افراد براساس نیازها ازدواج می کنند که از جمله این نیازها احتیاج به یک همدم و همراه ، امنیت و احساس عاطفی دو طرفه است.راستی تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که چگونه آتش عشق و دلدادگی بین شما و همسرتان به کوهی از خاکستر تبدیل شده است. فردی که در ابتدای این راه پر پیچ و خم اما شیرین برگزیدید، دیگر به چشم شما آن همراه و همقدم همیشگی نمی آید، دیگر به شما توجهی ندارد و در ارتباط با شما فراموش کار شده است.

 
 شاید به نظرتان کار ساده ای نیاید اما آیا تلاش کرده اید که علت این سردی را متوجه شوید یا اینکه نه تنها اقدامی نکرده اید بلکه به آن دامن هم زده اید و به جای برداشتن یک گام به سوی همسر خود و حل کردن این مشکل، چندین قدم از آن دور شده اید و یک مأمن جدید برای خود پیدا کرده اید که این پناهگاه می تواند از دستان کوچک فرزند شما گرفته تا دوستان و خانواده شما باشد.
 
کلاهت را قاضی کن
وقتی زن و مرد از دست هم کلافه می شوند و در صدد رفع کدورت های پیش آمده حرکت و تلاشی نمی کنند در نتیجه این دلخوری ها روی هم انباشته می شوند وباعث کور شدن دید و تغییر نگرش زوجین نسبت به هم می شود تا جائی که حتی گاهی فرد بی منطق بر مسند قضاوت می نشیند و بی ملاحظه و ناعادلانه طرف مقابل خود را قضاوت و شماتت می کند. نادیده گرفتن اموری چون ظاهر، تیپ، خوش لباسی، خوش سخنی و نگذاشتن وقت کافی برای همدیگر همه و همه ی این موارد  در نهایت منجر به دوری زن و شوهر از هم می شود.
 
دکتر فربد فدائی روانپزشک و مدیر گروه روانپزشکی و توانبخشی علوم پزشکی بهشتی گفت: معمولاً مرد و زنی که با یکدیگر تازه ازدواج کردند با هم سامانه ای را تشکیل می دهند و بین آنها تعامل و ارتباط زیاد وجود دارد اما بین این سامانه ی دو نفری و دنیای خارج ارتباط کم است، پس از مدتی حدوداً چند ماه ارتباط با دنیای خارج برقرار می شود، زن و مرد با خانواده، اطرفیان و دوستان خود باب ارتباط را می گشایند و تعامل بین خود آنها از آن حالت افراطی کمتر می شود.
 
بچه عامل وصال یا جدایی؟
وی در خصوص تغییر روابط زن و شوهر پس از بچه دار شدن تصریح کرد:  وقتی که بچه پا به عرصه وجود می گذارد، مادر و فرزند با یکدیگر یک سامانه ی کوچک تر تشکیل می دهند و پدر را از این سامانه کنار می گذارند، این همان زمانی است که مرد احساس می کند از طرف همسر خود مورد طرد قرار گرفته است، از او بی اعتنایی می بیند در نتیجه مجدداً به سوی خانواده خود می رود یا با دوستان سابق خود باب مراوده ی مجدد را می گشاید که این مسئله طبعاً خوشایند زن نیست در حالیکه به وجود همسر خود در شرایط وضع حمل تمایلی ندارد اما نمی خواهند او نزد افراد دیگر هم باشد، بنابراین زمینه های برخورد، اختلاف، برخورد و سوتفاهم بین زن و مرد شکل می گیرد. 
 
دکتر فدائی افزود: مرد احساس می کند که همسرش به او دیگر علاقه ای ندارد و علاقه ی خود را منحصر به فرزندشان کرده است و زن هم احساس می کند مرد توجه خود را به خانه و خانواده از دست داده است و به خارج از خانه توجه می کند.
 
هوشمندانه بچه دار شوید
دکتر طهرانی روانشناس و رئیس موسسه تحقیقات سلامت خانواده عصر ایرانیان در همین خصوص اظهار داشت: زوجین باید بدانند فرزندی که آنان فرا می خوانند نیازهای متعددی در ابعاد مختلف دارد که باید به همه آنها توجه شود.آنها نباید فکر کنند مشکلات و تعارضات بین آنان را کودک می تواند حل کند وقتی خود آنها نتوانسته اند مشکلات را رفع کنند فرزند چگونه می تواند این مشکلات را حل کند؟!
 
وی افزود: زن و مرد باید موضوعات حل نشده بین خود را قبل از به دنیا آمدن کودک از بین ببرند، اگر فضای به هم ریخته ای بین آنان وجود دارد آن را سروسامان دهند و محیط را برای دعوت از نفر سوم محیا نمایند و پس از آن اقدام به بچه دار شدن نمایند.
 
آب رفته به جوی برمی گردد!
دکتر فدائی مدیر گروه روانپزشکی و توانبخشی علوم پزشکی بهشتی در خصوص بازگشت روابط زوجین به حالت طبیعی قبل تولد فرزند عنوان کرد: عموماً پس از گذشت یکی دو سال بار دیگر روابط بین این افراد طبیعی تر می شود یعنی ارتباط بین مادر و فرزند کمتر می شود، پدر را در این ارتباط شریک می کنند و مادر هم از توجه بسیاری که به فرزند خود دارد کم می کند، به محیط بیرون هم می پردازد.
 
 وی افزود: این احتمال وجود دارد که به هر حال ریشه برخی از سو تفاهم ها بین زن و مرد در این دوره شکل بگیرد. برخی سوظن ها ممکن است به وجود بیاید که در صورت کم توجهی زن و مرد منجر به برخوردهای همیشگی و سو تفاهم های عمیق تر شود. به هر حال باید توجه داشت زندگی خانوادگی در یک سیستم قابل تعریف است که بین اعضا آن روابط پویا و متقابل وجود دارد، این سامانه با دنیای خارج هم ارتباط برقرار می کند. اگر قرار بر این باشد هر فرد بخواهد تنها دیدگاه خود را دیدگاه درست بداند و آن را به دیگری تحمیل کند سو تفاهم های پیش آمده افزایش می یابد.
 
 بهترین راه این است که در زندگی زناشویی زن و مرد در برخوردها خود را به جای طرف مقابل بگذارند، وضعیت او را بفهمند و بکوشند از دید طرف مقابل خود هم جریان را ارزیابی کنند  و به این ترتیب بسیاری از سو تفاهم ها هم برطرف خواهد شد. 
 
عشق هم حدی دارد!
دکتر فدائی در خصوص حساسیت و علاقه ی  زیاد زوجین در ازدواج اظهار داشت: بهترین شرایط برای ازدواج بین زن و مرد این است که، با چشم باز یکدیگر را دیده و با محاسبه شرایط خود و دیگری با هم ازدواج کرده باشند. 
 
زن و مردی که به صرف علاقه ی شدید با یکدیگر ازدواج کنند باید گفت که این علاقه ی شدید چشمان آنها را به روی واقعیت می بندد و پس از مدتی که با یکدیگر زندگی کردند و چشمان آنها باز شد یعنی شور و اشتیاق اولیه از بین رفت، احساس می کنند که طرف مقابل کسی که در ابتدا خود را نشان داده است نیست و به او دروغ گفته است، در حالی که این مرد یا زن، همان فردی است که از ابتدا بوده است اما فرد عاشق متوجه نقایص طرف مقابل خود در آن زمان نبوده است.
 
بنابراین اگر به جای تکیه برعشق شدید که عامل بعضی از ازدواج ها است بر تفاهم و دوستی و هماهنگی بین خانواده ها تکیه شود از این سو تفاهم های بعدی جلوگیری خواهد شد.
 
قوانین بقا ازدواج
دکتر طهرانی روانشناس در خصوص قوانین حفظ ازدواج بیان کرد: افراد برای ازدواج و بعد از آن برای حفظ بقا زندگی مشترک باید آگاهی های لازم را داشته باشند و در زمان مناسب پس از محیا کردن شرایط لازم بچه دار شوند.
 
وی تصریح کرد: از قوانین حفظ یک ازدواج این است که بدانیم چگونه برای همسر خود وقت بگذاریم نگوییم به شیوه پدر و مادر خود عمل می کنیم این درست نیست. رادیو و تلویزیون هم تا حدودی در این امر می تواند کارگشا باشد یا گفتن این موضوع که هر کاری بقیه کردن ما هم همان کار را انجام می دهیم این شیوه ای کاملاً نا صحیح است.
 
دکتر طهرانی افزود: زندگی زناشویی یک علم است که برای هر زوج منحصر به فرد است و باید برای هر زوج به طور جداگانه تعریف شود.افراد باید قبل ازدواج آموزش های لازم را برای ورود به زندگی مشترک ببینند تا با آمادگی بیشتری وارد یک زندگی شوند.
 
رفتار کودکانه را این بار کنار بگذارید
دکتر فدائی روانپزشک در خصوص نحوه برخورد تاکید کرد: افراد باید تفاوت بین خود و همسرشان را به رسمیت بشناسند، خیلی از افراد با خود محوری گمان می کنند هر آن چیزی که آنان هستند و یا آنان درست می دانند توسط دیگران هم به همان ترتیب مورد پذیرش است، این نوعی خود محوری کودکانه است چون کودکان احساس می کنند که دیگران هم مانند آنها فکر می کنند و یا مانند آنها احساس می کنند.
 
وی خاطر نشان کرد: دانستن این موضوع که انسان های دیگر افکار، ذهنیت و خواسته های دیگری دارند نشان دهنده بلوغ فکری است، اگر زن و مرد به این نکته توجه کنند که همسرآنها با خودشان متفاوت است. ذهنیت و سلیقه متفاوتی با آنها دارد، در این صورت می توانند بفهمند نخستین پایه های بلوغ فکری در زندگی زناشویی  آنان گذاشته شده است.  دانستن این تفاوت ها گام اول است برای اینکه دو طرف بتوانند به یکدیگر نزدیک شوند.
 
 زندگی مشترک زوج‌ها قبل و بعد از تولد نوزاد قطعاً به یک شکل نخواهد بود و دست خوش تغییراتی می شود  که عمدی نیست، قبل از تولد، رابطه در خانه یک ارتباط صمیمی و دو طرفه است که هر کاری بر اساس علایق مشترک صورت می گیرد، در حالی‌ که با ورود نفر سوم تقریبا تمام تصمیمات و فعالیت‌ها حول و تحت تاثیر این تازه وارد دوست داشتنی گرفته می شود، کم کم آن ارتباط صمیمی بین زن و مرد کاسته می شود و کمتر به خواسته های یکدیگر بها می‌دهند، البته نه از روی عمد و همین امر موجب آغاز دلخوری های زوجین از هم می‌شود.  
 
بهترین راهکار برای حل تنش‌های بعد از تولد نوزاد صحبت‌ کردن است. اگر متوجه تغییر رفتار همسرتان شدید، باید به جستجوی دلیل بپردازید تا بتوانید آن را برطرف کرده و عشق  را میان خود و همسرتان را دوباره زنده کنید، باید طرفین بدانند، فرد سوم اضافه شده به زندگی آنها، نه تنها عامل تفرقه و دوری نمی باشد بلکه موجب تحکیم رابطه بین آنان می شود چون که بسیار عزیز است و نیاز به حمایت و آموزش از سمت پدر و مادرش را دارد، هیچ یک از والدین نباید دیگری را در این راه سخت ولی زیبا تنها گذارد.