بابا اگه راستشو بخوای

باید بگم هر وقت به شما فکر میکنم چشمام پر از اشک میشه.‌‌.‌.

باید بهم حق بدین...

به خاطر همه چیز...

به خاطر امنیتی که برام ساختین به خاطر آرامشی که بهم دادین و به خاطر احترامی که بین مون بوده...

حق بهم بدین بابا...

از همون روزایی که

روبه روی مدرسه منتظرم می شدید

تا

تا شبی که عاشق شدم

چشمای شما همیشه مواظبم بود... با احترام....

با عشق...

گاهی وقت ها با خودم میگم شما انقد بزرگی و شبیه کوه که وقتی نگاهت میکنم باید دستمو نقاب کنم تا بتونم قله ت رو ببینم،تا بتونم چشماتو نگاه کنم...

همون چشم ها که هیچ وقت ازم پرت نشد حواسش ...

همون چشم ها که به من جسارت داد از چیزی نترسم...

همون چشم ها که وقتی خیلی ها روبه روم ایستادن برای انتخابم باز بهم نگاه ‌کرد و مواظبم بود تا جسور ترم باشم...

بابا تولدتون مبارک...

سایه تون رو سرم ابدی...