یک. ماجرای مسمومیت سریالی دانش آموزان، ابعاد تازه‌ای یافته و برای مردم و مسئولان اولویت شده است. این‌که ریشه و منشأ این مسمومیت‌ها کجاست، عامدانه است یا نوع جدیدی از بیماری ظهور کرده، اگر عامدانه است از کجا هدایت می‌شود  و سؤالات دیگری ازاین‌دست، موضوع این نوشته نیست. متولیان درمانی و امنیتی، روی این ابعاد موضوع در حال جمع‌آوری اطلاعات و بررسی هستند و ماجرا دیر یا زود مشخص خواهد شد. موضوع این نوشته، پرداختن به بعد آموزشی و اجتماعی ماجراست و آن‌که در شرایط فعلی چه باید کرد.
دو. بزرگ‌ترین و اولین خطا، سیاسی کردن ماجراست. چند سال پیش، چند نمونه مشکوک از یک بیماری نوظهور در ووهان چین پیدا شد که افسانه‌ها و داستان‌هایی هم به همراهش آمد، بعدها مشخص شد که این نسخه جهش‌یافته‌ای از ویروس سارس است که امروز به آن کووید۱۹ می‌گوییم. همین بیماری آشنایی که دیگر عادی شده و حداقل ۳ سال سرتاسر دنیا را درنوردید. حرف این نیست که این مسمومیت‌ها هم قطعا طبیعی و نشانی از نوعی بیماری است، شاید هم بعدها مشخص شود که این ماجرا، طراحی‌شده و انسانی است. از بعد پزشکی و فنی ماجرا بگذریم، از منظر اجتماعی و رسانه‌ای، اگر کرونا سویه آلفا و دلتا و امیکرون داشته باشد، به نظر می‌رسد حالا با یک‌سویه سیاسی مواجهیم. این روزها که می‌گذرد اما هر کس ماجرای مسمومیت‌های اخیر را سیاسی کند، از هر طرف که باشد قطعا در سمت درست ماجرا نایستاده است. سلامت فرزندان ما، بازیچه دست سیاسیون نیست که آن را به محلی برای انتقام‌گیری از رقیب سیاسی خود تبدیل کنند.
سه. شنیده‌ها حاکی از آن است که تعطیل کردن مدارس در ۱۰ روز پایانی اسفند، در برخی محافل طرح‌شده است. به‌هیچ‌عنوان قابل‌پذیرش نیست که همچنان چنین پیشنهادهایی وجود داشته باشد. این ماجرا اگرچه مهم و جدی است، اما مسمومیت روزانه چند ده نفر دانش‌آموز است. امروز و بعد از گذشت سه سال مشخص‌شده تعطیلی کامل مدارس در دوران پاندمی کرونا که در روزهای اوج، ۷۰۰ نفر از هم‌وطنان ما را به کام مرگ می‌فرستاد هم غلط بوده است. 
همان زمان بسیاری از کشورها که وضع مبتلایانشان شدیدتر از ما بود، یک هفته هم تعطیل نکردند و برخی بعد از چند ماه تعطیلی، مدارس را مجددا به‌صورت حضوری دایر کردند. هنوز که هنوز است، خسارت نسلی سنگینی که در دو سال تعطیلی به آموزش‌وپرورش فرزندان ما واردشده، قابل‌محاسبه نیست. این یعنی امروز مشخص‌شده که حتی تعطیلی برای بیماری مهلکی چون کرونا غلط بوده، تا چه رسد به این‌که امروز و در شرایط فعلی از تعطیلی سخن گفته شود. گزینه تعطیلی قطعا روی میز نیست و هر کس از تعطیلی آموزش حرف بزند، دانسته یا نادانسته به آموزش، مهارت ورزی، سبک زندگی و آینده فرزندان ما آسیب‌زده است.
چهار. نکته دیگر آن‌که ما باید برای شرایط خاص پروتکل و آیین‌نامه داشته باشیم. در هنگامه بحران‌های کوچک یا بزرگ در هر حوزه، باید شخص اول آن دستگاه که مردم پیش از آن چهره او را دیده باشند، در رسانه ملی حاضر شود و با مردم سخن بگوید. باید مشکل را پذیرفت و به‌جای رفتار انفعالی، واکنش مؤثر داشت. در چنین وضعیتی، مردم از صاحب‌منصبان حس پیگیری می‌گیرند و این آرام‌کننده است. مجموعه دستورالعمل‌های بروز چنین شرایطی باید فورا پیش‌بینی گردیده و تمهیدات لازم برای آن اندیشیده شود. الزامات بهداشتی از پوشش و ماسک گرفته تا تغییر شرایط محیطی کلاس‌ها تا حد امکان باید فورا به مرحله اجرا برسد. ماجرا چندان پیچیده نیست، ما از کرونا با آن وسعت و خطر عبور کردیم. این پدیده که نه مثل کرونا وسیع و نه به‌اندازه آن خطرناک است. اگر ترسی هم در دل‌ها به وجود آمده، ناظر به ناشناخته بودن منشأ آن است که در روزهای ابتدایی هر پدیده‌ای مانند همین کرونا، چنین وضعیتی عادی است. اساسا یکی از درس‌های بروز کرونا آن است که پس چنین حوادثی می‌تواند تکرارپذیر باشد. اگر هم بعدها مشخص شد عمدی در کار بوده، طبیعتا عاملان و آمران آن باید به دست قانون سپرده شوند.