ناقوس دلنواز
جا بُرده گرم در دلِ سرد سحر به ناز
آواىِ او به هر طرفى راه مى بَرد
سوىِ هر آن فراز که دانى
اندر هر آن نَشیب که خوانى
در رِخنه هاىِ تیره ى ویرانه هاىِ ما
در هر کجا که مرده به داغى ست
یا دل فِسُرده مانده چراغى ست
تأثیر مى کند ، او روز و روزگارِ بهى را
گمگشته در سرشتِ شبى سرد
تفسیر مى کند
( نیما یوشیج )