پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدمهدی ساکنی- رصد، چند سال است که موضوع “اینترنت” به یکی از پربحث ترین مباحث فرهنگی، اجتماعی کشور تبدیل شده و هر روز ابعاد جدیدی از آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. از شبکه های اجتماعی و اعطای مجوز به اپراتورها برای اینترنت نسل سوم و چهارم (۳G و LTE) گرفته تا راه اندازی شبکه ملی اطلاعات(۱) که هنوز محقق نشده است.

در این بین مسئله نظارت و ارزیابی این عرصه و اتفاقات و ماجراهایی که صورت می پذیرد، به خاطر گستره ارتباطی آن، برای همه مسئولان بسیار مهم و غیر قابل اغماض است. برخی از کارشناسان اثرات اجتماعی و فرهنگی و آثار مخرب آن در جامعه مورد نظر دارند و برخی بر مسائل مجرمانه و امنیتی آن تاکید می کنند. حجت الاسلام محسنی اژه ای، معاون اول قوه قضاییه، دیروز طی نامه ای به وزارت ارتباطات، فیلترینگ شبکه های اجتماعی- ارتباطی(۲) را رسانه ای کرد و با ضرب الاجلی یک ماهه، از دولت خواست نسبت به فرآهم‌آوری زمینه و بستر فنی مورد نیاز مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی موثر شبکه‌ها اقدام لازم را انجام دهد. هم چنین اژه ای هشدار داد، درصورت عدم اقدام مقتضی جهت مسدودسازی این شبکه ها: «قوه قضائیه در راستای وظایف ذاتی خود نسبت به مسدودسازی شبکه‌های اجتماعی دارای محتوای مجرمانه اقدام مقتضی به عمل آورده و با متخلفین از دستورات قضایی در هر رده‌ای طبق قانون برخورد خواهد نمود.»

چرا ماجراهای اینترنت این قدر داغ است؟
از یک منظر، “اینترنت” هم اقتصاد است و هم فرهنگ. اقتصاد است چون از طرفی دولت از افزایش فروش و توسعه خدمات اینترنتی سود می کند و از طرفی، امروزه همه صاحبان سرمایه و کسب و کار، موفقیت خود را وابسته به آن می دانند. فرهنگ است چرا که پرطرفدارترین رسانه ها در بین تأثیرپذیرترین مخاطبان (جوانان و نوجوانان) در هوای اینترنت نفس می کشند. طبیعی است برای چنین موجودی که نقش اول یا مکملِ بسیاری از فیلم های جهان را بازی می کند، این همه پدر و پدرخوانده پیدا شود.

شبکه های اجتماعی کجای اینترنت قرار دارند؟
خیلی سخت می شود مثالی یافت که نسبت شبکه های اجتماعی به اینترنت را به خوبی به ذهن متبادر کند، اما امروزه می توان گفت اینترنت بدون شبکه های اجتماعی-ارتباطی، شبیه کشوری است که مردم آن کر و لال باشند و تنها راه ارتباط آن ها باهم دیوارنوشته های روی خانه هایشان باشد! هر کس بخواهد بداند چه کسی چه می گوید باید به آدرس او سر بزند!

پیامدهای فیلترینگ شبکه های اجتماعی-ارتباطی
۱- آیا باید منتظر مقابله دولت با قوه قضائیه باشیم؟ دولت، ماهانه بیش از ۱۸۷ میلیارد تومان از فروش پهنای باند اینترنت درآمد دارد(۳). اینترنتی که بیشتر از همه در شبکه های اجتماعی مصرف می شود. از طرفی قطعا دولت برای اعمال فیلترینگ چندلایه جدید و نظارت بیشتر بر اطلاعات انتقالی هزینه هایی متقبل خواهد شد. از کاهش سودِ دولت از فروش پهنای باند اینترنت که بگذریم معضل برآورده نشدن انتظارات طرفداران دولت با توجه به وعده های آقای روحانی نسبت به بهبود وضع اینترنت کشور، برای دولتمردان به راحتی قابل چشم پوشی و گذشت نیست!

۲- آیا کاربران فیلترینگ را می پذیرند؟ اینکه بدانیم فیلترینگ در ممانعت از دسترسی کاربران به یک شبکه اجتماعی یا حتی در محبوبیت آن چه تأثیری دارد، شاید شاخص خوبی برای سنجش موفقیت فیلتر کردن یا فیلتر نکردن یک شبکه اجتماعی باشد. به طور مشخص تجربه ناموفق فیلترینگ فیسبوک (که به افزایش فروش فیلترشکن ها منتهی شد) و تجربه موفق فیلترینگ ویچت (که به ریزش ناگهانی کاربرانش ختم شد) نشان می دهد، آن چه تعیین کننده است فیلترینگ نیست بلکه کاربران هستند که برای برطرف کردن نیازهایشان راه ساده تر را انتخاب می کنند. اگر جایگزین دلخواه وجود نداشته باشد، اکثر کاربران به هر نحوی (از جمله استفاده از فیلتر شکن و…) به مقابله با فیلترینگ می پردازند و اگر جایگزینی وجود داشته باشد به راحتی از یک شبکه به شبکه دیگر کوچ می کنند. این شبیه به یک قانون نانوشته است: کاربرانِ شبکه های اجتماعی از حضور در این اجتماع دست بردار نیستند، بلکه از شبکه ای به شبکه دیگر منتقل می شوند!

قطعا میزان مضرات برخی از شبکه های اجتماعی مذکور از دیگر شبکه های اجتماعی کمتر است، پس انتخاب هوشمندانه شبکه های اجتماعی برای فیلترشدن، می تواند تا حدی برای انتقال کاربران به محیط های سالم تر کمک کند و به عنوان راه حلی مقطعی قابل دفاع باشد اما این روش لزوما راه حلی جامع برای کاهش دائمی آسیب های شبکه های اجتماعی نیست؛ چرا که هر روز شاهد ظهور پدیده ای نو و غیرقابل پیش بینی در این عرصه هستیم؛ امروز تانگو و لاین و واتس اپ، و خدا می داند فردا چه؟

۳- شیوع نگران کننده فیلترشکن ها: در صورتیکه فیلترینگ به صورت هدفمند و مؤثر صورت نگیرد و برای این نیاز مردم، که همان حضور و ارتباطات اجتماعی در فضای مجازی است، جایگزینی وجود نداشته باشد، فیلترینگ نه تنها سودمند نخواهد بود بلکه به رواج فیلترشکن ها ختم خواهد شد. یعنی سود هنگفت برای سودجوها و پنبه کردن رشته همه فیلترینگ های مناسب قبلی. چراکه این خطر بسیار جدی است که پای کاربران یک شبکه اجتماعی فیلترشده (مخصوصا جوانان و نوجوانان) به محیط های ناامن تر از قبل باز شود.

۴- ایجاد و ارائه شبکه های اجتماعی داخلی، یک راه حل قطعی یا تنها یک پیشنهاد؟ یکی از نکات مهم نامه، به مهلت خواهی ۳ ماهه وزارت ارتباطات جهت فراهم آوری، پالایش هوشمند محتوای مجرمانه و ارائه شبکه های اجتماعی داخلی همسطح با شبکه های مذکور اشاره دارد (که بر اساس نامه دادستان کل کشور، به پایان رسیده است). متاسفانه در این زمان سه ماهه، اقدام موثر و ملموسی که به رفع مشکل شبکه های اجتماعی- ارتباطی منتهی شود، صورت نپذیرفته است، شاهد این که همچنان، شبکه های ارتباطی فیلتر نشده اند، بی آنکه اشکالات وارد به آن ها رفع شده باشد. ایجاد بستر مناسبِ فرهنگ ایرانی اسلامی و ایمن برای برطرف کردن نیاز مردم، با حفظ حریم شخصی، توزیع مناسب سرورها، استفاده از سرویس های ابری داخلی، بهره گیری از پروتکل های ایمن، توجه به تحول ذائقه و تجربه کاربران و از همه مهمتر جلب اعتماد آن ها برای عضویت و استفاده از شبکه داخلی، کارهای ساده ای نیستند اما در این سه ماه، چه اقداماتی (هر چند حداقلی) صورت گرفته و آیا وزارت ارتباطات قادر است به این اهداف جامه عمل بپوشاند؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است، چه زمانی شاهد عرضه نمونه های ایرانی و حل اشکالات وارد به شبکه های اجتماعی خواهیم بود و وزارت ارتباطات چه تضمینی برای اجرای تعهدات خود ارائه می دهد؟

البته باید پذیرفت که با وجود بستر نرم افزاری و سخت افزاری داخلی و حتی با وجود شبکه ملی اطلاعات نمی توان مدینه فاضله ای را متصور بود که هیچ گونه ناهنجاری و تخلفی در آن دیده نشود، همانطور که در یک اجتماع حقیقی این رؤیا دست نیافتنی است. حتی نظارت و کنترل شدید نیز ممکن و نتیجه بخش نخواهد بود چراکه کاربرانِ بداخلاق و متخلف اینترنت، همیشه گوشه امنی در این بیکران خواهند یافت که از چشم ناظران به دور باشد. از سوی دیگر، حجم انتقال اطلاعات و محتوا  بسیار زیاد است و رشدی نمایی دارد و هرگز امکان نظارت بر همه ابعاد شبکه های اجتماعی وجود نخواهد داشت.

راه برون رفت از مرداب های اینترنت (از جمله شبکه های اجتماعی غربی) بعد از ایجاد شبکه ملی اطلاعات، بازسازی نظام ارزشی فضای مجازی و ایجاد الگوی فعالیت فعال، مبتکرانه و خلاقانه در فضای مجازی است، چرا که بسیاری از قوانین حاکم بر بازی در این عرصه، همچنان با قوانین تعالی بخش آخرین نسخه رستگاری سازگار نشده است!

1- شبکه ملی اطلاعات یا اینترانت ملی عنوان پروژه ای راهبردی و استراتژیک است که گفته می شود قرار است تا پایان برنامه پنجم توسعه یعنی پایان سال ۱۳۹۴ کامل گردد. زیرساخت های مناسب شبکه و مراکز داده ای قدرتمند و حجیم برای تبادل اطلاعات در داخل کشور در کنار بستر های نرم افزاری داخلی، ارکان اصلی شبکه ملی اطلاعات است.

2- شبکه های اجتماعی-ارتباطی به شبکه هایی گفته می شود که علاوه بر امکانات شبکه های اجتماعی امکان چت خصوصی و گروهی را فراهم می کند و غالبا بیس موبایل هستند.

3- stm1 واحد شمارش پهنای باند در حد کلان است که هر stm1 برابر ۱۵۵ مگابیت بر ثانیه است. دولت برای هر stm1 حدودا ۳۰۰۰دلار هزینه می کند و حدود ۲۴ میلیون تومان می فروشد. با توجه به حجم ورودی پهنای باند اینترنت کشور که برابر ۱۲۱۰گیگابیت بر ثانیه یا ۷۸۰۶ stm1 است، درآمد دولت تقریبا برابر ۱۸۷ میلیارد تومان می شود.

۲۴۰۰۰۰۰۰*۷۸۰۶=۱۸۷۳۴۴۰۰۰۰۰۰ تومان (در ماه)