که حاضر است تمام نقدها و مخالفت‌ها را به جان بخرد ولی روایتش را پیش ببرد و حتی در نهان برای رسیدن به آرزویش هرآنچه در توان دارد در چانه‌زنی به‌کار گیرد.

مزه نشستن با مقامات آمریکایی در کاخ‌ها و هتل‌های لوکس اروپایی و آمریکایی چنان در دل و جان دیپلمات‌های دستگاه سیاست خارجی ایران و زعمای آن‌ها نفوذ کرده که از هیچ کاری برای دوباره نشستن با آن‌ها دریغ نمی‌کنند. شاید صحبت از مذاکره با آمریکا پس از ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی با دستور دونالد ترامپ و توسط ارتش آمریکا ، باید حرام و ممنوع اعلام می‌شد تا شاید برخی حیا کنند و دست از سر ملت و گروکشی معیشت آن‌ها بردارند ولی بعید است که این هشدارها خللی در آرزوهای این جماعت ایجاد کند. مگر نبود که بارها از سوی مقام ارشد نظام مذاکره با آمریکا ممنوع اعلام شده ولی هربار دیده می‌شود که برای عادی‌سازی گفت‌وگو و مذاکره برخی تاریخ اسلام را در می‌نوردند و از دل آن روایت‌های منطبق با رویاهایشان استخراج می‌کنند.

از زمانی که برجام حاصل شد و تا زمانی که ترامپ آن را به کناری انداخت، نزدیک دو سال و اندی دولت و کشور در فضای برجام سیر می‌کرد. دولت‌مردان معتقدند که در این بازه زمانی چه سرمایه‌هایی که به کشور سرازیر شد و چه گره‌هایی که از اقتصاد گشوده شد. منظورشان همان قراردادهای خرید بوئینگ، ایرباس، رنو، پژو، توتال، انی ایتالیا و … است. این جماعت بر ضعف حافظه تاریخی انگار حساب باز کرده‌اند. کسی از یاد نبرده که در همان زمان نیز رئیس سازمان انرژی اتمی و رئیس بانک مرکزی از عدم اجرایی شدن تعهدات مالی و بانکی غرب پس از اجرای محدودیت‌های هسته‌ای ایران، ناله می‌کردند و صالحی از دبه درآوردن اروپا و آمریکا سخن می‌گفت! در هنگامه قدرت اوباما (قبله آمال اصلاح‌طلبان و اعتدالیون) هم باز تحریم‌های جدید به بهانه‌های دیگر بر کشورمان تحمیل کرد. ترامپ همان کرد که اوباما قصد داشت در ادامه انجام دهد. دونالد ترامپ با روش خودش بر میز مذاکره می‌کوبد و میز مذاکره را قصد دارد تا در حلقوم طرف مقابل فرو کند ولی اوباما با پنبه سر می‌برید.

مشکل عمده آمریکا با سیاست خارجی ایران، انقلابی بودن آن است. آن‌ها و شرکای غربی و منطقه‌اش به خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی هرگز از آرمان‌ها و ارزش‌های خود در حوزه سیاست خارجی کوتاه نخواهد آمد و الگوی انقلابی ایران، در صدد تغییر رویه‌های غلط و ظالمانه بین‌المللی در نادیده گرفتن حقوق ملت‌هاست. پیروزی این الگو می‌تواند سایر ملل مستضعف را به جنب و جوش و انقلاب علیه ساختارهای ظالمانه داخلی و خارجی وادارد و منطقه را به‌طور کلی از زیر جور غرب خارج سازد.

احقاق حقوق ملت‌ها از دید غرب به‌عنوان تهدید تفسیر می‌شود و برای نابودی و مقابله با آن به هر روشی دست می‌زند. اما کسانی در ساختار سیاسی و قدرت ایران معتقدند که چهار دهه از انقلاب اسلامی گذشته و شرایط دیگر تغییر کرده و باید برای رسیدن به اهداف و آمال برنامه‌های اقتصادی، دست در دست همان استکباری نهاد که مردم ایران ۴۰ سال پیش از کشور بیرونش کردند. چنین رویکردی به‌گونه‌ای بر افکار و اذهان جماعت غرب دوست سایه افکنده که به هیچ روش دیگری برای سر و سامان دادن به کشور فکر نمی‌کنند و اساس تن نمی‌دهند. این عشق و علاقه در خود آن‌ها و آقازاده‌هایشان ریشه دوانده و آمریکا و انگلیس خانه اول خاندانشان شده است. عشق و علاقه‌ای که مردمی را نگون بخت ساخته و معیشت آن‌ها را گرو نگاه داشته است. این ایمان به پیشرفت با برقراری ارتباط با آمریکا به رسوایی انجامیده و رسوایی که سر شیخ را بر باد خواهد داد و آه و ناله ملتی را برایش خواهد خرید.

شیخ ایمان داد و ترسایی خرید / عافیت بفروخت رسوایی خرید

عشق برجان و دل او چیر گشت /  تا زدل نومید وز جان سیر گشت

گفت چون دین رفت چه جای دلست/ عشق ترسازاده کاری مشکل است

چون مریدانش چنین دیدند زار/ جمله دانستند کافتادست کار

سر به سر در کار او حیران شدند / سرنگون گشتند و سرگردان شدند

پند دادندش بسی سودی نبود / بودنی چون بود به بودی نبود