قد آرزوهایم بلند است

آنقدر بلند که،هر چه دستم را دراز مى کنم

باز هم نمیرسم!

مى توانستم تا همیشه یک گوشه بنشینم

و فقط به آرزویم زُل بزنم

و نگاهش کنم

از دور

و فقط آرزو بماند...

اما راه دیگرى پیش گرفتم،

یک نردبان گذاشتم!

حالا که قد من با آرزوهایم یکى نیست،

یکى یکى پله هاى نردبان را بالا میروم

تا هم قد آرزوهایم شوم!

همیشه یک راهى هست،

مانند همین نردبان...