پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- رضا مقدسي- انگليسي ها به بهانه بازگشايي سفارت شان در تهران اصرار بر واردات " تجهيزات فني خاص " به شيوه اي "امن و مورد اطمينان" دارند. معني اين تجهيزات فني خاص و وارداتش با شيوه انگليسي براي ما که همه نوع موذي گري را از حکومت ملکه اليزابت ديده ايم ،کاملا روشن و واضح است.به ويژه اينکه دولت فخيمه بريتانيا يد طولايي در جاسوسي و فتنه گري در اقصي نقاط عالم دارد. اينديپندنت سال گذشته به نقل از يک استاد دانشگاه ووريک انگليس فاش کرده بود : اسناد نشان مي دهد انگليس به صورت مداوم و مخفي، از درون و بيرون سفارتخانه ها و کنسولگري هايش، به شنود و جاسوسي مشغول است. همين روزنامه با انتشار اطلاعاتي از جاسوسي سفارتخانه هاي انگليس در ساير پايتخت هاي اروپايي و آسياي مرکزي تصريح کرده است: در اين مراکز ، امکانات شنود و جاسوسي [منظور همان تجهيزات فني خاص!] نصب شده که اطلاعات را براي پردازش و استفاده سازمان هاي جاسوسي آمريکا و انگليس، به مرکز هماهنگي آژانس امنيت ملي ايالات متحده (ان اس اي)، سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) و ستاد مرکزي ارتباطات جاسوسي دولت انگليس (جي سي اچ کيو) منتقل مي کنند. ظاهرا انگليسي ها فکر کردند حال که مي خواهند دوباره به ايران برگردند، هزينه جاسوسي شان را از جيب ملت ما حساب کنند!

چراغ بي فروغ فرانسه
مناعت طبع استاد حسين عليزاده موسيقيدان کشورمان که با انصراف از دريافت نشان «شواليه» دست رد به سينه دولت و سفارت فرانسه زد خيلي شيرين و دلچسب بود. مخصوصا از اين جهت که رفتار اين سفارتخانه و برخي ديگر از سفارتخانه هاي دول غربي در دعوت و يارگيري معدودي از هنرمندان و سياست بازان و... آدم را ياد ديگ هاي پلوي سفارت انگليس در ماجراي مشروطه مي اندازد که به دنبال درست کردن کلاه از نمد اختلافات و مسائل داخلي ديگران هستند، و اما پاسخ استاد عليزاده هم بسيار بجا و ستودني بود آنجا که تصريح کرد : «خود را بي نياز از دريافت هر نشاني دانسته، همچنان اندر خم کوي دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ايستاد.» البته لازم است دردمندي آقاي عليزاده را مسئولان فرهنگي جدي بگيرند که: «شايد اگر در ديار ما توجه و درک از هنر والاي موسيقي همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان - که بايد خدمتگزاران تاريخ و فرهنگ و هنر باشند- مي بود، يک هديه و عنوان غيرخودي اين همه انعکاس نداشت. وقتي در فضاي هنري نور کافي نباشد، چراغي کوچک خورشيد مي شود.»

يک فيلم و يک کتاب براي شب هاي پاييزي
شب هاي بلند پاييز و زمستان از گذشته در فرهنگ ما با قصه گويي و شاهنامه خواني و جنبه هاي فرهنگي همراه بوده است.

البته ممکن است الان اين سنت کمرنگ شده باشد و رسانه هاي جديد جاي آن را گرفته باشند.اما به هر حال خيلي لازم است که خانواده ها توجه به فرهنگ و هنر را در لابه لاي همه مشکلات شان فراموش نکنند .

الغرض مي خواستم پيشنهادي بدهم که در برنامه شب هاي پاييزتان يکي ديدن فيلم شيار 143 ساخته خانم نرگس آبيار را قرار بدهيد که انصافا فيلمي پر از احساس و عاطفه است و اداي ديني است به مادران شهداي سرافراز ايران اسلامي و دوم مطالعه خاطرات خانم معصومه آباد از دوران اسارت در زندان ها و اسارتگاههاي رژيم بعثي عراق. کتاب «من زنده ام» خانم آباد که فکر مي کنم الان چاپ پنجاهم خود را پشت سر گذاشته باشد به ويژه از اين حيث که خاطرات اسارت يک دختر 17 ساله را در دوران دفاع مقدس بازگو مي کند، حائز اهميت است که دختران و زنان اين سرزمين چگونه با رشادت و سرافرازي در کنار مردان مقاوم کشورمان در سخت ترين شرايط از هويت و عزت ايران و ايراني پاسداري کردند.

تاثير نوسانات سکه و ارز بر نظام آموزشي!
وزير آموزش و پرورش از تغيير مجدد متون کتاب هاي درسي خبر داده است. متاسفانه تغيير در بخش هاي آموزشي زياد و مکرر اتفاق مي افتد؛ از تغيير در نظام آموزشي گرفته که هر يک از وزرا مي خواهند بر روي اين ديوار يادگاري بنويسند تا محتواي کتاب هاي درسي که سال به سال دستخوش دگرگوني مي شود. 2 سال قبل نظام آموزشي در پي تغييرات مکرر سال هاي پيش از آن، چنان سريع و شتابزده تصويب و اجراشد که مدارس و معلمان را غافلگير کرد چه رسد به خانواده ها که هنوز نمي دانند بالاخره فرزندشان مقطع ابتدايي درس مي خواند يا راهنمايي يا متوسطه اول يا متوسطه دوم و يا ...! که بر اثر آن تغييرات شتابزده، مدارس از جهت تامين کلاس هاي درس تا توجيه کادر آموزشي دچار مشکل و سردرگمي شدند و حالا هنوز از آن سردرگمي رها نشده، مجددا از تغييرات جديد خبر داده مي شود . حقيقتا بايد به مسئولان آموزش و پرورش تاکيد کرد که عزيز جان ! اينجا بازار سکه ودلار نيست که هر روز دچار تغييرات خلق الساعه شود.