یادم افتاد که ما اولین بار مهرماه سال شصت با هم آشنا شده ایم، کلاس اول راهنمایی مدرسه مدرس.
به یکی از رفقا گفتم بیا از ما یک عکس بگیر، به پاس سی و هشت سال آشنایی و رفاقت!
امیر حسین مدرس از همان اول همین بود، خوش ذوق و هنرمند و فعال و خلاق. تکخوان گروه سرود بود و من عضو گروه، در گروه تئاتر هم با هم بودیم. من نمایشگاه کتاب برگزار می کردم و او تابلوها را خوشنویسی می کرد یا آواز می خواند. بعدها او شد مجری سیما و بازیگر تلویزیون. ولی شیرین ترین خاطره ام از این سی و هشت سال سلام و خداحافظی در مرز ایران و عراق است. او داشت از کربلا می آمد و من داشتم به نجف می رفتم. سلامی کردیم و علیکی و نگاهی و پیغامی که هنوز هر وقت روبروی ایوان طلای امیرالمؤمنین می ایستم در گوشم زنگ می خورد، این روزها هم که همه مسافر کربلایند بیشتر یادش می کنم، خلاصه سی و هشت سال خودش عمری است! #امیر_حسین_مدرس #محمدرضا_زائری