به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، مراسم عزاداری امام حسین (ع) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت‏ علیه السلام برگزار شد.

پس از آن هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه، امام زین ‏ العابدین و حضرت زینب و ام‏ کلثوم علیهم السلام برای مردم کوفه که برای تماشا آمده بودند، سخنرانی کردند. در پی این سخنرانی ها صدای ضجه و گریه از خانه‏ ها و مردم کوفه بلند شد. که به نوعی عزاداری برای شهدا و افشاگری امویان بود.

پس از ورود کاروان اسراء به شام و خطابه خوانی امام سجاد (ع) در شام، یزید به اهل بیت امام حسین اجازه داد که عزاداری کنند و اهل ‏ بیت ‏ به مدت سه روز به طور رسمی در شام عزاداری کردند. (۱) در پی آن خطابه و این عزاداری ها، انقلاب بزرگ فکری در شام پدید آمد و اکثر قریب به اتفاق مردم نسبت ‏ به دستگاه حاکمه بدبین شدند.

عزاداری بعدی در مدینه برپا شد. پس از ورود اهل بیت به مدینه عزای عمومی بر پا شد و تمامی مردم مدینه ناله و ضجه کردند. پس از آن حلقه‏ های عزاداری توسط اشخاص و افراد سرشناس بر پا شد. از جمله کسانی که در مدینه‏ مجلس‏ عزاداری بر پا کرد، حضرت زینب سلام الله علیها بود. این عزاداری مدینه را در آستانه انفجار و حرکت عمومی قرار داد و عمر بن سعد جریان را به یزید گزارش داد و اعلام کرد که" تحقیقا وجود زینب کبری (س) در مدینه اندیشه‏ ها را تحریک می‏ کند، زیرا او سخنور دانا و باهوش است. خود و کسانی که با او همراهی می‏ کنند، در نظر دارند برای خونخواهی حسین قیام کنند. " (۲) تا این که حضرت زینب به شام یا مصر تبعید و رحلت فرمود.

پس از شهادت امام حسین (ع) ائمه خود اقامه عزاداری می‏ کردند و شیعیان را به اقامه عزا و گریه و عزاداری تشویق می نمودند.

*نگاهی به عزاداری امام حسین (ع) در تاریخ

عزاداری برای امام حسین (ع) و شهدای کربلا، نخست در ایام محرم و ایام زیارتی امام حسین (ع) در کربلا و جاهای دیگر برگزار می‏ شد چون پانزدهم شعبان، روزعرفه، شب عید فطر و اول ماه رجب و غیره. (۳) اما از آغاز قرن سوم عزاداری وضعیت دیگری یافت که در تحقیق حاضر به تبیین آن می‏ پردازیم.

در قرن سوم و چهارم و پنجم و همزمان با تشکیل دولت های آل‏ بویه در عراق و حمدانیون در سوریه و فاطمیون در مصر مذهب شیعه گسترش یافت و مراسم عزاداری توسعه یافت و در بسیاری از شهرها روز عاشورا عزا و تعطیل عمومی اعلام شد.

در محرم سال ۲۵۲ - معزالدوله دیلمی دستور داد که مغازه‏ ها بسته و تعطیل عمومی اعلام گردد و مردم عزاداری کنند و مردم با حالت عزا و ماتم در خیابان ها حرکت کردند. (۴) اینگونه بود که عزای عمومی در میان شیعیان به صورت یک سنت در آمد. در این دوره، اشعار در قالب قصیده سروده می‏ شد. ستم های بنی‏ امیه و بنی‏ عباس در آن ذکر و مقام و منزلت اهل بیت علیه السلام ‏ بیان می‏ گردید. مردم در عزاداری ها و شعراء در قصیده‏ ها بیشترین توجه را به ولایت اهل بیت علیه السلام داشتند. و کتب مقتل در این زمان تالیف گردید.

*عزاداری در زمان بنی عباس و مغول

پس از انقراض سلسله بنی‏ عباس در بغداد و سلطه مغول ها بر بخش عظیمی از کشورهای اسلامی شکل و محتوای روضه به تدریج تغییر یافت. این تغییر شاید بدان جهت‏ بود که سلاطین بنی‏ عباس خود را خلیفه پیامبر می‏ دانستند و مدعی حکومت‏ بر مسلمین از جانب اسلام بودند و اطاعت ‏ خود را بر مردم واجب شرعی می‏ دانستند. مذاهب اهل سنت را، مذهب رسمی و قانونی و شرعی دانسته و از آن ها به طور کامل حمایت می‏ کردند. پیروی از مذهب شیعه ممنوع و در ادارات دولتی و مراجع قضایی رسمی نبود.

در مقابل این اندیشه، اندیشه تشیع بود که حکومت را حق اختصاصی و الهی ائمه می‏ دانستند شرایط و اندیشه‏ های بسیار والا برای حاکم اسلامی قایل بودند. براساس این دو اندیشه به طور طبیعی درگیری بین تشیع و حکومت پدید آمد. در مراسم عزاداری این اختلاف نظر و جهت‏ گیری سیاسی مطرح می‏ شد و قطعا حکومت ها از برگزاری مراسم وحشت داشتند. از این رو مراسم روضه از سیاست جدا نبود.

*عزاداری در دوران اخیر

در دوران اخیر عزاداری از نظر کمیت و کیفیت رشد کرده، در سالگرد رحلت پیامبر (ص) و امامان معصوم و حضرت زهرا علیهم السلام و… مراسم عزاداری بر پا می‏ شود که از جمله مشخصات مراسم عزاداری دوران جدید می توان به دقت تاریخی، تاریخ تحلیلی، بیان اهداف امام حسین (ع) ، توام شدن روضه با سیاست و تشکیل هیات های عزاداری اشاره کرد.

بدون شک قیام امام حسین (ع) و شهادت ایشان تلاش های برادر، پدر و جدش را در گذشته بارور و زمینه تلاش برای آیندگان را فراهم ساخت و سنت عزاداری عاشورا زمینه پاسداری از اندیشه شیعه را در آینده فراهم کرد به طوری که نوحه خوانی و عزاداری را هیچ کسی نمی‏ تواند منع کند و در سایه و پوشش عزاداری می‏ توان مفهوم عترت و اهداف امام حسین (ع) را تشریح کرد.

منبع:

۱- تاریخ طبری، ج‏ ۴، ص‏ ۳۵۳.

۲- ثورة الحسین فی الوجدان الشعبی، ص‏ ۲۶۵.

۳- همان.

۴- کامل، ج‏ ۸، ص‏ ۵۴۹