پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عليرضا کافي- ازدواج فيس بوکي منجر به طلاق شد.ازدواجي 5ماهه که فرصتي ايجاد کرد تا چهره واقعي داماد براي عروس جوان و خانواده اش روشن شود. حالا همه مي دانند علي نه مهندس است و نه پولدار. اقامت کانادا هم ندارد و در طول زندگي حتي پايش را از کشور هم بيرون نگذاشته است. واسطه آشنايي علي و بهاره با يکديگر فيس بوک بود.وقتي با هم آشنا شدند علي گفت اقامت کانادا دارد و در کانادا کار ساخت و ساز انجام مي دهد.اشک از چشم هاي بهاره سرازير مي شود و به سختي مي تواند جلوي جاري شدنشان را بگيرد.پشيمان است ولي پشيماني سودي ندارد.نفس عميقي مي کشد و مي گويد: يک سال پيش با هم آشنا شديم.نمي دانم از کجا مرا پيدا کرده بود ولي وقتي سر حرف را باز کرد شيفته صحبت ها و کمالاتش شدم. معلوم بود انسان متشخص و تحصيل کرده اي است.رابطه مجازي مان دو ماهي ادامه داشت تا اين که گفت: براي ديدن خانواده اش به ايران آمده و مي‌خواهد مرا ببيند.با کمال ميل قبول کردم و سر قرار حاضر شدم.جوان معقولي بود. مي‌گفت که مهندس است و براي يک شرکت ساختماني در کانادا کار مي‌کند. مي گفت که وضع مالي اش آن قدر خوب است که تا آخر عمر بتواند تمام آرزوهاي مرا برآورده کند.او آن قدر خوب نمايش بازي کرد که پدر و مادرم هم فريب زبان چرب و نرمش را خوردند. بهاره نگاهي به صورت پدر مي اندازد و دوباره نگاهش را به سنگ فرش هاي پياده رو مي دوزد. پياده روي ميدان ونک تهران، درست مقابل دادگاه خانواده. جايي که حتي فکرش را هم نمي کرد روزي سروکارش به چنين محکمه هايي بيفتد و قرار باشد از عشقي که برايش شب و روز نداشت، جدا شود. اما حالا بعد از 4 ماه فهميده است که علي ديپلمه اي بيش نيست و تا به امروز حتي پايش را هم از کشور بيرون نگذاشته. حالا يک ماهي مي شود که براي طلاق پله هاي دادگاه خانواده ونک را بالا و پايين مي رود تا شايد بتواند اغفال شدنش توسط مهندس قلابي را ثابت کند.پدرش مي گويد: بهاره فقط 23سال دارد و چنين ضربه اي براي او سنگين است.او از اين که با اين سن و سال شيفته حرف هاي مردي با شخصيت تقلبي شده، هم بهت زده است و هم ناراحت.حتي ناراحت تر از دختري که تمام زندگي اش را به آشنايي با مردي در فضاي مجازي باخته است.ظهور و بروز شخصيت هاي دروغين و فرصت مناسبي که براي ابراز وجود در شبکه هاي اجتماعي و سوء استفاده هاي فراوان براي اين دسته از افراد وجود دارد باعث شد تا به آسيب شناسي موضوع شخصيت هاي تقلبي درفضاي مجازي به ويژه شبکه هاي اجتماعي بپردازيم.پس از شنيدن ماجراي علي و بهاره و ديدن دختري که زندگي اش را باخته مي بيند به سراغ دکتر مجيد ابهري جامعه شناس، رفتار شناس و استاد دانشگاه رفتم تا علل بروز چنين آسيب هايي را جويا شوم.

نبود نظارت بر شبکه هاي اجتماعي، راهي براي ظهور شخصيت هاي تقلبي
دکتر ابهري يکي از عوارض شبکه هاي اجتماعي به خصوص نرم افزارهاي تلفن همراه مانند وايبر، واتس آپ، تانگو و اينستاگرام را نبود کنترل کافي و فقدان نظارت بر گروه هاي تشکيل شده مي داند.وي با بيان اين که بايد قبل از ورود هر پديده اي ابتدا بستر فکري و فرهنگي لازم براي آن آماده شود مي گويد: در غير اين صورت عوارض و ناهنجاري هاي مختلفي به جامعه تحميل خواهد شد.درست مانند اين نرم افزارها و شبکه هاي اجتماعي که به دليل ورود غافلگير کننده شان عواقب ناگواري را براي جامعه به ويژه نسل جوان رقم زده اند. او جدا از آسيب هايي مانند جريان سازي هاي فکري غلط و شايعه سازي به نوعي آسيب مغفول مانده ناشي از تقلب در شخصيت يا وارونگي هويت اشاره مي کند و مي گويد:برخي افراد دراين شبکه ها جنسيت يا سن و موقعيت اجتماعي خود را به دروغ معرفي مي کنند.وقتي او را در جريان ازدواج فيس بوکي علي و بهاره قرار مي دهم مي گويد: اين چنين اتفاقاتي به صورت چشمگير در کشور در حال افزايش است و اين نمونه اي بسيار عادي است.او به مواردي که تا کنون با آن ها مواجه شده است اشاره مي کند و مي گويد: در يکي از موارد مرد ميانسالي خود را جواني 25 ساله با تحصيلات عالي دانشگاهي معرفي کرده بود و از اين طريق توانسته بود دل دختر جواني را به دست آورد اما بعد از ملاقات حضوري وقتي هويت او براي دختر مشخص شد به دليل دلبستگي ايجاد شده ارتباط ادامه پيدا کرد و باعث بروز آسيب هاي بسياري در زندگي هر ۲ نفر شد.

دعوت کاربران به مراکز فساد و عرفان هاي کاذب با هويت هاي جعلي
دعوت به اماکن و مراکز فساد و مصرف مواد مخدر و حتي جلسات عرفان هاي دروغين و کاذب نيز از ديگر کاربردهاي شبکه هاي اجتماعي براي شخصيت هاي دروغين و متقلب با اهداف فريبکارانه است. دکتر ابهري با استناد به تحقيقات وسيعي که بنياد علوم رفتاري انجام داده است از افزايش روزافزون آسيب هاي ناشي از شبکه هاي اجتماعي در حوزه مصرف مواد مخدر و گرايش جوانان به فساد و عرفان هاي دروغين خبر مي دهد و تأکيد مي کند: متاسفانه گروه هاي مختلفي با عنوان مثبت انديشي،تقويت جهان بيني، احضار روح و آينده نگري در شبکه هاي اجتماعي ايجاد شده اند که با جذب فرد و کشاندنش به جلسات حضوري او را در باتلاقي هولناک مي اندازند.

کلاهبرداري در فضاي مجازي با هويت قلابي
براي بررسي بيشتر سري به آرشيو روزنامه مي زنم.خبر حکايت از کلاهبرداري شخصي با هويت جعلي از دختران و زنان جوان دارد. فردي پس از برقراري روابط دوستانه با زنان و دختران در شبکه هاي اجتماعي و ارسال پيام هاي عاشقانه، به آنان وعده ازدواج مي داد و پس از جلب اعتماد طعمه هاي خود با اين شگرد که مي تواند گوشي هاي گران قيمت تلفن همراه را به نصف قيمت براي آنان خريداري کند اقدام به کلاهبرداري مي کرد.رئيس پليس فتاي خراسان رضوي در اين باره گفته بود: متهم 33 ساله در آخرين کلاهبرداري خود يک ميليون و ۵۰۰ هزار تومان از زن جواني گرفته بود تا براي او 2 گوشي بخرد که با اعلام شکايت اين زن، وي در چنگ قانون گرفتار شد. خبر ديگر در اين باره مربوط به مردي 42ساله بود که از طريق شبکه هاي اجتماعي با کودکان خردسال به منظور آزار آنان، طرح دوستي مي ريخت و بدين ترتيب براي کودکان در مسير مدرسه ايجاد مزاحمت مي کرد.دکتر ابهري درباره کلاهبرداري هاي شايع در فضاي مجازي آن هم با هويت هاي تقلبي مي گويد:اين مورد نيز تنها يکي از نمونه هاي کلاهبرداري در فضاي مجازي و از طريق هويت تقلبي است.کلاهبرداري هاي مختلفي در زمينه شرط بندي،قمار و بازي هاي مجازي صورت مي گيرد و زيان هاي هنگفتي به کاربران وارد مي کند.بنابر اين بايد گفت ورود نوجوانان و جوانان به اين شبکه ها باعث بروز عوارض و آسيب هاي متعددي براي آن ها مي شود که قسمت قابل توجهي از آن ها قابل درمان و علاج نيست. تنها کاري که بايد در اين راستا انجام شود اطلاع رساني شفاف درباره آسيب هاي ناشي از استفاده ناصحيح از شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي توسط نهادهاي فرهنگي و رسانه ها ست.حتي در بسياري از موارد لازم است نهادهاي امنيتي و قضايي ضمن ورود به مسئله، افراد و مراکز ايجاد کننده مشکل و حتي شايعه ساز را شناسايي و از ادامه کارشان جلوگيري کنند، چرا که اين افراد با دروغ پراکني و ايجاد اضطراب اجتماعي، امنيت رواني جامعه را برهم مي زنند.

هويت تقلبي راهي براي اظهار وجود افراد خجالتي
رامين دانشجوي سال دوم رشته نرم افزار است.پدر و مادرش مي گويند که درون گرا و خجالتي است و علاقه اي به روابط اجتماعي ندارد. مادر مي گويد: از وقتي وارد خانه مي شود پاي رايانه شخصي اش مي نشيند و کار مي کند. حتي غذايش راهم پشت ميز رايانه مي خورد و خواب و خوراکش شده رايانه و شبکه هاي اجتماعي.حتي حاضر نيست با اعضاي خانواده در ميهماني هاي خانوادگي شرکت کند و اين موضوع براي خانواده به عذاب تبديل شده است.اين داستان واقعي از زندگي پسري 22 ساله است که پدر و مادرش با شرح زندگي اش براي دکتر محسن ايماني روان شناس از او براي بهبود شرايط زندگي پسرشان کمک خواسته اند. دکتر ايماني بعد از شرح ماجرا و اين که اطرافيان و خانواده بعد از بررسي هاي فراوان دريافته اند پسرشان با هويت هاي جعلي در شبکه هاي اجتماعي صفحه دارد و البته تعداد زيادي دوست، مي گويد: بعضي از افراد که با هويت هاي تقلبي وارد شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي مي شوند، افرادي خجالتي هستند که نمي توانند در يک اجتماع واقعي حضوري موفق داشته باشند.اين افراد با هويت مجازي وارد شبکه هاي اجتماعي مي شوند و دست به کارهايي مي زنند و حرف هايي را به زبان مي آورند که دوست دارند در عالم واقع انجامشان دهند. رفتارهايي که گاهي جنبه بزه کارانه هم مي گيرد. در بسياري از موارد افراد بزه کار نيز با شخصيت تقلبي وارد شبکه هاي اجتماعي مي شوند. اين افراد که نمي توانند به راحتي بزه خود را در اجتماع انجام دهند وارد فضاي مجازي مي شوند و به بزه مجازي روي مي آورند.اين روان شناس از سويي حضور افراد افسرده در قالب شخصيتي ديگر در شبکه هاي اجتماعي را تاييد مي کند و مي گويد:افرادي که نمي توانند ارتباطات اجتماعي واقعي خوبي داشته باشند،  از اجتماع مي ترسند و جايگاه خوبي در خانواده و اجتماع ندارند نيز به فضاي مجازي روي مي آورند و با هويت تقلبي نيازهاي رواني و اجتماعي خود را تامين مي کنند.دکتر ايماني انگيزه هاي جنسي و غريزي را علتي ديگر براي درنظر گرفتن هويت جعلي توسط افراد سودجو اعلام مي کند و مي گويد:برخي افراد که با انگيزه هاي جنسي و غريزي وارد شبکه هاي اجتماعي مي شوند ممکن است سن خود را کمتر از آن چه هست مطرح کنند تا بتوانند با افراد کم سن و سال تر ارتباط برقرار کنند.

زوم نظارت درشبکه هاي اجتماعي
دکتر ايماني روانشناس و استاد دانشگاه با هشدار نسبت به حضور چراغ خاموش برخي افراد در شبکه هاي اجتماعي آن هم در نبود نظارت توسط دستگاه هاي نظارتي،امنيتي و قضايي مي گويد:علاوه بر اقدامات قضايي و شناسايي اين افراد،بايد پاسخ اين افراد را از طريق همان راهي که ورود پيدا مي کنند داد.سازمان ها و نهادهاي فرهنگي بايد نسبت به به کارگيري افراد معقول و باسواد براي حضور دراين گروه ها اقدام کنند.