طلاق  به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود.

طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد.

طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوند‌های وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.

احادیث طلاق:

در رابطه با طلاق احادیثی از ائمه آمده است که در زیر به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: هیچ حلالی منفورتر از طلاق نیست.

مشکلات در هر خانواده‌ای با هر پست و مقام و جایگاه و طبقه‌ای به صورت کم و زیاد وجود دارد. گاهی این مشکلات به قدری بزرگ می‌شود که از حد توان و تحمل زوجین خارج است و منجر به طلاق آن‌ها می‌شود. طلاق آسیب‌های زیادی به اشخاص وارد می‌کند و بی خود نیست که امام صادق (ع) حدیثی به این زیبایی در رابطه با آن گفته اند.

گاهی زوجین در یک خانه و کاشانه زندگی می‌کنند، ولی رابطه بسیار سرد هستند و همانند دو غریبه در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، در واقع احساسات آن‌ها مرده است و طلاق عاطفی بین آن‌ها صورت گرفته است.

زوجین باید برای بهبود رابطه و افزایش عشق و علاقه و رسیدگی به خواسته‌ها و نیاز‌های هم بکوشند و کمتر تن به طلاق بدهند، زیرا طلاق آخرین راه است. پیامبران و امامان ما توصیه و سخنان گوهر باری راجع به طلاق گفته اند که در هر کدام نکته‌ای نهفته است در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

امام صادق (ع) علت تنفر خود از طلاق را این گونه در احادیث زیر بیان می‌کند:

امام صادق (ع) (الکافی: ۶/۵۴/۲):

ما مِن شَیءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أبغَضَ إلَیهِ مِن الطلاقِ، و إنَّ اللّه َ یُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ.

از چیزهایى که خداوند عز و جل حلال فرموده هیچ چیز نزد او منفورتر از طلاق نیست. خداوند مردى را که زن زیاد طلاق مى دهد و پیوسته تغییر همسر مى دهد دشمن دارد.

از امام صادق (ع) نقل شده است که رسول خدا (ع) فرمودند (الکافی: ۵/۳۲۸/۱):

ما مِن شَیءٍ أبغَضَ إلى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن بَیتٍ یَخرَبُ فی الإسلامِ بالفُرقَةِ ··· ثُمّ قالَ أبو عبدِ اللّه ِ علیه السلام: إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ إنّما وَکَّدَ فی الطَّلاقِ و کَرَّرَ فیهِ القَولَ مِن بُغضِهِ الفُرقَةَ.

در اسلام هیچ چیز نزد خداوند عز و جل منفورتر از خانه اى نیست که با جدایى ویران شود ··· سپس امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل از آن رو نسبت به طلاق [ندادن]تأکید کرده و بار‌ها از آن سخن گفته است، که از جدایى و تفرقه نفرت دارد.

امام صادق (ع) (الکافی: ۶/۵۴/۳):

إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ یُحِبُّ البیتَ الذی فیهِ العُرسُ، و یُبغِضُ البیتَ الذی فیهِ الطلاقُ، و ما مِن شَیءٍ أبغَضَ إلى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن الطلاقِ.

خداوند عز و جل خانه اى را که در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را که در آن طلاق باشد، دشمن دارد و نزد خداوند عز و جل چیزى منفورتر از طلاق نیست.

در ادامه به چند‌ی از احادیث امام باقر (ع) در رابطه با این موضوع می‌پردازیم:

امام باقر (ع) فرمود:

مَرَّ رسولُ اللّه ِ برَجُلٍ فقالَ: ما فَعَلَتِ امرَأتُکَ؟ قالَ: طَلَّقتُها یا رسولَ اللّه ِ، قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍ؟! قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍثُمّ قالَ: إنَّ الرجُلَ تَزَوَّجَ فَمَرَّ بهِ النبیُّ صلى الله علیه و آله فقالَ: تَزَوَّجتَ؟ قالَ: نَعَم، ثُمّ قالَ لَهُ بعدَ ذلکَ: ما فَعَلَتِ امرَأتُکَ؟ قالَ: طَلَّقتُها، قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍ؟! قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍثُمّ إنّ الرجُلَ تَزَوَّجَ فَمَرَّ بهِ النبیُّ صلى الله علیه و آله، فقالَ: تَزَوَّجتَ؟ فقالَ: نَعَم، ثُمّ قالَ لَهُ بَعدَ ذلکَ: ما فَعَلَتِ امرَأتُکَ؟ قالَ: طَلَّقتُها، قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍ؟! قالَ: مِن غَیرِ سُوءٍفقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ یُبغِضُ أو یَلعَنُ کُلَّ ذَوّاقٍ مِنَ الرِّجالِ، و کُلَّ ذَوّاقَةٍ مِن النِّساءِ.

رسول خدا به مردى برخورد و از او پرسید: همسرت چه مى کند؟ عرض کرد: یا رسول اللّه! طلاقش دادم؛ حضرت پرسید: بى هیچ ایرادى؟! عرض کرد: بى هیچ ایرادى آن مرد دوباره، ازدواج کرد: پس، پیامبر (ص) به او برخورد و پرسید: ازدواج کردى؟ عرض کرد: آرى. بعد از مدتى از او پرسید: همسرت چه مى کند؟ عرض کرد: طلاقش دادم؛ فرمود: بى هیچ ایرادى؟! عرض کرد: بى هیچ ایرادى. آن مرد بار دیگر هم ازدواج کرد و باز پیامبر (ص) او را دید و پرسید: ازدواج کردى؟ عرض کرد: آرى. پس از مدتى به او فرمود: همسرت چه مى کند؟ عرض کرد: او را طلاق دادم. حضرت پرسید: بى هیچ ایرادى؟! عرض کرد: بى هیچ ایرادى. رسول خدا (ص) فرمود: خداوند عز و جل مردان و زنانى را که همواره تغییر همسر مى دهند دشمن دارد، یا آن‌ها را لعنت مى کند.

امام باقر (ع) (الکافی: ۶/۵۵/۴):

إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ یُبغِضُ کُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ.

خداوند عزّ و جلّ از مردانى که زن زیاد طلاق مى دهند و هر از چند گاهى زنى اختیار مى کنند، نفرت دارد.

پیامبر خدا (ص) در رابطه با موضوع طلاق احادیثی دارند که به برخی از آن اشاره کرده ایم:

پیامبر خدا (ص) (کنز العمّال: ۲۷۸۷۱):

ما أحَلَّ اللّه ُ شیئا أبغَضَ إلَیهِ مِن الطَّلاقِ.

خداوند چیزى را که نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نکرده است.

پیامبر خدا (ص) (کنز العمّال: ۲۷۸۷۰):

إنَّ اللّه َ یُبغِضُ الطلاقَ و یُحِبُّ العَتاقَ.

خداوند طلاق دادن را دشمن و آزاد کردن بنده را دوست دارد.

پیامبر خدا (ص) (کنز العمّال: ۲۷۸۷۶):

إنَّ اللّه َ لا یُحِبُّ الذَّوّاقِینَ و لا الذَّوّاقاتِ.

خداوند مردان و زنانى را که مرتّبا تغییر همسر مى دهند دوست ندارد.

احادیثی در رابطه با سه بار طلاق گرفتن:

سه طلاقه کردن زن به این معنی است که زنی سه بار از همسر خودش طلاق گرفته باشد که دیگر آن زن نمی‌تواند با همسر قبلی خود ازدواج مجدد بکند مگر اینکه زن با مرد دیگری به عنوان محلل ازدواج کرده و آن مرد فوت کند و یا آن زن را طلاق دهد.

امام رضا (ع) در رابطه با این موضوع می‌فرمایند (عیون أخبار الرِّضا: ۲/۸۵/۲۷):

إنَّ اللّه َ تبارکَ و تعالى إنّما أذِنَ فی الطلاقِ مَرَّتَینِ، فقالَ عَزَّ و جلَّ: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْروفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ» (بقره، ۲۲۹). یَعنِی فی التَّطلیقَةِ الثالثةِ، و لِدُخُولِهِ فیما کَرِهَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ لَهُ مِن الطلاقِ الثالثِ حَرَّمَها اللّه ُ علَیهِ، فلا تَحِلُّ لَهُ مِن بعدُ حتّى تَنکِحَ زَوجا غَیرَهُ؛ لئلاّ یُوقِعَ الناسُ الاستِخفافَ بِالطلاقِ و لا تُضارَّ النِّساءُ

خداوند تبارک و تعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده: «طلاق، دو بار است، آن گاه به شایستگى نگهداشتن یا به نیکى رها کردن» که همان طلاق سوم است. از آن جا که مرد با سومین طلاق، کارى کرده که خداوند عز و جل خوش ندارد؛ پس خداوند، آن زن را بر وى حرام کرد و دیگر بر او حلال نیست، مگر این که با مرد دیگرى ازدواج کند، تا مردم طلاق را سبک نگیرند و زنان زیان و لطمه نبینند.

همچنین امام رضا (ع) ـ به محمّد بن سنان درباره علت سه بار طلاق ـ نوشت (علل الشرائع: ۵۰۷/۱):

و عِلَّةُ الطلاقِ ثلاثا لِما فیهِ مِن المُهلَةِ فیما بینَ الواحِدَةِ إلى الثلاثِ؛ لرَغبَةٍ تَحدُثُ أو سُکونِ غَضَبٍ إن کانَ، و لِیَکُونَ ذلکَ تَخویفا و تَأدیبا للنِّساءِ و زَجِرا لهُنَّ عن مَعصیَةِ أزواجِهِنَّ فَاستَحَقَّتِ المرأةُ الفُرقَةَ و المُبایَنَةَ لدُخُولِها فیما لا یَنبَغی مِن مَعصیَةِ زَوجِها، و عِلَّةُ تَحریمِ المرأةِ بعدَ تِسعِ تَطلیقاتٍ فلا تَحِلُّ لَهُ أبدا عُقوبَةً؛ لئلاّ یُتَلاعَبَ بِالطلاقِ، و لا تُستَضعَفَ المرأةُ، و لِیَکُونَ ناظِرا فی اُمورِهِ مُتَیَقِّظا مُعتَبِرا، و لِیَکونَ یائسا لَها مِن الاجتِماعِ بعدَ تِسعِ تَطلِیقاتٍ.

علت مقرر شدن سه بار طلاق این است که از طلاق اوّل تا سوم فرصتى است براى آن که میل و رغبتى به از سر گرفتن زندگى زناشویى پیش آید یا اگر عصبانیت و خشمى در کار بوده فروکش کند و هم براى آن که زنان ترسان و متنبّه شوند و از نافرمانى شوهرانشان باز ایستند؛ زیرا زن از این رو مستحق جدایى و طلاق شده است که مرتکب عمل ناشایستِ نافرمانى از شوهرش شده است. علت حرمت ابدى زن بر مرد بعد از نُه طلاق این است که مرد، طلاق را بازیچه قرار ندهد و به زن زورگویى نکند و در کارهاى خود با چشم باز عبرت آموز بنگرد و بداند که بعد از نُه طلاق از زندگى کردن با او براى همیشه محروم خواهد شد.