دلیل جوان شدن اصحاب کهف

حضرت امام خمینی (قدس سره) در درس اخلاقشان فرمودند: تمام مدایح و گفتار اهل بیت (ع) خصوصاً حضرت اباعبدالله (ع) در مورد حضرت علی اکبر (ع) حاکی از این است که اگر علی اکبر (ع) در کربلا به شهادت نمی رسید، خود، امام «مفترض الطاعه» می بود.
به گزارش پارس به نقل از مشرق، علی پسر بزرگ حسین (ع) هر چند سرور جوانان دوره خودش بود، هر چند بهترین داشته های عقبایی و دنیای حسین (ع) بود، هر چند تاریخ زندگانی علی اکبر (ع) در نور پرفروغ خورشید زندگانی حضرت امیرالمؤمنین (ع) ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کمی ناپیداست اما آنچه که پیداست اینکه همین ها که از تاریخ مانده، نظر به بزرگی و بزرگواری و جوانمردی جوان حسین (ع) دارد. چه او به شهادت پدرش شبیه ترین بود به پیامبر (ع) در آفرینش و منش و گویش و شاید اگر غوری کنید در زندگی او، قبول کنید روز خوبی است روز ولادت حضرت علی اکبر برای روز جوان.
اولین پسر حسین، به دنیا آمد؛ یازدهم ماه شعبان ؛ ماه پیامبر (ص) . شاید به همین خاطر این قدر شبیه پیامبر (ص) بود. بچه را گذاشتند توی دامان پدربزرگش، علی (ع) . پرسید اسمش را چه گذاشتید؟ حسین (ع) سرش را انداخت پایین و گفت اگر هزار پسر داشته باشم، اسم همه را علی می گذارم.
پیامبر (ص) که رفت پیش خدا همه ناراحت شدند. اما بی تابی حسین (ع) که کودکی بیشتر نبود، چیز دیگری بود. بغض و گریه هایش آتش می زد به زمین و آسمان. شاید به همین خاطر خدا پیامبری کوچک تر به او داد، علی اکبر تا زخم دوری پیامبر (ص) را دوا کند.
نوشته حاضر گذری بر فصل جوانی از نگاه قرآن و علما و نگاهی اجمالی بر زندگی جوانمرد و الگوی غیرت و ایثار، شیر جوان کربلا حضرت علی اکبر (ع) که سرمشق همه آزاد مردان و جوانانی است که در پی حق و حقیقت هستند می باشد:
جوان در قرآن
قرآن دریاى ژرفى از حقایق و معارف است که هیچ غواصى را یاراى دستیابى به عمق و ژرفاى آن نیست مگر پیامبران الهى و امامان معصوم (ع) . و مجموعه اى گرانبها از برنامه ها و درس ها وعبرت هاى زندگى ساز است که هرکس به قدر ظرفیت وجودى خویش و آمادگى روحى اش از آن بهره مى گیرد و عطش کمال خواهى خود را با آب حیات آیات آن فرو مى نشاند.
براى آشنایى با یکى از درهاى ارزشمند دریاى ژرف قرآن بررسى کوتاهى پیرامون « جوان» در قرآن در زیر مى آید،
در آیات قرآن مجید، ۱۰ بار به « جوان» اشاره شده که در همه آن ها کلمه « فتى» و مشتقات آن « به معنى جوانمرد» به کار رفته است. این تعبیر به نوبه خود درس و تذکر مهمى براى ما است که « جوان» در فرهنگ قرآن « جوانمرد» است و باید اصول جوانمردى یعنى پاکى، گذشت، شهامت و رشادت را رعایت کند.
کلمه « فتى» و مشتقات آن در قرآن درباره اشخاص و افراد گوناگونى به کار رفته که شامل موارد زیر است:
۱- حضرت ابراهیم (انبیاء / ۶۰)
۲ و ۳- دوست و رفیق حضرت موسى (کهف / ۶۰و۶۲)
۴- حضرت یوسف (یوسف/۳)
۵-همراهان حضرت یوسف در زندان (یوسف/۳۶)
۶و۷- اصحاب کهف (کهف /۱۰و ۱۳)
۸-خدمتگزاران حضرت یوسف در زمان پادشاهى (یوسف /۶۲)
۹و۱۰- کنیزان مومن (نساء / ۲۵) و (نور/۳۳)
قرآن درباره حضرت ابراهیم مى فرماید: « قالوا سمعنا فتى یذکر هم یقال له ابراهیم» « آنان گفتند ما جوانى ابراهیم نام را شنیده ایم که بت ها را به بدى و زشتى یاد مى کرد»
طبق بعضى از روایات حضرت ابراهیم در آن هنگام ۱۶ سال داشت. با این حال تمام ویژگى هاى جوانمردان یعنى شجاعت، شهامت، صراحت و قاطعیت در وجودش جمع بود.
اصحاب کهف یکى از داستان هاى بسیار جالب و آموزنده قرآن است که در دو مورد، از آن ها به « جوان» تعبیر شده است: « اذاوى افتیة الى الکهف فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة و هیئ لنامن امرنا رشدا»
« آنگاه که جوانان در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسألت کردند، پروردگارا در حق ما به لطف خاص خود رحمتى فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتى کامل فراهم گردان»
در روایتى از امام صادق (ع) وارد شده که فرمودند: تمام اصحاب کهف پیر و مسن بودند و خداوند به علت ایمانشان آن ها را « جوان» نامید. کسى که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه نماید « جوان» و « جوانمرد» است.
***نظر رهبر انقلاب درباره جوان
** توصیه من به شما جوانان عزیز چه دختران و چه پسران این است که شما در صحنه فعالیت های جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیت های اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی، مطبوعاتی، هنری، ورزشی و امثال اینها با همه نشاط و با همه قدرت حضور داشته باشید و طهارت، تقوا، ایمان، اخلاص و صفایتان را -که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و باصفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه ی آحاد ملت هم – هرکدام به سهم خودشان- وجود داشته باشد استکبار در مبارزه ی خود با ملت ایران قطعا و یقینا،
نه یکبار، بلکه بارها به زانو درخواهد آمد و شکست خواهد خورد. « مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان ۱۰/۸/۷۵»
** اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوانان چه می خواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند. تحصیل اعم از تحقیق و کارهای علمی هم است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستی در کار تحصیل خیلی تلاش کنند. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی می شود کرد، یعنی در هر سه زمینه – هم زمینه ی علمی، هم در زمینه ی تهذیب نفس، هم در زمینه ی ورزش – باید در دوره ی جوانی کار کنید. البته همه می دانند که در دوره ی پیری، ورزش این قدر تأثیری که در دوره ی جوانی دارد، ندارد. اما غالبا تهذیب نفس را نمی دانند، خیال می کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند. در حالی که آن وقت تهذیب نفس مشکل است، و گاهی محال است. در دوره ی پیری، تهذیب نفس سخت است، اما در دوره ی شما- در دوره ی جوانی- تهذیب نفس خیلی آسان است. به هر حال جوانان این سه کار را باید جدی بگیرند. « مقام معظم رهبریدر دیدار با دانشجویان، هنرمندان و نخبگان المپیادها ۷/۲/۷۷»
** جوانان، چون پرچمدار، بدنه و عقبه ی نظام هستند، باید همیشه در صحنه باشند. تربیت شوند آموزش ببینند و مبارزه کنند.
علمی و عملی دانش بیندوزند به تخصصهای مختلف دست پیدا کنند تا کشورمان بی نیاز شود، مستقل بماند، وابسته نباشد، خود کفا شود، جوانان آینده سازان این دیارند امیدوار و پرتلاش باید به آنها اعتماد کرد، اعتقاد داشت و هدایت کرد. جوان مؤمن و معتقد و مخلص هیچ چیزی نمی خواهد جیز میدانی برای مجاهدت و مبارزه در راه خدا و سازندگی. « مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ج۹، ص ۱۷۵. »
***مروری بر زندگی حضرت علی اکبر (ع)
حضرت علی اکبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین (ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
با آمنه گوئید عروست پسر آورد سر تا بقدم مثل تو پیغامبر آورد
در ظلمت شب مرغ سحر خوش خبری کرد خورشید حسین بن علی جلوه گری کرد
پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است. او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود. و به بزرگانی چون پیامبر اسلام (ص) ، حضرت فاطمه زهرا (س) ، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.
درباره شخصیت علی اکبر (ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.
فرزند لافتی که به جزاین نمی شود
شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود
بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.
مقبره حضرت علی اکبر (ع) در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
آیا حضرت على اکبر (ع) داراى خانواده و فرزندانى بوده است یا نه، مطلبی گفته می شود که با توجه به زیارت نامه های حضرت به نظر می رسد که ایشان نیز دارای عهد و عیال بوده اند.
زیارت نامه ایشان عبارت است از: " صلى الله علیک و على عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک. " همچنین سفارش امام صادق (ع) به ابو حمزه ثمالى که فرمود: " چون به قبر حضرت رسیدی، ضع خدک على القبر! و قل: صلى الله علیک یا ابا الحسن! " که با توجه به این فراز، ایشان فرزندى به نام" حسن" داشته است.
به علاوه طبق برخى روایات، نظیر روایت" احمد بن نصر بزنطی" ، حضرت على اکبر (ع) ، ام ولد (کنیز) داشته است و از او صاحب فرزند بوده است.
گرچه برخى از علماى انساب تصریح کرده اند که از آن بزرگوار اولادى نمانده و نسل امام حسین (ع) تنها از طریق امام چهارم حضرت سجاد (ع) ادامه پیدا کرده است.
***اعتراف معاویه به شایستگی علی اکبر (ع)
او در ویژگى هاى معنوى و فضایل علمى و اخلاقی، رشد جسمى و اجتماعى و کمالات روحى و مناقب نفسانى و سجایاى ملکوتى در میان تمام بنى هاشم و یاران پدر بزرگوارش امام حسین بن علی (ع) کم نظیر بود. این روحیه قوی و صفات شایسته، چنان ابهت و عظمت به علی اکبر داده بود که افزون بردوستان، دشمنان اهل بیت نیز به برتری هایش اعتقاد و اعتماد داشتند و اعتراف می کردند.
روزی معاویه از اطرافیانش پرسید: " چه کسی در این زمان برای خلافت مسلمانان بردیگران برتری دارد و برای حکمرانی بر مردم از دیگران سزاوارتر است؟ " اطرافیان متملق به ستایش خلیفه پرداختند و او را لایق این منصب معرفی کردند. ولی معاویه گفت: " نه چنین نیست، « اولی الناس بهذا الامرعلی بن الحسین بن علی، جدّه رسول اللّه و فیه شجاعة بنی هاشم و سخاه بنی امیه و رهو ثقیف» شایسته ترین افراد برای امر حکومت، علی اکبر فرزند حسین است که جدّش رسول خدا است و شجاعت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است. "
حضرت علی اکبر (ع) در کلام امام خمینی (ره)
حضرت امام خمینی (قدس سره) در درس اخلاقشان فرمودند: تمام مدایح و گفتار اهل بیت (ع) خصوصاً حضرت اباعبدالله (ع) در مورد حضرت علی اکبر (ع) حاکی از این است که اگر علی اکبر (ع) در کربلا به شهادت نمی رسید، خود، امام « مفترض الطاعه » می بود. « یعنی امامی که اطاعت او واجب است» . در این مختصر بهتر است به یک نمونه از کرامات ایشان بپردازیم:
فردی به نام حاج عبدعون، برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه، یکی از سه پزشک معروف کربلا می برد. پس از چند ماه معالجه سودی نمی کند و هر روز حال او بدتر می شود عبدعون نزد پزشک می رود و سخنان زشتی به او می گوید و خطاب می کند که: اسمت خیلی بزرگ است ولی در معالجه از تو سودی ندیدیم. بعد بدون خداحافظی می رود. ولی بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر می شود و یک دفعه شفا می یابد. نزد حافظ الصحه می رود و عذر خواهی می کند.
طبیب می گوید: بنشین تا برایت بگویم. من بعد از سخنان تو خیلی دل شکسته شدم. ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت علی اکبر (ع) متوسل شدم و عرض کردم ای نور چشم حسین (ع) تو را به حق پدرت قسم می دهم که شفای این مریض را از خدا بخواه. دیدی چگونه به من توهین کرد؟ بسیار گریه کردم. همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (ع) شرف یاب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. فرمودند: من شفای آن مریض را از خدا خواستم و از هاتفی شنیدم که « این مریض مردنی است و تا نه روز دیگر می میرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفای او سی سال به عمرش افزوده است و از همین ساعت او را شفا دادیم. » آن مرد سی سال دیگر عمر کرد و در هفتاد سالگی در گذشت. وصیت کرد پیکرش را پایین پای حضرت علی اکبر (ع) دفن کنند.
ارسال نظر