رکود در حوزه نشر و افزایش قیمت برای مواد اولیه چاپ، موجب شده تا قیمت پشت جلد کتاب‌ها افزایش و تعداد متقاضیان خرید با کاهش مواجه شود. این درحالیست که روزگار بیماری کرونا و کاهش حداکثری رفت و آمد‌ها فراغتی مناسب برای کتاب و کتابخوانی است. به طورحتم کاهش قدرت خرید مردم برای تهیه کتاب و از طرفی افزایش هزینه‌های تولید و چاپ، حوزه نشر را وارد یک بحران بزرگ خواهد کرد، بحرانی که ممکن است چراغ سرانه مطالعه را خاموش و به یغما ببرد.

مقام معظم رهبری بار‌ها در سخنان خود بر اهمیت و جایگاه مطالعه در جامعه اشاره کرده‌اند، ایشان همواره تاکید داشته‌اند که تنها تولید کتاب برای جامعه مفید نیست بلکه کتابی که به دست مخاطب برسد و مطالعه شود می‌تواند ارزنده و ارزشمند باشد؛ این امر نشان می‌دهد تنها تولید کتاب برای جامعه مفید نیست بلکه باید این کتاب‌ها توسط جوانان و نوجوانان مطالعه شود تا بتواند مسیری ارزشمند برای آینده جامعه فراهم کند، متاسفانه حوزه‌های دولتی و نهاد‌های نیمه دولتی نتوانستند حق مطلب را ادا کنند ما بر این باور هستیم که آمارسازی در کتاب نمی‌تواند راهکار چالش و تشویق جامعه به مطالعه باشد بلکه باید جوانان و نوجوانان را با کتاب و ارزش و اهمیت مطالعه آشنا کنیم. متاسفانه در این راه سیاست‌های اتخاذی حوزه نشر و کتاب به درستی عمل نکرده و گرانی‌های موجود نیز بر شدت این موضوع دامن زده است.

علی‌رغم آنکه تیم فرهنگی آقای روحانی مشکل اصلی در بازار نشر ایران را در ممیزی تعریف کرده بود و در این راستا شعارهایی چون ممیزی پس از چاپ و واگذاری آن به ناشران مطرح شده بود اما حال پس از گذشت ۸ سال می‌بینیم که این حوزه وارد رکودی عجیب و چه بسا بسیار سنگین تر شده است.

*ناآگاهی مردم و جعل ادبیات کج‌فهمان

طی ۸سال گذشته شمار شمارگان کتاب به شدت روند کاهشی یافته و در برخی از حوزه‌ها، ناشران به چاپ ۱۰ نسخه بسنده کرده‌اند. در کنار این موضوع، افزایش ۳۰۰ برابری قیمت کتاب در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و روند صعودی کتابسازی‌ها در سال‌های اخیر، حکایت از حال بد حوزه نشر دارد. حالا پرسش اینجاست که اگر ممیزی مشکل اصلی حوزه نشر بود، چرا پس از هشت سال بازار کتاب ایران با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می‌کند؟

محسن پرویز، رئیس انجمن قلم ایران، معتقد است که نظرسنجی‌ها و کارهای پژوهشی در بازار نشر ایران، حکایت از این دارد که عموم مردم علت نخریدن کتاب را در ناآگاهی از انتشار آن می‌دانند.

البته عامل دیگر که بر رکود بازار کتاب موثر واقع شده؛ نشر اشعار و متون برخی نویسندگان و شاعران با نام‌های جعلی و فاقد سند است که به هزینه تخریب ادبیات جلب توجه می‌کند و نسلی که به مطالعه و تحلیل منطقی عادت ندارد را دچار کج فهمی می‌کند.

بهار مشیری، دختر فریدون مشیری که تلاش می‌کند مانع نشر جعلیاتی به نام این شاعر شود، درباره هدف از نشر جعلیات ادبی می‌گوید: از آنجایی که مشخص نیست هدف از نشر جعلیات تخریب ادبیات فارسی است یا خیر، نمی‌توان در این خصوص به شخصی اتهام زد، اما ادبیات فارسی با نشر جعلیات تخریب نمی‌شود. افرادی که جعلیات را نشر می‌دهند صرفاً خود را به سخره می‌گیرند.

وی با اشاره به اینکه یکی از راه‌های درک جعلی بودن متون ادبی کتابخوانی است، می‌افزاید: افراد باید توجه بیشتری به خواندن کتاب داشته باشند تا اطلاعات مفیدی به ذهن خود انتقال دهند. از طرفی وقتی با اشعار و متن‌های ادبی آشنایی داشته باشند می‌توانند تفاوت میان جعلیات و مستندات را از یکدیگر تشخیص دهند.

*هدف گیری ذائقه هنری مردم

دختر فریدون مشیری ادامه می‌دهد: از نظر من دلیل بی‌توجهی نسل جوان و دیگر افراد به کتاب و مستندات، گرایش بیش از حد آنها به فضای مجازی است. مردم ما به چیزهای بی اهمیت بیشتر توجه می‌کنند تا خواندن کتاب، در واقع کتاب در کشورهای جهان اول جزو سبد اصلی خرید مردم است، اما در فرهنگ ما جایگاه چندانی ندارد.

مدیر کمپین مبارزه با نشر جعلیات ادبی نیز دراین باره می‌گوید: نشر جعلیات آسیب‌های مختلفی دارد. برای نمونه باعث می‌شود تصورات نادرستی از شاعران و سبک آن‌ها در ذهن مردم شکل بگیرد و این امر به تدریج ذائقه هنری و ادبی مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر با این آفت مقابله نکنیم به ادبیات و فرهنگ آسیب جدی وارد می‌شود. تأثیر جعلیات بر نسل جوان و به ویژه نوجوانان به دلیل ارتباط بیشتر آن‌ها با فضای مجازی بیشتر است به طوری که ارتباط آن‌ها با آثار اصلی در حال از بین رفتن است و جعلیات به مرور جایگزین آثار اصلی می‌شوند.

مدیر کمپین مبارزه با نشر جعلیات، درپایان اینگونه ‌تصریح می‌کند: نشر جعلیات به ادبیات آسیب وارد کرده و در صورت ادامه این روند و ورود جعلیات به منابع چاپی، این آسیب بیشتر و جدی‌تر نیز خواهد شد. با اطلاع‌رسانی به مردم می‌توان تا حد بسیاری با جعلیات مقابله کرد.