یک مقام ارشد امنیتی کشورمان به‌تازگی به شبکه خبری «پرس تی‌وی» گفته است که ایران با پیشنهاد بازگشت گام‌به‌گام به توافق هسته‌ای مخالف است و تهران تنها در صورتی گام‌های جبرانی خود در برجام را به عقب خواهد برگرداند که تحریم‌ها به‌صورت مؤثری برداشته شوند.

این مقام امنیتی که خواسته هویتش افشاء نشود، تصریح کرد که دولت جدید آمریکا تحریم‌های دولتی قبلی را لغو نکرده است. وی تأکید کرد اگر تحریم‌ها برداشته نشوند، ایران اقدامات بیشتری را در آینده نزدیک اتخاذ خواهد کرد که فراتر از تعهدات تهران ذیل توافق هسته‌ای است.

در سوی مقابل، دولت آمریکا ـ آن‌طور که خبرگزاری رویترز و روزنامه نیویورک‌تایمز چندی پیش گزارش داده‌اند ـ طرح «احیای گام‌به‌گام» را برای برجام دنبال می‌کند، آن هم نه به‌گونه‌ای که از لحاظ بهره‌مندی از امتیازها «احیای دوجانبه» در کار باشد بلکه به‌شکلی که مرگ برجام را برای یک طرف رقم زند و آن را برای طرف دیگر زنده کند.

مطابق این طرح که رئوس کلی آن در رسانه‌ها منعکس شده و به‌قرینه شواهد دیگر نیز قابل تأیید است دولت بایدن دنبال آن است با اعطای برخی امتیازاتِ نمادینِ خوش‌ظاهر اما کم‌فایده به‌جای لغو تحریم‌ها، ایران را به عقب‌نشینی از اقدامات جبرانی خود سوق دهد. آمدن «ریچارد نفیو» به وزارت خارجه آمریکا که به‌جهت نقش ویژه‌اش در طراحی تحریم‌های ضدایرانی لقب معمار شبکه تحریم‌ها را به خود اختصاص داده است و همچنین مؤلفه‌های «فشار هوشمند» که بایدن گفته خواستار جایگزین کردن آن به‌جای «فشار حداکثری» است گزاره‌هایی هستند که از این فرضیه حمایت می‌کنند

از جنس گام‌هایی که دولت بایدن تا به حال برداشته است نیز می‌توان همین را استنباط کرد که سیاست دولت او دست‌کم در زمان حاضر این است که از اعطای آب‌نبات‌های فریبنده به ایران به‌جای امتیازهای واقعی فراتر نرود، مثلاً کاخ سفید ادعا کرده درخواست دولت ترامپ مبنی بر احیای تمام تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را پس گرفته است حال آنکه چنین تحریم‌هایی اساساً احیا نشده بود که او ادعای پس گرفتن آن را داشته باشد، زیرا در همان زمان که دولت ترامپ قصد داشت قطعنامه‌ای را برای رأی‌گیری درباره این تحریم‌ها برگزار کند 13 عضو از 15 عضو شورای امنیت با آن مخالفت کردند و در نتیجه 2 رئیس دوره‌ای شورای امنیت به‌صراحت اعلام کردند نمی‌توانند طرح آمریکا را به‌پیش ببرند.

جالب آنکه، دولت بایدن در حالی قصد دارد روغن ریخته تحریم‌ها را نذر کند و آن را به‌عنوان ژست خوش‌نیتی بفروشد که حاضر نشده است از گام بعدی‌ای که ترامپ بعد از شکست طرحش در شورای امنیت برداشته بود عقب‌نشینی کند. همان‌طور که می‌دانیم ترامپ بعد از آن شکست یک فرمان اجرایی برای جلوگیری از اتمام محدودیت‌های تسلیحاتی علیه ایران امضا کرد. بایدن قاعدتاً اگر واقعاً قصد عقب‌نشینی از سیاست ترامپ داشت و می‌خواست اقدامش اثری عملی هم داشته باشد می‌بایست این فرمان اجرایی ترامپ را هم حذف می‌کرد اما او نه‌تنها چنین نکرد بلکه دولتش رسماً اعلام کرد که سیاست دولت قبلی را در این زمینه ادامه می‌دهد. «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری روز اول اسفندماه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه سیاست دولت جدید درباره ممنوعیت‌های تسلیحاتی علیه ایران چیست، گفت: «واشنگتن سیاست منصرف‌کردن کشورها از عرضه سلاح به ایران را ادامه خواهد داد».

بر اساس شواهدی از همین دست است که مقام معظم رهبری موضع رسمی جمهوری اسلامی را این اعلام کرده است که تهران تنها بعد از رفع همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی اجرای تعهدات آمریکا حاضر است اقدامات جبرانی‌ای را که در واکنش به نقض توافق توسط واشنگتن و بی‌عملی کشورهای اروپایی آغاز شده‌اند به عقب برگرداند.

این موضوع، علاوه بر آنکه این طرح دولت آمریکا و کشورهای غربی را خنثی می‌کند با بسیاری از واقعیت‌های میدانی هم تناسب منطقی و وضعی دارد، زیرا طرح «گام‌به‌گام»، تنها در صورتی می‌تواند موضوعیت داشته باشد که اولاً دو طرف به‌یک‌شکل و به‌یک‌اندازه از چیزی دور شده باشند، حال آنکه در موضوع برجام می‌بینیم که آمریکا برجام را عملاً نقض کرده است در حالی که ایران بعد از یک سال اجرای کامل برجام و فرصت‌ به طرف‌های غربی برای عمل به وعده‌هایشان، تنها تعهداتش را آن هم طبق مفاد موجود در خود برجام کاهش داده است. با توجه به اینکه اقدام ایران در واکنش به نقض عهد آمریکا صورت گرفته است حکم هر عقل سلیم این خواهد بود طرف ناقض ابتدا خسارتش را جبران کند و بعد از طرف مقابل بخواهد به عقب برگردد.

ثانیاً، اگر ایران به‌فرض هم بخواهد مسئله اول را نادیده بگیرد و بپذیرد که گام‌هایی را در برابر برخی گام‌های آمریکا بردارد میان گام‌های احتمالی دو طرف نمی‌توان تجانسی برقرار کرد که بتوان از طرح «گام‌به‌گام» سخن گفت. آن‌طور که از روال اجرای برجام در 5 سال گذشته هم مشخص است تعهدات ایران در این توافق کاملاً ملموس و اندازه‌پذیر است در حالی که طرف مقابل هم تعهداتش تفسیر‌پذیر است و هم خودش اهل مغلطه و سفسطه.

مورد سوم اینکه، میان ایران و آمریکا «توازن در اعتماد» وجود ندارد و در چنین شرایطی مطالبه توازن در گام‌ها منطقی به‌نظر نمی‌رسد. طرف آمریکایی به‌استناد رفتار گذشته ایران می‌تواند انتظار داشته باشد که تهران در صورت اعلام پایبندی به تعهداتش، تمامی مفاد برجام را همانند گذشته موبه‌مو اجرا خواهد کرد؛ اما اگر از کارنامه آمریکا در دبه کردن در توافق‌های بین‌المللی هم بگذریم و فقط از مورد برجام صحبت کنیم، طبعاً ایران نمی‌تواند به دولتی که از نخستین روز اجرایی شدن برجام تلاش کرد رفع تحریم‌ها فقط روی کاغذ انجام شود و در ادامه از همان سیاست رفع تحریم‌ها روی کاغذ هم عدول کرد، اساس را بر اعتماد قرار دهد، آن هم در شرایطی که مقام‌های دولت بایدن به‌صراحت می‌گویند که برجام را سکویی برای اهداف دیگری می‌‌خواهند.

بر همین اساس هیچ طرحی که با سیاست اعلام‌شده نظام انطباق نداشته باشد، مبنای تعامل ایران قرار نخواهد گرفت و آمریکا هم صرفاً می‌تواند روی طرحی حساب باز کند که با شروط ذکرشده رهبری انقلاب منطبق باشد.