مجلس شورای اسلامی طرحی را در دستور کار قرار داده که مذاکره با آمریکا را ممنوع خواهد کرد. براساس گزارش‌ها، ۳۶ نماینده انقلابی مجلس یازدهم طرحی را با عنوان «ممنوعیت مذاکره مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی با مقامات آمریکا» امضا  کرده‌اند. 
این طرح هرگونه شروع به مذاکره یا مذاکره مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی ایران با مقامات آمریکایی بدون اجازه و تصویب مجلس شورای اسلامی را ممنوع می‌کند. تخلف از احکام این قانون مستوجب مجازات تعزیری درجه چهار (حبس بیش از پنج تا ۱۰
 سال، جزای نقدی بیش از یک‌صد و هشتاد میلیون ریال تا سیصد و شصت میلیون ریال و انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی) خواهد بود.
نمایندگان امضاکننده طرح در مقدمه آن به خیانت‌ها و جنایت‌های آمریکا در برابر نظام جمهوری اسلامی و بدعهدی آن‌ها در برجام اشاره‌کرده‌اند. آن‌ها تأکید کرده‌اند که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران علی‌رغم تأکیدات رهبر انقلاب، محتوای برجام را به‌گونه‌ای دیگر جلوه داده و مفاد واقعی برجام را برای نمایندگان مردم واضح و کامل بیان نکردند. این امر یکی از دلایل مهم نمایندگان برای طرح ممنوعیت مذاکره با آمریکا از سوی دولت بوده است. 
 چرا ممنوعیت؟
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، اعتیاد به تحریم و بدعهدی در توافقات فی‌مابین با تهران است. نظام جمهوری اسلامی علی‌رغم قطع روابط با آمریکا از زمان تسخیر لانه جاسوسی تا به امروز بارها به دلایل مختلف مجوز مذاکره در سطوح مختلف با آمریکا را صادر کرده است. تاریخ چهار دهه گذشته نشان می‌دهد با وجود تمرکز انقلابی رهبران ایران بر مقابله و مبارزه با آمریکا، جریان‌هایی در عرصه سیاسی کشور وجود داشته‌اند که راه‌حل اولیه برای عبور از مشکلات داخلی را در کاهش سطح منازعات با آمریکا می‌دیدند. حال‌آنکه هسته اصلی سیاست ایران در مبارزه با آمریکا به‌عنوان سردمدار استکبار جهانی قرار داشت و دارد. اما وجود این رویکرد مانع از آن نشده که راه مذاکره با آمریکا بسته شود و بارها برای تأمین منافع این مسیر امتحان شده است؛ حال‌آنکه سطح این تعامل در برهه‌های مختلف، متفاوت بوده و پس از مدتی به‌سرعت مسدود می‌شود.  
علی رغم انعطاف‌های ایران در فراز و نشیب‌های سیاسی و منطقه‌ای، دولت‌های آمریکا سیاست خصمانه خود را در قالب‌های مختلف علیه تهران اعمال کرده‌اند. پیگیری راهبرد تهدید، فشار، تحریم و درنهایت تغییر حاکمیت جمهوری اسلامی از سوی واشنگتن هرگز کنار گذاشته نشده است. در جنگ لفظی میان مقامات ایرانی و آمریکایی، واشنگتن در سیاست‌های عملی خود عقب‌نشینی کامل تهران از خط نفوذ در منطقه، حوزه دفاعی – موشکی و سیاست صفر هسته‌ای را به‌عنوان اهداف اصلی خود در تقابل  با ایران اعلام کردند. حمایت از گروه‌های تروریستی مانند منافقین خلق و نیروهای برانداز کاملا عیان در جریان است و براندازی از درون با فشار و تحریم خارجی و حتی با تهدیدات نظامی به‌صورت روتین از سوی آمریکا در حال اجرا است. تغییر دولت‌ها در آمریکا نیز هیچ خللی در راهبرد آن‌ها علیه ایران ایجاد نکرده و تهران هیچ راهی جز رویکرد بدبینانه به رفتارهای مقامات آمریکایی ندارد. بر همین اساس است که مجلس شورای اسلامی درنهایت پس از سال‌ها کش‌وقوس و محافظه‌کاری‌های سیاسی در عرصه سیاست خارجی، طرحی را بر روی میز گذاشته که دارای پیام آشکار در ابتدای امر برای آمریکایی‌هاست. این باور باید در سیاست خارجی ایران ایجاد شود که مذاکره با آمریکا بی‌انتها نیست و پنجره گشوده شده به‌زودی بسته خواهد شد. 
 سالگرد برجام و جامی که شکست!
در روز ۲۶ تیرماه ۹۴ توافق اولیه هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ به دست آمد و تا ۶ ماه برای نهایی شدن توافق، ایران تعهداتش را می‌بایست انجام می‌داد و طرف‌های مقابل نیز تخفیف در تحریم‌ها را دنبال کردند. از ماه‌های نخست توافق بود که از سوی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران اصطلاح دبه کردن رواج پیدا کرد. علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اولین فردی بود که از واژه دبه کردن آمریکایی‌ها استفاده کرد، هرچند دولت سعی کرد تا از گشایش‌ها بگوید ولی واقعیت چیز دیگری بود. غرب بنای بدعهدی و زیر میز زدن را در پی گرفته بود. توافقات اقتصادی ایران با کشورهای اروپایی و شرکت‌های بزرگ بین‌المللی تنها بر روی کاغذ باقی ماندند و درنهایت همان توافقات نیز دو سال بعد به‌طور کامل کنار گذاشته شدند. توافق با بوئینگ، ایرباس، پژو، توتال، سیتروئن، شرکت‌های ایتالیایی و آلمانی و … تنها اقتصاد ایران را اسیر بازی‌های برجامی کرد و درنهایت راه به‌جایی نبردند. 
برجام از فرازهای مهم سیاست خارجی ایران است که می‌بایست در کتاب‌های درسی و تاریخی به‌عنوان خسارت محض تدریس شود. روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج نهایی آمریکا از برجام نشان داد که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان به دولت‌های آمریکایی اعتماد کرد. این موضوع ولی برای برخی در داخل درس عبرت نشد و همچنان منتظر ماندند تا شاید با تغییر دولت در آمریکا، روزنه امیدی برای بازگشت این کشور به برجام گشوده شود.علی‌رغم پیروزی شگفت‌انگیز جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و وعده وی برای بازگشت به برجام، از تاریخ حضور وی در کاخ سفید تا به امروز نه‌تنها واشنگتن حاضر به پذیرش برجام هسته‌ای نشده بلکه در مذاکرات وین، جاه‌طلبی‌های خود در قبال قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران را تکرار کرده و خواهان توافق جامع‌تر شده است. توافق جامع در ذهن دولت بایدن همان سیاست راهبردی تضعیف و خلع سلاح کامل ایران است تا بتواند با آسیب‌پذیر شدن تهران به‌راحتی پروژه تغییر نظام یا رفتار آن را اجرایی کند.
بیش از چهار دهه یعنی از توافقات الجزایر دولت موقت ایران با آمریکا تا برجام، کشورمان در هیچ‌کدام از مذاکرات و توافقات با دولت آمریکا به نتیجه مطلوب خود نرسیده است. مروری کوتاه بر این تحولات ازجمله حضور مک فارلین در تهران، توافقات ضمنی دولت هاشمی رفسنجانی با بوش پدر برای آزادی گروگان‌ها در لبنان، تعاملات دولت خاتمی و بوش پسر در افغانستان، توافق سعدآباد با اروپا و مداخله آمریکا، مذاکرات در عراق با حضور سفرای دو کشور و درنهایت توافق هسته‌ای، گویای این واقعیت است که تهران تا جایی که توانسته برای اعتمادسازی دست خود را دراز کرد ولی واشنگتن با وجود رسیدن به منافع خود، ایران را در محور شرارت قرار داد یا برجام را پاره کرد و یا بدون هیچ پیامدی، توافقات را به ابزاری برای فشار بیشتر تبدیل ساخت. 
به‌هرحال طرح مجلس شورای اسلامی پیام قاطعی را به واشنگتن ارسال خواهد کرد که پنجره مذاکره بسته خواهد بود و ایران دیگر حاضر نخواهد بود به خاطر منافع کوتاه‌مدت امتیازی را واگذار کند. 
روی کار آمدن دولت حجت‌الاسلام رئیسی که خود در اولین کنفرانس خبری از عدم تمایل برای مذاکره با دولت بایدن گفته بود، میخ دیگری بر تابوت مذاکرات با آمریکا خواهد بود. ضرورت کنار نهادن مذاکره با آمریکا به هر قیمتی برای سیاست‌گذاران سیاست خارجی کشورمان می‌بایست در قالب قانون محرز و جدی باشد تا هرگونه سناریو  و راهبردی در سیاست خارجی منهای مذاکره با آمریکا ترسیم شود. مهم‌ترین ابزار در برابر فشارها و تحریم‌های غرب، اتکا به قدرت و ظرفیت‌های داخلی است تا ایران بتواند از موضع بالا در مذاکرات حاضر شود و آنجاست که دیگر دشمن نمی‌تواند به‌راحتی سیاست‌های خصمانه خود را بر تهران غالب سازد.