مرحوم حاج ملاعلی آقا واعظ تبریزی در شرح حال جناب «محتشم» و قصه ی سرودن بند مشهور "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" نوشته است: گویند، چون پسر جناب محتشم درگذشت، مرثیه ای به جهت او گفت. شبی حضرت علی (علیه السلام) را در خواب دید. فرمود: «ای محتشم! از برای فرزند خود مرثیه گفتی، چرا برای قرة العین من نگفتی؟!» صبح بیدار شده، در اندیشه این خواب بود، که شبی دیگر بار، در خواب دید که فرمود: «مرثیه به جهت فرزندم حسین بگو!» عرض کرد که فدایت شوم! چه بگویم؟! فرمودند که بگو: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» بیدار شد مصرع و آن مصرع در خاطرش بود و از همان ساعت به یُمن توجّه امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع کرد به نوشتن این شعر... . . پی نوشت : محرم ماه یادآوری شجاعت و مردانگی از راه رسید. امید که لحظه ای ، فقط لحظه ای شبیه جوانمردی باشیم که سالهاست نام ش به آزادی و آزادگی گره خورده است. . تصویر : نقاشی چیره دستانه ی آقای محسن روح الامین با عنوان «عرش بر زمین افتاد» که بیانگر آخرین ساعات زندگی سید‌الشهدا(ع) است.