به اتفاق کوهیار کلارى و سپهر میکائیلیان رفتیم براى یکى از موزیکایی که بتازگى ساختم ویدیو کلیپ بسازیم. همونو سوار ماشین شدیم و رفتیم براى فیلمبردارى کنار ساحل سانتا مونیکا. کوهیار وسط راه پرسید عموجان چى شد که شما یاد کلیپ ساختن افتادى؟جواب دادم حوصله مون سر رفته عزیز باس یه کارى کرد.سپهر میکائیلیان زد زیر خنده سر تکون داد که یعنى همین درسته باید یه کارى کرد. یه نماى ساده و ایدهء ساده رو با هم اوکى کردیم و فیلم و به سبک قدیم جا زدیم تو قوطى یه دوربین سوپر ١٦ کوکى که غنیمت پیدا کرده بودیم و رو سه پایه گذاشتیم و قر قر فیلمبردارى. کار که تموم شد یه توپ والیبال پیدا کردیم و شروع کردیم به بازى.یکى مون اضافه وزن داشت یکى چلاق بود یکى بازى ش گند بود. بیشتر خندیدیم. کم کم هوا خنک شد و برگشتیم سمت خونه هامون. دلم میخواست یه سوپ داغ بزنم حالم جا بیاد. سردم بود. بچه وقت نداشتن.نخود نخود شد و هر کى رفت سى خود. آبان ١٣٩٨