همه گیری ویروس کرونا بسیاری از فرضیات درباره نظم جهانی را دگرگون کرده است. اکنون، وقت آن رسیده که در اصول امنیت بین المللی بازنگری و تجدید نظر شود. در مواجهه با این بیماری همه گیر بشریت برای اولین مرتبه دست کم در تاریخ معاصر با یک تهدید مشترک مواجه شده که از بین بردن آن تنها از طریق اقدام جمعی ممکن است. بیشتر مباحثات اکنون حول محور هزینه سنگین اقتصادی و اجتماعی غلبه بر ویروس کرونا می چرخد. اختلال در زندگی عادی به شدت گسترده و تنها با درگیری های بزرگ جهانی قابل قیاس است. اما اکنون زمان آن رسیده که برنامه ریزی برای لحظه فرا رسیدن پیروزی نهایی شروع شود؛ درست همانند پایان درگیری های بزرگ جهانی همچون جنگ جهانی دوم، پایان این بحران نیز لحظه ای به یاد ماندنی در تاریخ خواهد شد.

ویروس به ما می آموزد که سلسله مراتب تهدیدهای امنیتی جهانی به سرعت در حال تغییر است و ما با دشمنان جدیدی مواجه خواهیم شد و این امر مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در اولویت های امنیتی ماست. امنیت ملی دیگر نباید تنها از طریق توانایی های نظامی یک کشور تعریف شود. سلاح های هسته ای و سایر سلاح های مدرن قادر به مقابله با یک بیماری همه گیر، تغییرات آب و هوایی، مهاجرت غیرقابل کنترل و سایر چالش هایی که هم بشریت به صورت کلی و هم هر کشوری به صورت مجزا با آنها مواجه است، نیستند. اکنون به وضوح می بینیم که بسیاری از ابزارهای قدیمی که از دوردست ها برای تامین امنیت به کار گرفته می شدند، بی فایده هستند و تنها به هدر رفتن منابع می انجامند بدون اینکه تاثیری در پیشرفت علم، آموزش و پزشکی داشته باشند.

این چالش جهانی همین حالا هم به بیداری بسیاری از افراد انجامیده است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، آتش بس در همه درگیری ها در جهان را خواستار شده و پاپ نیز درخواست مشابهی را مطرح کرده تا همه جهانیان بتوانند تلاش های خود را روی مبارزه با این بیماری همه گیر متمرکز کنند. ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی از تعلیق عملیات نظامی خود علیه حوثی ها در یمن به منظور «مبارزه با شیوع بیماری همه گیر کووید-19» خبر داده و اسرائیل و حماس مذاکرات مربوط به مبادله زندانیان را آغاز کرده اند. این تحولات نشان می دهند که بسیاری درک کرده اند که ویروس درست همانطور که گوترش گفت، «دشمن مشترک همه ما» است به جرات می توان ادعا کرد که در آینده «دشمن های مشترک اینچنینی» باز هم وجود خواهند داشت.

در همین حال، شاهد یک روند دیگر را نیز در جهان شاهد هستیم که از مشخصه های بحران های اینچنینی است: کشورها و ملت ها گرایش دیرینه خود به استفاده از زمان های آشفتگی برای دستیابی به مزیت نسبی در برابر رقبایشان را دنبال می کنند. ویروس کرونا به جنگ های اطلاعاتی و دراز کردن انگشت اتهام به دیگر کشورها و مسئول دانستن آنها در شیوع ویروس دامن زده است. مباحثات جدی در این باره در جریان است که کشورهای اقتدارگرا یا دموکراسی ها برای مقابله با این بیماری همه گیر بهتر عمل کرده اند یا کدام یک از الگوهای اقتصادی در رسیدگی به بحران موثرتر هستند. این مناقشات کوچک نشان می دهد در حالی که بشر با ویروس مبارزه می کند، بشریت با مبارزات سیاسی به همان اندازه دشوار بر سر شکل نظم نوین جهانی مواجه است. در هر کشوری موافق و مخالف شیوه های جدید و قدیمی تفکر وجود دارد. خط مقدم این مناقشات در داخل کشورهاست، نه بین آنها یا در میان اتحادها و ائتلاف ها.

اینکه نتیجه این درگیری ها و مناقشات مثبت باشد یا خیر، به توانایی سیاستمداران به اولویت دادن به امنیت جهانی بر جاه طلبی های سیاسی شخصی خود، برتری دادن به تاکتیک در برابر استراتژی، و عقب نشینی از اولویت های سنتی منافع ملی در برابر منافع نظام بین المللی بستگی دارد.

در اوت سال 1944 که پیروزی متفقین نزدیک بود، اعضای این اتحاد در دامبارتون اوکس دیدار و درباره ایجاد یک سازمان جهانی با هدف تقویت صلح و امنیت گفت و گو کردند. یک سال بعد همین کشورها در سان فرانسیسکو منشور سازمان ملل را امضا کردند. طرف های برنده در جنگ به رغم این واقعیت که دیدگاه های متفاوتی درباره اساسی ترین موضوعات در روابط بین الملل و حتی درباره آینده تمدن بشر داشتند، توانستند با یکدیگر به توافق برسند. در این لحظه، نمی دانیم که تا پیروزی بشریت بر ویروس کرونا چقدر مانده است. با این حال، اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل می توانند ابتکارعمل مشترکی را برای شروع مذاکرات درباره برای کنترل مشترک بر کل نظام روابط بین الملل آغاز کنند. یک ابتکار جهانی از این دست می تواند پیروزی مشترک همه ملت ها را در برابر ویروس کرونا تسهیل کند و می تواند سبب شود که بشریت به دنیای پساکرونا اعتماد بیشتری داشته باشد.