پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- 1- فرهنگ غلطی در کشور ما در حال توسعه است که همه ما پیشرفت کشور را در گروه فعالیت دیگران می دانیم. به عبارت دیگر فکر می کنیم کسانی دیگری باید بیایند و مسائل اساسی کشور را حل کنند. و به طور خاص همه ملت نشسته اند تا مسئولان مسائل کشور را حل کنند. بویژه منتظریم تا در هر انتخابات به مثابه یک لپ لپ یک رئیس جمهور خوب انتخاب بشود و در کشور معجزه ایجاد کند. البته همه این مسائل بهانه خوبی برای توجیه تنبلی، کم کاری و  عملکرد فعلی ما هست... 

2- گرچه نمی توانیم از نقش و عملکرد کلیدی مسئولان غفلت کنیم اما واقعیت آن است این طور انتظار از مسئولان تقریبا مشابه همان انتظار ظهور انجمن حجتیه است، انتظار نیست، قعود است. به جرات می توانم بگویم که بخش عمده ای از جامعه ما کارهایشان را به درستی انجام نمی دهند. دانشجو به درستی درس نمی خوانند، کارمند کارها سمبل می کند، استاد به خوبی نقش استادی اش را ایفا نمی کند و مسئول هم یکی است مثل همین افراد... وقتی وضعیت چنین است با اکثریت بگوییم: منتظرین به سبک انجمن حجتیه. کاری که از دست خودمان بر می آید را انجام نمی دهیم و انتظار داریم دیگران کم کاری ما را جبران کنند. 

3- اما واقعیت این است که پیشرفت کشور تقریبا به تعداد افرادی است که در متن واقعی کار و در کف جامعه یک سنگر را دست گرفته و پیش می برند. 

همچون شهید مصطفی احمدی روشن و چند شهید دیگر هسته ای که سنگر این فناوری را دست گرفتند و ما به داشتن آن مفتخر شدیم و این سالها چیزی در دست داشتیم که با آن مذاکره کنیم 

همچون جوانانی که پرچم عدالتخواهی مقام معظم رهبری  را جانانه دست گرفتند و در مقطعی به یک گفتمان غالب تبدیل کردند و چنین جوانانی هیچگاه برای اقتصاد مقاومتی و جنبش نرم افزاری و مسئله سبک زندگی و امثال آن پیدا نشد. 

همچون چند جوانی که عمر جوانی شان را برای فناوری نانو گذاشتند و امروز جمهوری اسلامی به آن مفتخر است. 

همچون چند نفر قلیلی که خودشان را وقف جشنواره عمار کرده اند

و ده ها مثال پیشرفته دیگر . هر خط افتخار آمیر کشور را پیگیری کنید در انتهایش چند نفرند که خودشان را وقف این کار کردند.

4- اگر بخواهیم کشور پیشرفت کند باید این منطق را در بین خودمان توسعه بدهیم:

هرکسی عمرش را برای یک کار کشور بگذارد تا به نقطه ای برسد که نظام به آن افتخار کند. اصولش می شود تمرکز بر کار، کیفیت در کار، از خود گذشتگی و ایثار و جا انداختن این نکته که اگر آن کار را ما انجام ندهیم کس دیگری انجام نخواهد دارد. اول و آخر کار خودمانیم. از هیچ کس دیگری برای پیشرفت کار توقع نداشته باشیم و کار را به همکاری و همراهی و کمک هیچ کس گره نزنیم.

5- با این توضیح کارهای فراوانی در کشور روی زمین مانده است که نام آنها را سنگرهای بی مصطفی گذاشته ام. یعنی مسائلی که هنوز برای آنها فردی همچون شهید احمدی روشن پیدا نشده است که جانانه کار را دست بگیرد و به ثمر برساند. از مسائل کشاورزی  و اقتصاد گرفته تا مسائل فرهنگی و سیاسی و ده ها کار دیگر! یک مثال بارز آن همان نظام اداری است.

تکمله: 

شهید تهرانی مقدم: «فقط انسانهای ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند.»