پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی جمشیدی(عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)- رواج فضای مجاز ی و شبکه‌های اجتماعی گوناگون که بر بستر تلفن‌های همراه پایه‌گذاری شده‌اند، استفاده از این بستر را گریزناپذیر کرده است. از سوی دیگر، گستردگی و بی‌کرانی این فضا نیز، امکان مدیریت و سیاست‌گذاری برای آن را با دشواری‌های دوچندان روبرو کرده است.

فضای مجازی، گستره‌ای بسیار وسیع و اقیانوس‌وار است، به طوری‌که گویا بی‌کرانه است و اشراف و احاطه بر آن ممکن نیست، اما برفرض هم که این نظر صواب باشد، چنین نیست که نتوان در قلمروهای محدود و مهندسی شده، برنامه‌ها و اقدامات خاصی را صورت‌بندی کرد. پس اگرچه فضای مجازی به‌طور کامل در اختیار ما نیست و چموشی و گردن‌کشی می‌کند، اما از آن سو، ما قادر هستیم در ابعاد محاسبه شده، به آن جهت بدهیم و در آن «موج» و «جریان» ایجاد کنیم. بنابراین، رابطه ما با فضای مجازی، رابطه‌ای بینابین است: تعیین می‌کند و اثر می‌گذارد، اما همچنین تعیین می‌شود و اثر می‌پذیرد. از این‌رو، نباید آن را به حال خود رها کرد تا اقتضائات و مناسبات عرضه و تقاضا، سرنوشت و مضامین آن را بیافریند. خارج از چارچوب این مناسبات و اقتضائات جاری و روزمره، این ما هستیم که می‌توانیم به‌سوی فضای مجازی، دست «تصرف» و «تغییر» دراز و آن را تا حدی - و نه به‌طور مطلق- مسخر و رام مطالبات و غایات خود کنیم .

قواعد بازی را باید فرا بگیریم

فضای مجازی، گستره جهان را درنوردیده و آن را به‌واقع، به دهکده‌ای کوچک تبدیل کرده، اما این فضا باوجود جهان‌شمولی، زمینی است که غرب آن را آفرید و اکنون در اختیار دارد. آنچه اکنون جهانی است، مصرف فضای مجازی و حضور در آن است، نه خود فضای مجازی. اتاق فرمان و هدایت فضای مجازی، در دست دولت‌های غربی و به‌خصوص ایالات‌متحده آمریکاست و اینان، کدخدایان حقیقی دهکده‌ای‌اند که فضای مجازی پدید آورده است. بااین‌حال، «قواعد بازی و کنشگری در فضای مجازی»، از ذات و هویت خود فضای مجازی برمی‌خیزد، نه از خواسته‌ها و اغراض دولت‌های غربی. فضای مجازی، ساخته آدمی است، اما مستقل از جعل و وضع، اقتضائات و تحمیلات و تمایلاتی دارد که آدمی نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد. بر این اساس، اگر اکنون به هر دلیلی، امکان ایجاد فضای مجازی مستقل بومی و ملّی نیست، دست‌کم باید قواعد بازی و کنشگری در فضای مجازی را فراگرفت تا بتوان از این امکان ساختاری، در راستای آرمان‌های خود بهره بگیریم.

تفاوت‌های «وب یک» و «وب دو»

فضای مجازی از دوره وب یک عبور کرده است، اگرچه همچنان خرده‌ساختارهایی در درون وب یک، فعال هستند، اما وب دو، بسیار از رونق بازار وب یک کاسته و آن را به حاشیه رانده است. بنابراین، تا حدی می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که فضای مجازی، معادل وب دو شده است. اگر بازیگری در عرصه وب یک، دشوار بوده، بازیگری در عرصه وب دو، بسیار دشوارتر شده است. وب دو، پیچیدگی‌های فراوانی دارد و به‌آسانی، مسخّرخواسته‌های ما نمی‌شود. در وب دو، همگان حضور دارند و حضور همه آنها - شاید به یک اندازه- بر مضامین اثر می‌گذارد؛ انبوهی از بازیگران نامشخص و بی‌مکان و بی‌زمان که پُر تحرّک هستند و در هر لحظه، می‌آفرینند و می‌سازند. ساخته‌های فراوان، بازیگران متعدّد، مناسبات و تعاملات تودرتو، شکل‌بندی شدن ناخواسته و پیش‌بینی نشدن مضامین و ... ازجمله برجسته‌ترین خصوصیت‌های وب دو هستند.

گفته شد که فضای مجازی یا به‌صورت خاص، وب دو، بستری است که دولت‌های غربی آن را در اختیار دارند. همین واقعیت باید ما را نگران و محتاط سازد؛ زیرا دولت‌های غربی، هرگز انقلاب اسلامی را برنمی‌تابند و از هر معبر و منفذی برای ضرر زدن و استحاله کردن بهره می‌برند. البته این امر، یک حدس و گمان امنیتی نیست که کسی بتواند در آن خدشه وارد کند و آن را ناشی از بدبینی بشمارد، بلکه تجربه‌ای است که برخی دولت‌های شرقی در قالب انقلاب رنگی، از آن گزند دیده‌اند و گاه متلاشی شده‌اند و همچنین، انقلاب ما نیز در متن فتنه اجتماعی سال 1388، طعم کشنده زهر آن را به یاد دارد. در این فتنه، برخی شبکه‌های اجتماعی - به‌خصوص توئیتر- به ابزاری برای جهت‌دهی و سازماندهی به نیروهای اپوزیسیون و تجدید ساختار جامعه مدنیِ وابسته به دولت‌های غربی تبدیل شدند و البته در این عرصه، موفق و کامیاب نیز عمل کردند.

قدرت تخریبی فراوان شبکه‌های اجتماعی

پس می‌توان دو نتیجه را عرضه کرد: نخست اینکه شبکه‌های اجتماعیِ مجازی، بی‌طرف و بی‌جهت نیستند و چنین نیست که فقط بستری برای تعاملات و ارتباطات انسانی در فضای مجازی باشند، بی‌آنکه مورد استفاده‌های امنیتی و سیاسی قرار بگیرند. برخلاف برداشت ساده‌نگران و خام‌اندیشان، شبکه‌های اجتماعیِ مجازی، از قدرت تخریبیِ فراوان برخوردارند و می‌توانند در کمترین زمان و با بیشترین حجم مخاطب و مضمون، تحولات بزرگی را رقم بزنند و جامعه واقعی را دگرگون سازند. دیگر اینکه اگر دولت‌های غربی می‌توانند از شبکه‌های اجتماعی مجازی در راستای منافع زیاده‌خواهانه و سلطه‌طلبانه خود استفاده کنند، ما نیز می‌توانیم این ظرفیت را به خدمت مقاصد و هدف‌های خود بگماریم و بسیج‌های اجتماعیِ مجازی برخاسته از نیروهای اپوزیسیون را مهار کنیم و بسیج‌های اجتماعیِ مجازی برخاسته از نیروهای مؤمن انقلابی را پدید آوریم. در این حالت، نه‌فقط تهدید را دفع کرده.‌ایم، بلکه بستر تهدیدزا را به بستر فرصت‌ساز تبدیل کرده‌ایم.