ادب چیز خوبی است، بی ادبی هم بد. فقط نمی دانم این ادب و اخلاق چرا شیفتی شده؟ گاهی خوب است گاهی نیست. نوبت ما که می شود، همه استاد اخلاق می شوند! مثلا اگر آمریکایی ها به ما و تمام اجداد ما و ژن و کروموزوم ما بد و بیراه بگویند، بعضی آدمها اصلا پیدایشان نمی شود، اما اگر ما به آنها بگوییم خودتی، فورا سروکله جماعت مدعی اخلاق و ادب پیدا می شود که ای داد و بی داد فرهنگ و تمدن چندین هزارساله ایرانی و آریایی زیر سوال رفت!

چیزی که در میانه این دورویی و دورنگی عجیب است، غرور و غیرت از دست رفته جماعتی است که همیشه برای عزت و آبروی ایران نوحه سرایی می کنند، اما رگ گردنشان به وقت توهین مقامات غربی به ایرانی نمی زند. تشخیص این دو رویی البته کار سختی نیست. این وطن پرستان کاغذی، از لج جمهوری اسلامی، حتی حاضرند چشم ها و گوش هایشان را بر همه توهین ها و اهانت ها ببندند و همه خیانت ها و جنایت ها را هم به نوعی توجیه کنند (جنایتهایی مثل کودتای ۲۸ مرداد، سقوط دولت ملی، حمایت از شاه مستبد، کودتا و حمله نظامی مستقیم، حمایت از صدام جنایتکار، سقوط هواپیمای مسافری و سالها تحریم ظالمانه) فقط به این امید که آن بیگانه متجاوز، در دشمنی و مخالفتش با حکومت ایران سربلند باشد!

سالها و دهه ها و قرنهاست که غربی ها، با مردم دنیا مثل برده ها و بربرها رفتار می کنند، همه دنیا جز خودشان را وحشی می نامند. حتی در کتابهای بزرگان اندیشه آنها هم چنین تعابیری به وفور پیدا می شود که رسما از رام کردن یا نابودی بربرهای دنیا سخن گفته اند! امروز هم دقیقا با همان نگاه و همان ادبیات با مردم سایر کشورها حرف می زنند؛ گاهی به صراحت به ما می گویند وحشی و محور شرارت، گاهی هم به ظاهر مودبانه. اما جنس، همان جنس است. (اتفاقا دم آن کسی گرم که صداقت دارد و نیتش را پنهان نمی کند. این به ظاهر مودبها، صد برابر نامردتر از آن قبلی ها هستند!)

دروغها بزرگ و بزرگتر شده، مغزها تهی، گوش ها و چشم ها انبار دروغ های پر زرق و برق رسانه ها. سابقه بمباران اتمی در پرونده آنهاست، اما مدعی مبارزه با بمب اتم هستند! دو جنگ جهانی براه انداختند با میلیون ها قربانی، اما امروز سردمدار صلح و آزادی و حقوق بشر و دموکراسی هستند. ظرف مدت چند دقیقه با یک بمباران هوایی، دهها نفر آدم بی گناه را به قتل می رسانند، اما چاقوی فلان تروریست عرب را دائما عین سریالهای تلویزیونی جلوی چشم بینندگان می آورند. از محاصره چند ساله غزه حمایت و خیلی راحت ادعا می کنند که حماس اسرائیل را محاصره کرده! مرگ صدها کودک فلسطینی را نمی بینند و برای دیوار ترک خورده اسرائیلی گریه می کنند. تا آخرین لحظه و با تمام قوا از مستبدین و مرتجعین عرب حمایت می کنند، اما ناگهان رنگ عوض می کنند و طرفدار مردم می شوند! با مزخرف ترین حکام عرب دور یک میز می نشینند، اما از آن همه ادعای آزادی و دموکراسی خجالت نمی کشند.

آیا اینها خود بزرگترین توهین به شعور انسان نیست؟ توهین به انسانیت نیست؟ اما کجاست انسان؟! کجاست آدمی که داد بزند و اعتراض کند به این همه توهین و تمسخر؟ کجاست آدمی که این نظم مضحک نوین را برهم بزند و لختی این پادشاه دروغگو را فریاد بزند و او را رسوا کند؟

روح خمینی شاد که بعد از گذشت سالها، خاطره ایستادنِ برده وار شاهنشاه ایران مقابل ارباب دنیا رییس جمهور آمریکا، او را آزار می داد. چون برای انسان آزاده هیچ چیز مثل تحقیر شخصیت او تلخ و ناراحت کننده نیست. خمینی درد و رنج سالها تحقیر ملت ایران و مستضعفان عالم را چشیده بود، بخاطر همین هم تحقیر آمریکا و مسئولین آمریکا را جزء سیاست ها و عبادتهای اصلی خود می دانست. اما آریایی های خفته در گهواره باستانی، از لج او پستانک کدخدا را با حرص و ولع بیشتری می مکند و تاب تحمل ناراحتی او را ندارند.

ژست این روزهای بعضی آدمهای مجازی به سخنان اخیر رهبری از همین جنس هست. می گویند چرا موقع افشاگری درباره دروغگویی آمریکایی ها، به سخنگوی آنها اهانت کرده؟! یعنی کار به جایی رسیده که حتی «دختره» گفتن فلان مقام آمریکایی هم توهین تعبیر می شود و باعث رنجش خاطر این وطن پرستان! یکی نگران اخلاق است یکی هم مدعی توهین به جنسیت زن!

عجبا! ادب و شعور هم انگار تغییر کاربری داده اند. فریاد زننده و برهم زننده این بازی مضحک، به بی ادبی و بی اخلاقی متهم می شود! توهین به شعور و انسانیت عادی شده و انسانیت به جنسیت تنزل پیدا کرده. این آدمها تازه به شیطان رسیده اند که به جنسیتش می نازید! اما درد آدم جنسیتش نیست، انسانیتش هست. هرچند درد آدم سجده کننده مقابل شیطان بزرگ، تنها جنسیتش هست!

واقعیت این است که ناراحتی این جماعت، اصلا اخلاق و ادب نیست، نگرانیشان فقط و فقط ایستادگی ایران مقابل ارباب جهان است. اینان نه فقط موقع تحقیر آمریکا، بلکه حتی به وقت مقاومت مظلومانه و منطقی ما هم زبان اعتراضشان دراز است. چرا که اساسا مشکلشان لحن و کلام نیست، مشکلشان نفس مخالفت با کدخداست!

این آدمها را که می بینم یاد خاطرات جلال رفیع می افتم «در بهشت شداد» و آرزویش برای شیشکی کشیدن ِ محکم برای رییس جمهور آمریکا! لحظه ای که پای سخنرانی جرج بوش پدر در سازمان ملل نشسته بود که از تلاش های دولت آمریکا برای حل مشکلات همه ملتها سخن می گفت: «توجه و تلاش ما فقط متوجه ملت آمریکا نیست، بلکه ما به امم متحده عالم می اندیشیم!»

حالا شما به بزرگی خودتان، این بی ادبی سی ساله ما را ببخشید که به سرتاپای آمریکا و مقامات آمریکایی شیشکی می کشیم!