بانک جهانی اعلام کرده چاقی به یکی از چالشهای اقتصاد جهانی تبدیل شده و از سویی چاقی در کشورهای فقیر رو به رشد است. دلیل بروز این وضعیت چیست؟ در پاسخ باید گفت؛ سلامتی ابعاد مختلفی دارد. حتی در بحث چاقی نیز عوامل متعددی از جمله عوامل اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی سیاسی و حتی روانی دخیل است.

مجموعهای از عوامل بر مساله سلامت و از جمله چاقی اثر میگذارد. نمیتوان گفت یک عامل باعث بروز چاقی میشود چراکه عوامل بسیار متعددی در موضوع سلامت موثر است و بالطبع تغذیه نیز از عوامل متعدد بنیانی اثر میپذیرد.

چاقی از بعد تغذیهای به دریافت کالری مازاد بر نیاز برمیگردد. یعنی اگر افراد میزان کالری دریافتیشان بیش از میزان نیازشان باشد، این میزان افزایش مییابد و تبدیل به اضافه وزن و چاقی میشود. در بحث دریافت مواد غذایی تاکید بر دریافت همه مواد مغذی است که الگوی غذایی متعادل و سالم داشته باشیم. منظور این است که از همه مواد غذایی سالم باید دریافت کنیم تا نیازهای بدن تامین شود. اما وقتی که افراد بیشترین دریافتشان از مواد غذایی کالری زا باشد، کالری بیشتری دریافت میکنند و این کالری زیاد طبیعی است که صرفاً چاق کننده است. باید به عوامل اقتصادی و اجتماعی دقت کرد.

وقتی فرد توان اقتصادی کمی دارد دسترسی فرد به همه مواد مغذی نیست، بنابراین مواد ارزان را تهیه میکند. این مواد همان کربوهیدراتها مانند نان است. شکر، مواد قندی و چربیها سه عامل و منبع عمده کالری دریافتی است. این مواد ارزان است و افراد دنبال سیر کردن شکم خود هستند. بحثی در علم تغذیه وجود دارد که در مورد این افراد مصداق دارد و آن هم اینکه ما میگوییم در چنین افرادی سیری شکمی است اما گرسنگی سلولی است. افراد در جوامع فقیر مواد مغذی مورد نیاز بدنشان تامین نمیشود اما شکمشان را به طریقی باید سیر کنند در حالی که احساس گرسنگی دارند.

وقتی مواد انرژی زا وارد بدن میشود، برای اینکه بسوزد و تولید انرژی کند، باید موادی مثل ویتامینهای گروه ب را که در سوخت و ساز انرژی و متابولیسم پروتئین نیاز دارد بسوزاند، ولی در کربوهیدراتها این مواد نیست. بنابراین وقتی برای سوختن کافی نیست، تبدیل به چربی میشوند و آن اضافه وزن و چاقی را به وجود میآورد. بنابراین در کشورهای در حال توسعه و اقشاری که از نظر اقتصادی و اجتماعی در سطوح پایینی هستند، بیشترین درصد تامین انرژیشان از منابع کالریزاست. به همین علت است که باعث افزایش وزن و چاقی میشود. 

حالا این یک بحث زیربنایی است. از طرف دیگر نیز عاملی که بعد سیاسی آن بسیار قوی است و در کشورها رایج است، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، بحث فست فودهاست. این فست فودها پرکالری و از نظر مواد مغذی تهی هستند. یعنی ریزمغذیهای آنها بسیار کم است و در مقابل کالری آنها بسیار بالاست و از طرفی بسیار ارزان است و همه جا هم عرضه میشود و به طور کامل در دسترس است. یکی از بحثهایی که در موضوع تغذیه اهمیت دارد، امنیت مواد غذایی است چراکه باید در این زمینه امنیت مواد غذایی به صورت کامل و سالم تامین شود و این مواد غذایی در دسترس آحاد جامعه قرار بگیرد. اگر میگوییم مردم باید شیر یا گوشت مصرف کنند باید دولت ها این ماده حیاتی را با قیمتی که برای همگان قابل خرید باشد، در دسترس افراد بگذارند. وقتی این مواد در دسترس نباشد، کمبود آن در بدن مردم ایجاد میشود.

چاقی خود زمینهساز تعدادی از بیماریهای غیرمسری است. بیماریهای متابولیک ناشی از این وضعیت است. یعنی وقتی چاقی اتفاق میافتد و مردم جامعهای دچار این عارضه میشوند، به دنبال آن بروز بیماریها را خواهیم داشت. دیابت از جمله بیماریهای متابولیک است که سومین یا دومین عامل مرگ و میر در ایران است.

بیماریهای قلبی عروقی و پرفشاری خون از دیگر بیماریهایی است که یک سر آن به چاقی مربوط است. یا هیپرلیپیدمی(Hyperlipidemia) که همان افزایش چربی خون است، که باعث سکتههای قلبی و مغزی است.

برخی از سکتهها منجر به مرگ و میر میشود و بخش دیگری از سکتهها باعث ناتوانی میشود. ممکن است پرسشی اینجا به وجود بیاید که چاقی و اضافه وزن و عوارض دیگر ناشی از آن چه تاثیری بر کارایی افراد از جمله کارگران و فعالان اقتصادی دارد؟ همه این بیماریها از یک طرف فرد را ناتوان میکند که در تامین نیازهای خودش با مشکل روبه رو میشود و از طرف دیگر بار اقتصادی بر روی مسائل بهداشتی جامعه مثل هزینههای بیمارستانی را بالا میبرد. فرد وقتی بیمار میشود نیاز به درمان دارد و این نیاز به درمان هزینه را بالا میبرد. بنابراین بار اقتصادی را افزایش میدهد و هم بر خانوار و هم بر جامعه فشار وارد میکند. این درمانها عمدتاً کامل نیستند و به تبع درمان فرد بیمار ممکن است دوباره به بیماری دیگری مبتلا شود و یک سیکل معیوب بین سلامت و بیماری طی میشود که این سیکل معیوب به مراتب این بار اقتصادی را در همه ابعاد افزایش میدهد.

بنابراین سیاستمداران و سیاستگذاران و به خصوص کسانی که در بخش اقتصادی جامعه فعالیت میکنند باید بیشترین برنامهشان این باشد که بتوانند این بار اقتصادی را کاهش دهند و بهترین راه نیز پیشگیری از وقوع چاقی در جامعه است. پیشگیری از چاقی بهترین راه پیشگیری است و در نتیجه باعث کاهش بار اقتصادی بر خانوار و جامعه خواهد شد که باید در این زمینه دولتها برنامه مفیدی را طراحی و اجرا کنند.

برای پیشگیری از چاقی در جامعه نیاز است آموزش در اولویت نظام اداری و اجرایی کشور قرار گیرد. جامعه باید از نظر آموزشی به این درک برسد که برای کارایی بهتر نیاز به الگوی غذایی سالم دارد. باید از همه گروههای غذایی نیازهایشان را تامین کنند. آموزش باعث میشود جامعه و خانوارها متوجه شوند که برای تامین نیازهایشان نیازی نیست فقط از مواد کالریزا استفاده کنند. امروزه شکر و مواد غذایی شیرین از جمله نوشابهها باید از سبد غذایی حذف شوند. چراکه برای نمونه نوشابهها تماماً مضر هستند.

جالب اینکه از نظر علم تغذیه و ضرورتهای غذایی هیچ ضرورتی برای مصرف هیچ یک از نوشابهها وجود ندارد. همه افراد به خصوص افرادی که در معرض چاقی هستند باید این مواد را از رژیم غذایی خود حذف کنند.

در کنار شکر و نوشابههای مضر مواد آردی نیز باید از سبد غذایی کم شود. انواع شیرینیها و چیپس و حتی بیسکویتها باید استفاده نشوند مگر اینکه فرد در شرایطی قرار بگیرد که دسترسی به هیچ مواد غذایی ندارد و مجبور شود این مواد را مصرف کند. مواد غذایی نشاستهای باید بیشتر از کربوهیدراتهای کمپلکس دریافت شود. 

نمونه کربوهیدراتهای کمپلکس نان سبوسدار است. یا آرد سبوسدار و دیگر فرآوردههای سبوس دار. استفاده از مواد سبوسدار احساس نیاز به شیرینی را کم میکند. به خاطر اینکه وقتی کربوهیدراتهای تصفیه نشده مانند آرد سفید استفاده میشود، مانند آرد سفید و شیرینیها و شکلاتها، در آن لحظه نیاز به شیرینی برطرف میشود اما با دریافت شیرینی یکباره میزان قند خون بالا میرود و از طرف دیگر انسولین ترشح میشود و قند را پایین میآورد و دوباره این احساس نیاز به شیرینی تشدید میشود و فرد با هر بار مصرف بیشتر به سمت اضافه وزن و چاقی و عوارض و پیامدهای بعد از آن میرود. این افت و خیز قند در بدن تبعات بسیاری دارد به همین علت بهتر است از کربوهیدراتهای کمپلکس استفاده شود تا سلامت بدن بیش از پیش تضمین شود و جلوی بروز چاقی گرفته شود.